از قرق تا خروسخوان
نویسنده:
سیاوش کسرایی
امتیاز دهید
مجموعه شعر از قرق تا خروسخوان سروده سیاوش کسرایی است و شامل ۱۰ شعر می باشد.
شعر پیام:
بنظر میرسد
که قلب شهر ایستاده است
و تنها
صدای گام سربازانست
که در کوچه ها طنین میافکند
ما، اما
هراسی نداریم
چه درین سکوت
واژه مقدس «نه»
گسترشی با ابعاد جغرافیای وطن
یافته است
چه این بار سرنیزه های قلم
از کاغذها برخاسته
و در برابر سینه استبداد
نشانه رفته است.
ما تنها نبوده ایم
هیچگاه تنها نبوده ایم:
آنک تلاش و خروش خلق
ولی این بار
سپاهیانی با سلاحی دیگر
بیاری رسیده اند.
دوستان!
بآن کارگر حروفچین از من پیام بفرستید
حروف را آماده کن
آزادی از راه میرسد.
۲۲ مهر ماه ۱۳۵۷
بیشتر
شعر پیام:
بنظر میرسد
که قلب شهر ایستاده است
و تنها
صدای گام سربازانست
که در کوچه ها طنین میافکند
ما، اما
هراسی نداریم
چه درین سکوت
واژه مقدس «نه»
گسترشی با ابعاد جغرافیای وطن
یافته است
چه این بار سرنیزه های قلم
از کاغذها برخاسته
و در برابر سینه استبداد
نشانه رفته است.
ما تنها نبوده ایم
هیچگاه تنها نبوده ایم:
آنک تلاش و خروش خلق
ولی این بار
سپاهیانی با سلاحی دیگر
بیاری رسیده اند.
دوستان!
بآن کارگر حروفچین از من پیام بفرستید
حروف را آماده کن
آزادی از راه میرسد.
۲۲ مهر ماه ۱۳۵۷
آپلود شده توسط:
Reza
1386/07/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی از قرق تا خروسخوان
شعله ها را هیمه سوزنده
جنگلى هستى تو اى انسان
جنگل اى روییده آزاده
بى دریغ افکنده روى کوهها دامن
آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید
چشمهها در سایبان هاى تو جوشنده
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش
سر بلند و سبز باش اى جنگل انسان
آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.
:-(
آزادی
بالهایت بر سواحل سوزان تونس سایه گسترد
گام هایت در کوچه پس کوچه های فرتوت قاهره شنوده شد
آوایت بر لبان کودکان برهنه پای صنعا زمزمه می شود.
بی گمان برای تو از قلمروی کارتاژ تا سرزمین پارس راهی نیست
کاش این بار بجای ابرهای مدیترانه تو بر سرزمین تفتیده ام می باریدی
لبان فرزندان این خاک نیز به خشکی لبان کودکان صنعاست
دستان مردان این سرزمین نیز به بی چیزی دستان مردان قاهره ست
اشکهای زنان این دیار نیز به تلخی اشک های زنان تونس و طرابلس است
آزادی ...
هر بامداد
رو به سوی شمال غرب
آمدنت را انتظار می کشیم.
بیا
بیا...