گردابی چنین هایل
نویسنده:
اسماعیل فصیح
امتیاز دهید
✔در این داستان، "جلال آریان " استاد دانشکده نفت آبادان با "خداداد بهرامی "شاگرد سابقش در هنرستان صنعتی شرکت نفت در اهواز روبهرو میشود . در همین حال، "آریان "میخواهد به پیرمرد فرو افتاده گوژپشتی کمک کند تا از زمین بلند شود .به زودی معلوم میشود که پیرمرد گوژپشت پدر "خداداد " است که اینک خداداد به دنبال او آمده است .طی گفت و شنود با "خداداد "مشخص میگردد که پدر او، "ابو بوارده"، سالها پیش از این در آبادان کارگری بوده که زیردست انگلیسی کار میکرده است .او پس از چند بار، ازدواج، سرانجام با پرستاری از بیمارستان شرکت نفت زندگی مشترکی آغاز میکند .اما زن برای بچه خود شناسنامهای با نام خانوادگی خود، میگیرد .شش سال بعد ابو بوارده که بیسواد است از ماجرا مطلع میشود و با بچهاش به اهواز میگریزد و با گدایی فرزند را بزرگ میکند .سرانجام، "خداداد بهرامی "کارمند شرکت نفت میشود و با عضویت در بسیج صنعت نفت، در حلبچه معلول شیمیایی شده به تهران میآید و در شهرک اکباتان ساکن میگردد .یک روز پدر در حضور جلال آریان با کوبیدن قاب عکس مادر خداداد، بر گیجگاه پسر، او را به شدت مصدوم میسازد و...
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گردابی چنین هایل