سرگذشت ترجمه های من
نویسنده:
محمد قاضی
امتیاز دهید
.مقدمه
روزی در خانه نشسته و به کار خود یعنی ترجمه مشغول بودم که دیدم آقایان جنتی و جعفریه مدیران مشترک انتشارات «روایت» از در درآمدند و چند نسخه ای از چاپ تازه (پنجم) کتاب «زارا» را که نوشته خود من است برایم آوردند. ضمن ابراز تشکر و صحبت درباره تسریع در امر چاپ و نشر کتاب «غروب فرشتگان» اثر پاسکال چاکماکیان نویسنده فرانسوی زبان ارمنی که من از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده ام و به وسیله انتشارات «روایت» چاپ و نشر خواهد شد آقای جنتی گله کردند و گفتند که شما از پارسال تا به حال و عده اثر تازه ای اعم از ترجمه با تألیف به ما داده ولی به وعده وفا نکرده اید. من درد پیری و ضعف چشم و در دست نداشتن یک اثر خارجی جالب توجه برای ترجمه را به عنوان عذر در وفا نکردن به عهد مطرح کردم، ولی آقای جنتی این پوزشها را موجه ندانستند و پیشنهادی به من کردند که به نظرم بسیار جالب آمد. گفتند از ترجمه های فراوانی که کرده اید و تعداد آنها نزدیک به هفتاد اثر است، به ترتیب سالهای ترجمه، شرحی درباره علت اقدام به ترجمه و توضیح مختصری از موضوع کتاب، و سپس منتخبی از متن ترجمه را به عنوان نمونه تدوین و تنظیم کنید و مجموع آن را به صورت کتابی به ما بدهید که چاپ کنیم. سپس به گفته افزودند: مجموع این منتخبات و این توضیحات اثر جالبی خواهد بود که هم خوانندگان را با کلیه آثار شما و با سبکهای مختلف ترجمه تان آشنا خواهد کرد و هم راهنمای خوبی برای مترجمان تازه کار و علاقه مند به شیوه ترجمه شما خواهد بود. در عین حال، با تالیف و تدوین چنین اثر جالبی دین خود به ما را نیز ادا کرده اید.
من از این پیشنهاد خوشم آمد و قول دادم که با وجود درد ضعف پیری و ورود به هشتاد سالگی چنانچه باز عمری باقی باشد و شور و توانی برای ادامه کار در خود بیابم به انجام این کار مهم بپردازم. و اینک ابتدا با شرح دو اثر که نخستین آثار ترجمه من از دوران جوانی هستند به وفای به عهد شروع کردم. این دو اثر یکی سناریویی از دن کیشوت است، و دیگر کلود ولگرد، اثر ویکتور هوگو نویسنده نامدار فرانسوی، و بدیهی است که پس از آن دو به ترتیب به شرح و توضیح لازم درباره بقیه آثارم نیز خواهم پرداخت.
محمد قاضی
بیشتر
روزی در خانه نشسته و به کار خود یعنی ترجمه مشغول بودم که دیدم آقایان جنتی و جعفریه مدیران مشترک انتشارات «روایت» از در درآمدند و چند نسخه ای از چاپ تازه (پنجم) کتاب «زارا» را که نوشته خود من است برایم آوردند. ضمن ابراز تشکر و صحبت درباره تسریع در امر چاپ و نشر کتاب «غروب فرشتگان» اثر پاسکال چاکماکیان نویسنده فرانسوی زبان ارمنی که من از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده ام و به وسیله انتشارات «روایت» چاپ و نشر خواهد شد آقای جنتی گله کردند و گفتند که شما از پارسال تا به حال و عده اثر تازه ای اعم از ترجمه با تألیف به ما داده ولی به وعده وفا نکرده اید. من درد پیری و ضعف چشم و در دست نداشتن یک اثر خارجی جالب توجه برای ترجمه را به عنوان عذر در وفا نکردن به عهد مطرح کردم، ولی آقای جنتی این پوزشها را موجه ندانستند و پیشنهادی به من کردند که به نظرم بسیار جالب آمد. گفتند از ترجمه های فراوانی که کرده اید و تعداد آنها نزدیک به هفتاد اثر است، به ترتیب سالهای ترجمه، شرحی درباره علت اقدام به ترجمه و توضیح مختصری از موضوع کتاب، و سپس منتخبی از متن ترجمه را به عنوان نمونه تدوین و تنظیم کنید و مجموع آن را به صورت کتابی به ما بدهید که چاپ کنیم. سپس به گفته افزودند: مجموع این منتخبات و این توضیحات اثر جالبی خواهد بود که هم خوانندگان را با کلیه آثار شما و با سبکهای مختلف ترجمه تان آشنا خواهد کرد و هم راهنمای خوبی برای مترجمان تازه کار و علاقه مند به شیوه ترجمه شما خواهد بود. در عین حال، با تالیف و تدوین چنین اثر جالبی دین خود به ما را نیز ادا کرده اید.
من از این پیشنهاد خوشم آمد و قول دادم که با وجود درد ضعف پیری و ورود به هشتاد سالگی چنانچه باز عمری باقی باشد و شور و توانی برای ادامه کار در خود بیابم به انجام این کار مهم بپردازم. و اینک ابتدا با شرح دو اثر که نخستین آثار ترجمه من از دوران جوانی هستند به وفای به عهد شروع کردم. این دو اثر یکی سناریویی از دن کیشوت است، و دیگر کلود ولگرد، اثر ویکتور هوگو نویسنده نامدار فرانسوی، و بدیهی است که پس از آن دو به ترتیب به شرح و توضیح لازم درباره بقیه آثارم نیز خواهم پرداخت.
محمد قاضی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1391/05/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سرگذشت ترجمه های من
هشدار بالای صفحه اصلی
شما دیگه باید یه سایت به اسم خودت درست کنی :دی
البته جای اسپارتاکوس هم خیلی خالیه!