قتل کسروی

ضمنا ائمه بزرگوار شیعه ، یک صفحه کتاب هم ننوشته اند . . . دیگران ( قرن ها بعد ) آنچه منسوب به ایشان بوده است را مکتوب کرده اند که در صحت و سقم آن حتی میان علمای شیعه اختلاف نظر وجود دارد مثلا برخی از مطالب نهج البلاغه مورد تایید علمای شیعه نیست و . . . .
حتی اگر بخواهیم در این زمینه پافشاری کنیم که این لیست دوست ما صد درصد صحیح و متعلق به ائمه است این مشکل پیش می آید که مطالب واقعا غیر علمی در برخی از آنها به چشم می خورد که این اصرار جز وهن شیعه چیز دیگری به همراه ندارد

خیلی جالبه !!!! واقعا جالبه !!!! . . . کسانی که کسروی را ترور کردند مثل داعش و وهابی ها بودند . . .صرف نظر از اینکه کسروی درست فکر می کرده یا اصلا کافر و سنی و وهابی بوده . . ما باید نگاه کنیم که اکنون چه کسانی ، دیگران را به خاطر عقیده ترور می کنند ؟ پاسخ روشن است : داعش !!!!
اگر همین حالا از یک نفر داعشی سئوال کنی چرا تو عقیده داری که شیعه مشرک است و باید او را کشت به شما پاسخ می دهد ؟
فهم قرآن نیازمند علم بالا و درک آن از عهده من خارج است و این مهم را علما و مفتی ها ما انجام می دهند . . . و بعد فورا فتوای یکی دو مفتی گمنام را از داخل جیبش در می آورد که حکم به کشتن شیعه ها داده است !!!!
خوب ، . . . این دقیقا همان کاری است که قاتلان کسروی مرتکب آن شدند !!!!

من هم از این دید با آقای" نیکدوست" موافقم که آقای کسروی راه خودش را میرفته و اصلا مذهبی نبوده که بخواهد وهابی باشد،
و با نگرش به وضع کنونی جهان و جنایت های داعش و سلفی ها بر علیه همه ملتهای متمدن جهان امیدوارم دوستان دستکم این اندیشه خطرناک" سلفی گری" را به هیچ وجه مستقیم و غیر مستقیم تطهیر و توجیه نکنند.

نمی خواهم وارد بجث طولانی ی دوستان شوم امّا اشاره به چند نکته را ضروری دانسـتم، اوّل اینکه تلفیق و پیوند دادن داعشی ها و وهابیـون به کسـروی مغلطه و برداشـتی منحرف و شخصی است، کسروی راهِ
خودرا می رفت و زیر بار تفکِّر وهّابیگری و شـیعه در اواخر عمرش که به غایت خود فریفته و بیمار شـده بود نمی رفت و بر سـر همین موضوع جان خویش را به باد فنا داد، اگر کسـروی با وهابیون سـازش داشت، آنان
سرشان برای رشد چنین افرادی درد می کرد تا شیعه را به زانو در آورند، تفکّر داعشی که در این دو سـه سال به شدّت نمایان شده، بطور یقین نتیجه ی ده ها سـال تلاش و برنامه ریزی ی عربسـتان سـعودی به
کمک صهیونیستها و فقط برای مقابله و قلع و قمع شیعه است زیرا از بین قریب دو میلیارد مسلمان با فرقه های مختلف که روی کره ی زمین وجود دارد، تنها شیعه است که محبوبیت و اقتدار جهانی دارد و با فرهنگ
غنی ی اسلامی توسط دانشمندان شیعه اسـتحکام یافته و بدون اغراق معرّف اسلامِ واقعی و تضمین کننده امنیت مردم جهان شیعیان هستند، وهابیون و صهیونیسـتها هر دو، وجه مشـترک دشمنی با شیعیان و
تفکّر شیعه دارند و سالوسی و حمایت ظاهری ی عربستان سعودی از اسلام نیز دروغ محض است، آنها اسلامی را می خواهند که همچنان بر سر حاکمیت ظالمانه ی خویش باقی بمانند
مده راه، صاحب غرض پیشِ خویش
به ناخن مکُن سینه ی خویش ریش
که این جمله نیرنگ و مکر و فن است
برون دوست دارد, درون دشمن است

بعضی از این کتاب ها را خود ائمه نوشته اما بعضی نوشته و درس های ایشان بوده که توسط شاگردان و محبینشان جمع آوری شده.

٢٨-رساله امام باقر ، محمد باقر
٢٩-ابیض ، جعفر صادق
٣٠-رساله امام ششم به نجاشی ، جعفر صادق
٣١-توحید المفضل ، جعفر صادق
٣٢-اکتاب اهلیلجه ، جعفر صادق
٣٣-کتاب مصابح اشریعه و المفتاح الحقیقه ، جعفر صادق
٣٤-نثر الدرر ، جعفر صادق
٣٥-وصیت به حسام بن حکم ، جعفر صادق
٣٦-علل الاحکام شرعیه ، علی بن موسی الرضا
٣٧-العلل فضل بن شاذان ، رضا
٣٨-الرساله ذهبیه ، رضا
٣٩-مسند الرضا ، رضا
٤٠-فقه الرضا ، رضا
٤١-عیون الاخبار الرضا ، رضا
٤٢-رساله الجبر و تفویض ، هادی
٤٣-اجوبه ، هادی
٤٤-قطعه من الاحکام الدین ، هادی
٤٥-تفسیر ، حسن عسکری
٤٦-مواعظ القصار ، حسن عسکری
٤٧-رساله منقبت ، حسن عسکری
٤٨-مکاتبات الرجال ، حسن عسکری

کتاب های ائمه:
۱-الجامعه ، علی
۲-الجفر ، علی
۳-کتاب علی ، علی
۴-مصحف فاطمه ، علی
۵-کتاب الاداب ، علی
۶-کتاب الفرائض ، علی
۷-جمع الآقران و تأویله ، علی
۸-اعلی فیه ستین نوعاً من الانواع قرآن ، علی
۹-کتاب فی زکاه الغنم ، علی
۱۰-کتاب فی الابواب فقه ، علی
۱۱-کتاب آخر فی فقه ، علی
۱۲-عهد نامه مالک اشتر ، علی
۱۳-وصیت به محمد حنفیه ، علی
۱۴-قضاوت های امیرالمومنین ، علی
۱۵-مسند امام علی ،علی
۱۶-نهج البلاغه ، علی
۱۷-جنه الاسماء ، علی
۱۸-غررالحکم و دررالکم ، علی
۱۹-کتاب معماهای علی ، علی
۲۰-الامثال امام علی بن ابی طالب ، علی
۲۱-الصفیحه الکامله فی الادعیة ، سجاد
٢٢-الصفیحه ثانیه السجاد ، سجاد
٢٣-الصفیحه الثالثه السجادیه ، سجاد
٢٤-الصفیحه الرابعه السجادیه ، سجاد
٢٥-الصفیحه الخامسه السجادیه ، سجاد
٢٦-رساله حقوق ، سجاد
٢٧-کتاب التفسیر ، محمد باقر

با منطق جناب kaydan
پیامبر اسلام هیچ گونه کشف علمی نداشته است و شاید حتی حدیث های ایشان موجب فساد و ابتذال شود ،پس منطقا پیامبر چه کرده که ما او را قبول داشته باشیم؟(البته شاید هم ایشان این بند را قبول داشته باشند)
شما می توانید عبارت "شاگردان امام صادق" را سرچ فرمایید و تعداد زیاد شاگردان نامدار ایشان همانند جابر بن حیان را مشاهده کنید.
ائمه در واقع اسوه های اخلاقی نیکو و تکمیل کننده دین محمد(ص)بوده و محمد(ص) از ایشان در چند جا یاد کرده است.
[center] [/center]

[quote='kaydan']نقل قول از padshah nashnas:جنابkaydan
جواب شما ربطی به نوشتار من نداشت.
بنده شباهت های که بین نحله وهابیت و عقاید کسروی است را نوشتم.
بنده نگفتم هر کس با تفکری متفاوت با تشیع تفکری وهابی مانند دارد اما شما به شکلی جواب دادید که انگار بنده گفتم:
بلی!هرکس که شیعه نباشد وهابی است.
لطفا با دقت بیشتری کامنت بنده را مطالعه فرمایید.
دوست محترم نظرات بنده دقیقا اشاره به گفتار شما داشت، اینکه پاسخی برای آن نیافتید و به همین بسنده نمودید که نظرات بنده بی ارتباط با گفتار شماست چیزی از اصل موضوع نمی کاهد! تنها نشانگر این است که مخاطب استدلالی منطقی برای رد آن نیافته است.
شما آنچه که در باب عقاید کسروی نوشتید جملگی آن چیزی بود که از ذهن خود بیان داشتید و گویی هرآنچه که کسروی در نقد تشیع آورده را به نوعی با تفسیر به رای و مصادره به مطلوب نمودن به نقد کشیدید!
خیر دوست عزیز شیوه نقد منطقی و استدلالی به این شکل است که اول عین گفتار کسروی را با ذکر منبع و ریفرینس دقیق بیان می کنید و سپس آن نظر را با هر عقیده و مسلکی که همسو دانستید عین آن عقیده را با ذکر منبع می آورید و سپس نتیجه گیری می کنید.
اینگونه که هر ادعایی را به کسروی نسبت دهید و در نهایت نتیجه گیری کنید که این گفتار کسروی عین فتاوی فلان فرقه است به هیچ عنوان عقلانی و مستدل نیست.
[/quote]نخیر ، اتفاقاً ربطی نداشت.
بنده بعضی از شباهت های نظرات وهابیون و کسروی را شرح دادم اما شما آن را به شکلی جلوه دادید که انگار می گویم:
هر که شیعه نیست وهابی است.
البته اگر شما آثار کسروی را خوانده بودید شباهت هایی را که نقل کردم می دیدید ، اما برای رضایت دل شما به زودی نقل هایی از ایشان نیز خواهم کرد.

[quote='kaydan']
...در ضمن لازم است که متذکر شوم که امام ششم شیعه(جعفرصادق) در سال 83 تا148 هجری میزیسته در صورتی که ابن سینا این پزشک مشهور ایرانی در سال 359 تا 416 هجری میزیسته است. یعنی بیش از دو قرن پس از وفات این امام شیعه حال چگونه است که او(ابن سینا) شاگرد این شخص (جعفر صادق) بوده این دیگر سوالیست که یحتمل پاسخش را شما باید بدهید.
[/quote]اسم ها رو اشتباه کردم.
منظور بنده جابر بن حیان بود.