در تاریکی هزاره ها
نویسنده:
ایرج اسکندری
امتیاز دهید
به کوشش : علی دهباشی
این کتاب از چهار بخش تشکیل شده است: همبودی دودمانی نخستین شکل سازمانی جامعه بدوی اشکال تجزیه و انحلال ساختار بدوی روند قشربندی و پیدایش طبقات در جامعه بدوی ایران و پیدایش دولت ایلام. کتاب «در تاریکی هزارهها» آخرین تالیف اسکندی است که گره ده سال تحقیقات تاریخی و جامعه شناسی او درباره روند فروپاشی جامعه بدوی و تشکیل نخستین دولت در سرزمین ایران است. اسکندری که در سال ۱۳۶۴ در گذشته است دانش آموخته اقتصاد در فرانسه بود و علاوه بر مقالات، تحلیلها و گزارشات متعدد علمی و تحقیقاتی در مورد اوضاع ایران کتاب «سرمایه» کارل مارکس را ترجمه کره است. در پیشگفتار این کتاب آمده است: اسناد و مدارک کتبی و نیز شواهد باستانشناسی بسیاری نشان میدهد که لااقل از نیمه او هزاره سوم تا نیمه دوم هزاره اول پیش از میلاد (یعنی تا زمان تشکیل دولت سر تا سری هخامنشی) چندین شهر دولت، دولتهای منطقهای و سپس یک دولت سرتاسری در بخش غربی سرزمین ایران پدید آمدهاند که عمدهترین آنها به ترتیب تاریخ تشکیل عبارتند از: دولت ایلام، دولت ماد، دولت هخامنشی. به طوری که از مدارک مختلف برمیآید طی همین دوهزار سال حکومتهای محلی چندی از قبیل گوتی، لولوبی، کاشی، حکومتهای ماننایی، سکایی، مادی و پارسی نیز در مناطق غربی ایران در حال تکوین یا تشکیل بودهاند. بدیهی است که این دولتها از آسمان نازل نشده و یا به خودی خود از سرزمین سبز نشدهاند. دولت مانند هر پدیده اجتماعی دیگر یک مقوله تاریخی است؛ یعنی حادث است و بنابراین پیدایش آن لزوما زمانی را مفروض میدارد که دولت وجود نداشته است یعنی پیش از تشکیل آن حاکمیت و اداره امور جامعه بر مبانی دیگری استوار بوده است. از سوی دیگر چون دولت به مثابه یک پدیده اجتماعی از دورن جامعه نشات میگیرد. ناگزیر تکوین و پیدایش و سازمان یابی آن در مرحله اول معلول روند تحولی و شرایط تاریخی جامعهای است که از درون آن برمی خیزد.
بیشتر
این کتاب از چهار بخش تشکیل شده است: همبودی دودمانی نخستین شکل سازمانی جامعه بدوی اشکال تجزیه و انحلال ساختار بدوی روند قشربندی و پیدایش طبقات در جامعه بدوی ایران و پیدایش دولت ایلام. کتاب «در تاریکی هزارهها» آخرین تالیف اسکندی است که گره ده سال تحقیقات تاریخی و جامعه شناسی او درباره روند فروپاشی جامعه بدوی و تشکیل نخستین دولت در سرزمین ایران است. اسکندری که در سال ۱۳۶۴ در گذشته است دانش آموخته اقتصاد در فرانسه بود و علاوه بر مقالات، تحلیلها و گزارشات متعدد علمی و تحقیقاتی در مورد اوضاع ایران کتاب «سرمایه» کارل مارکس را ترجمه کره است. در پیشگفتار این کتاب آمده است: اسناد و مدارک کتبی و نیز شواهد باستانشناسی بسیاری نشان میدهد که لااقل از نیمه او هزاره سوم تا نیمه دوم هزاره اول پیش از میلاد (یعنی تا زمان تشکیل دولت سر تا سری هخامنشی) چندین شهر دولت، دولتهای منطقهای و سپس یک دولت سرتاسری در بخش غربی سرزمین ایران پدید آمدهاند که عمدهترین آنها به ترتیب تاریخ تشکیل عبارتند از: دولت ایلام، دولت ماد، دولت هخامنشی. به طوری که از مدارک مختلف برمیآید طی همین دوهزار سال حکومتهای محلی چندی از قبیل گوتی، لولوبی، کاشی، حکومتهای ماننایی، سکایی، مادی و پارسی نیز در مناطق غربی ایران در حال تکوین یا تشکیل بودهاند. بدیهی است که این دولتها از آسمان نازل نشده و یا به خودی خود از سرزمین سبز نشدهاند. دولت مانند هر پدیده اجتماعی دیگر یک مقوله تاریخی است؛ یعنی حادث است و بنابراین پیدایش آن لزوما زمانی را مفروض میدارد که دولت وجود نداشته است یعنی پیش از تشکیل آن حاکمیت و اداره امور جامعه بر مبانی دیگری استوار بوده است. از سوی دیگر چون دولت به مثابه یک پدیده اجتماعی از دورن جامعه نشات میگیرد. ناگزیر تکوین و پیدایش و سازمان یابی آن در مرحله اول معلول روند تحولی و شرایط تاریخی جامعهای است که از درون آن برمی خیزد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در تاریکی هزاره ها
همه ی ما انسانیم..این تقسیم بندی ها فقط کار حکومت هاست وگر نه از اول اصلا این چیزا وجود نداشته
open mind for a diferent view and nothing else matter
باز هم از الفاظ مطلق استفاده میکنی،آره همین الان هم اگر کارگران افغان در ایران نباشند کارگران ایرانی (هموطنای من و تو )جایگزین اونا خواهند شد،یعنی تو این چند هزار سال تاریخ ایران هیچ وقت ایرانیها هیچ ساختمان یا امارتی بنا نکردن؟آیا کارگران ایرانی که در کشور های دیگه کار میکنند(کار ساختمانی)اگر دست از کار بکشند دیگه اون کشورها سازندگی نخواهند داشت؟
من مثل شما فکر نمی کنم و مثل شما هم همه چیز رو سیاه و سفید نمی بینم ،اگر میخوای با حرفات تلنگری به ایرانی ها بزنی،این راهش نیست.من هم نادرشاه و کارهایی رو که برای حفظ تمامیت ارضی ایران کرد رو ستایش میکنم ولی جنگهایی رو که برای کشور گشایی و کسب غنیمت انجام داد رو نمیتونم بپذیرم(هر چند عده ای بیان بگن این جنگها سیاسی بوده و به منافع ایران کمک کرده) ولی مثل شما یه خودکار مشکی برنمیدارم که هرجا اسم نادر رو دیدم روش خط بکشم.
اما در آخرین جمله ات گفتی که حرف من حق است و چون حقیقت تلخ است کسی نمیخواهد باور کند؛خوب خر تو خر عزیز چیزی که از نظر شما حقیقت است در نظر کس دیگر شاید ضد حقیقت باشد،من با حقیقت کاری ندارم بلکه با واقعیت سر و کار دارم و در حال حاضر تنها یک واقعیت وجود داره و اون هم اینکه:
دیگه برای ما ایرانیها چیزی باقی نمونده جز یک سرزمین زخم خورده و یک تاریخ که اون هم همیشه توسط دیگران (خودی و غیر خودی)در حال بالا و پایین شدن و سانسوره ودر مواقعی گرفتار بزرگنمایی!(اگه برامون چیزدیگه ای باقی مونده بگو)
اما حقیقت همیشه تلخ نیست اون چیزی که کام ما رو تلخ میکنه واقعیتیه که الآن وجود داره و قابل لمس کردنه و اون مشکلات عدیده ی کشورمونه که هیچ ربطی هم به تاریخ گذشتمون نداره.
با شناختی که از ایرانیها و تن پروری آنها دارم قول میدهم که ساخته نخواهد شد .
میدانم که همه از نوشته های من دلخور میشوند اما حقیقت را میگویم و همه هم میدانند که حق با من است اما چون حقیقت تلخ است نمیخواهند باور کنند .
اولاً فکر میکنم معنی برده و اسارت رو نمیدونی،بهتره به کتب مذهبی یه سری بزنی تا اطلاعاتت در این موارد زیاد شه!
ثانیاً وقتی در ایران برج میلاد ساخته شد آیا تمام کارگرانش ایرانی بودند؟آیا کارگران افغانی و...در ساخت اون شرکت نداشتند؟مطمئناً کارگران افغانی و ...در ساخت برج میلاد شرکت داشتند ولی تا حالا جایی شنیدی که بگن برج میلاد ساخت ایرانیها نیست بلکه ساخت افغانها و یا پاکستانیهاست؟
ثالثاً کارگران ایرانی که در خیلی از کشورهای دنیا کار میکنن و بنایی میسازند به اسم ایران تموم میشه و میگن کار ایرانیهاست؟
رابعاً ایده دهنده ی ساخت تخت جمشید و معماران و مهندسان و هنرمندان اون ایرانی بوده اند چون در اون زمان، پادشاهی ایران شامل بسیاری از کشورهای ریز و درشت فعلی بوده که زمانی جزء ایران بوده اند.(پس با حساب شما ابن سینا و بسیاری از مفاخر ایران،ایرانی نیستند چون مثلاً زادگاه بوعلی در حال حاضر در خاک ایران نیست)
و نکته ی آخر اینکه مردم ایران تا زمانی که از تاریخ و فرهنگ خودشون بی اطلاع باشند و آشکارا و نهان سعی در انکار و پنهان کردن اون بکنن(یک نمونه اش، شخص شما)و حرف چند تا کشوری که سن و سالشون از سن و سال من و شما هم کمتره رو تکرار کنیم ،جهان سوم که سهله ،اون جهانی هم نخواهیم بود!
این جمله که : هنر نزد ایرانیان هست و بس ، دروغی بیش نیست . در واقع این دروغ را ایرانیان ساخته اند تا خود را یزرگ جلوه دهند .
نمیدونم از کجای تاریخ فرار کردی و خودت رو به این زمان رسوندی؟گویا (البته به قول خودت) انسان نیستی ،اشکالی نداره خر باش ولی لااقل خر ایرانی باش.(!)
نظام پرداخت حقوق به کارگران تخت جمشید
در اواخر سال ۱۳۱۲ خ. براثر خاکبرداری در گوشهٔ شمال غربی صفه تخت جمشید، حدود چهل هزار لوحه گلی به شکل مهرهای نماز بدست آمد. بر روی این الواح واژگانی به خط میخی عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن آشکار شد که این الواح عیلامی اسناد ساخت قصرهای تخت جمشید است. در میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار میداشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با به بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده باطل شد. زیرا این اسناد عیلامی ثابت میکند که به تمام کارگران این قصرها، از جمله کارگران ساختمانی و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد میدادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر کارگر است.
کارگرانی که در بنای تخت جمشید نقش داشتند، از ملتهای مختلف چون ایرانی، مصری، بابلی، یونانی، عیلامی و آشوری تشکیل میشدند که همهٔ آنان رعیت دولت شاهنشاهی هخامنشی ایران بهشمار میرفتند. بر اساس خشتنوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.
منبع:ویکی پدیا و منابع دیگر
بر روی این لوح نوشته شده که :
این بنا توسط بردگانی که از کشوهای مختلف به اسارت گرفته شده ساخته شده است
اکنون این سوال پیش میاید پس ایرانیان که این همه به این بنا مینازند خودشان نساخته اند ؟
پس ایرانیان به چه چیز خود مینازند ؟
آیا ایرانیان در توهم خود بزرگ بینی نیستند ؟