خون سیاوش
نویسنده:
سیاوش کسرایی
امتیاز دهید
این دفتر شامل 57 شعر میباشد
سیاوش کَسرایی (۵ اسفند ۱۳۰۵ هشت بهشت اصفهان - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴ وین) از شاعران و فعالان سیاسی معاصر ایران بود.
سیاوش کسرایی در سال۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد.وی یکی از شعرای شاخص مکتب نیمایی بود.
شاهکار او منظومه آرش کمانگیر است. وی از شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند.ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده ی ایران فعالیت داشت و حتی بعد از دستگیری رهبران حزب توده ی ایران در دهه ی شصت به عضویت در کمیته ی مرکزی این حزب انتخاب شد.به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی مینامیدند.
گفته میشود در جریان یکی از دستگیری هایش (در زمان حکومت جمهوری اسلامی ایران) وقتی از او خواسته شد خود را معرفی کند خود را اینچنین معرفی کرد:"سیاووش کسرایی، شاعر حزب توده ی ایران".
بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
مراسمی ختمی که در یکی از مساجد تهران برایش برقرار بود توسط افراد انصار و لباس شخصی ها برهم زده شد.
در میان اشعار وی منظومه آرش کمانگیر از لحاظ اجتماعی و به سبک حماسه سرایی و شعر غزل برای درخت از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارند. بخشی از شعر آرش:
آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.
بیشتر
سیاوش کَسرایی (۵ اسفند ۱۳۰۵ هشت بهشت اصفهان - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴ وین) از شاعران و فعالان سیاسی معاصر ایران بود.
سیاوش کسرایی در سال۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد.وی یکی از شعرای شاخص مکتب نیمایی بود.
شاهکار او منظومه آرش کمانگیر است. وی از شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند.ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده ی ایران فعالیت داشت و حتی بعد از دستگیری رهبران حزب توده ی ایران در دهه ی شصت به عضویت در کمیته ی مرکزی این حزب انتخاب شد.به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی مینامیدند.
گفته میشود در جریان یکی از دستگیری هایش (در زمان حکومت جمهوری اسلامی ایران) وقتی از او خواسته شد خود را معرفی کند خود را اینچنین معرفی کرد:"سیاووش کسرایی، شاعر حزب توده ی ایران".
بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
مراسمی ختمی که در یکی از مساجد تهران برایش برقرار بود توسط افراد انصار و لباس شخصی ها برهم زده شد.
در میان اشعار وی منظومه آرش کمانگیر از لحاظ اجتماعی و به سبک حماسه سرایی و شعر غزل برای درخت از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارند. بخشی از شعر آرش:
آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خون سیاوش
بزم دریغا شرابخور ندارد
شهیه کشد دم به دم سمند هماورد
رخش چه سازد که شهسوار ندارد
اه که دارد زمانه شام گهر ریز
وای که صبح شکوفه بار ندارد
ای تن توفان کشیده چشم فرو بند
از ره دریا که غم کنار ندارد
عطر گریخته
!