عقرب روی پله های راه آهن اندیمشک
نویسنده:
حسین مرتضائیان آبکنار
امتیاز دهید
عقرب روی پله های راه اهن اندیمشک
یا
از این قطار خون می چکه قربان!
کتاب در حقیقت یک داستان نسبتا کوتاه در مورد جنگ ایران و عراق است . سربازی که مدت خدمتش تمام شده و در حالی که منتظر قطار است به دوران جنگ فکر می کند .
این رمان در شمار آثاری ضد جنگی قرار می گیرد که نگاه ویژه و مستقلی نسبت به جنگ دارد. کتاب روایتی متفاوت از جنگ ایران و عراق است. راوی داستان یک سرباز وظیفه است.
برخی وقایعی که او ضمن داستان نقل می کند به هیچ وجه در روایات رسمی دیده نمی شوند، با این حال حسین مرتضاییان آبکنار که در آن سال ها به عنوان سرباز وظیفه از نزدیک این رویدادها را تجربه کرده است، در دیباچه کتاب به سندیت تاریخی رمانش اشاره می کند ومی نویسد: صحنه های این رمان واقعی است. این رمان موفق به کسب جوایز متعدد ادبی از جمله بهترین رمان اول دوره هفتم جایزه گلشیری ، بهترین رمان هشتمین دوره جایزه مهرگان ادب و متفاوت ترین رمان سال ۱۰ از بنیاد واو گردید. این رمان همچنین به فرانسه ترجمه شده است و در بازار کتاب اروپاو آمریکای شمالی عرضه شد.
بیشتر
یا
از این قطار خون می چکه قربان!
کتاب در حقیقت یک داستان نسبتا کوتاه در مورد جنگ ایران و عراق است . سربازی که مدت خدمتش تمام شده و در حالی که منتظر قطار است به دوران جنگ فکر می کند .
این رمان در شمار آثاری ضد جنگی قرار می گیرد که نگاه ویژه و مستقلی نسبت به جنگ دارد. کتاب روایتی متفاوت از جنگ ایران و عراق است. راوی داستان یک سرباز وظیفه است.
برخی وقایعی که او ضمن داستان نقل می کند به هیچ وجه در روایات رسمی دیده نمی شوند، با این حال حسین مرتضاییان آبکنار که در آن سال ها به عنوان سرباز وظیفه از نزدیک این رویدادها را تجربه کرده است، در دیباچه کتاب به سندیت تاریخی رمانش اشاره می کند ومی نویسد: صحنه های این رمان واقعی است. این رمان موفق به کسب جوایز متعدد ادبی از جمله بهترین رمان اول دوره هفتم جایزه گلشیری ، بهترین رمان هشتمین دوره جایزه مهرگان ادب و متفاوت ترین رمان سال ۱۰ از بنیاد واو گردید. این رمان همچنین به فرانسه ترجمه شده است و در بازار کتاب اروپاو آمریکای شمالی عرضه شد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عقرب روی پله های راه آهن اندیمشک
و تف به شرافت انسانهایی که با هزاران ادعا ( ادعای روشنفکری - ادعای مسلمانی - ادعای میهن پرستی و ...) از ترس آنجایشان به خانه هایشان خزیدند و به ریش بقیه خندیدند و امروز از همه مدعی ترند .
تف به غیرتشان
تف به مردانگیشان
اما بدانند که درب همیشه روی پاشنه نمیچرخد و روزی ورق برمیگردد و آنروز خودمان کاسه چه کنم چه کنم را دستشان خواهیم داد . ( البته امیدوارم دستشان بدهیم چون ممکن است با کاسه کار دیگری کنیم )
نویسنده: حسین مرتضائیان آبکنار
عقرب روی پله های راه اهن اندیمشک
یا
از این قطار خون می چکه قربان!
کتاب در حقیقت یک داستان نسبتا کوتاه در مورد جنگ ایران و عراق است . سربازی که مدت خدمتش تمام شده و در حالی که منتظر قطار است به دوران جنگ فکر می کند .
دیدگاهش نسبت به جنگ خیلی متفاوت بود به عبارتی به جنگ ایران و عراق به دید جنگ نگاه کرده بود نه دفاع مقدس . سربازهایی که معتاد بودند ه م ج ن س باز بودند و کلا حالت کلیشه ای نداشت . از لحاظ موضوع خیلی نوآوری دارد.
برگه های کتاب هم از یک جنس کاهی و زرد رنگ هست.