سنگ روی یخ

داستانهای این مجموعه عبارتند از:
فقدان / قهوه خانه / سنگ رو یخ / چشم و هم چشمی / حسرت / بار ذغال / بیکاری / دست دوم / ستاره / اشاقه باش / دست از پا درازتر / الاغ گمشده / آفتابه

از داستان فقدان:
همه چیز تمام شد (یا برای او سرآغاز زندگی دیگر بود). دور تا دور گودال، خویشانش با چهره های ماتم زده بقچه سفید رنگ را می نگریستند که او را در میان گرفته بود و در بقچه عجیب کوچک به نظر می رسید. شبیه به تفی از دنیای هستی به نیستی. خاک را که رویش ریختند، هوا که از سحر گرفته بود، باریدن گرفت. پسر کوچکش که بهت زده و بی تفاوت کنار بزرگترها ایستاده بود، آرزو کرد که پدرش باز سبز بشود...