رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
کتاب خنده و فراموشی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 1312 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 1312 رای
این رمان مشتمل بر هفت راوی جداگانه‌است با داستان‌هایی که مضامین مشترکی دارند. کتاب به بررسی طبیعت فراموشی در تاریخ، سیاست و به طور کلی زندگی می‌پردازد. داستان عناصری از رئالیسم جادویی در خود دارند
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
emperorhesam
emperorhesam
1388/06/04

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کتاب خنده و فراموشی

تعداد دیدگاه‌ها:
92
بچه پررو.تو اين زبونو نداشتي يه اتفاقاي بدي برات ميفتاد.ريشه مشكلات از اونجا شروع شد كه تو عين يه خانوم با شخصيت نگفتي متولد چه ماهي هستي:Dاگه نگي ديگه باهات قهر ميكنم و هيچوقت برام مهم نيست كه بدونما.:-)آره ديگه كلي ثواب كردي يه آدمو از بي فرهنگي و جهل نجات دادي.خدا عمرت بده.باشه اگه بيكار شدم ميخونم.من اگه دانشگاهمون شروع بشه ترم جديدش ديگه فكر نميكنم زياد بتونم بيام اينجا.اونوقت تو هم از دلتنگي دق ميكني هم اينكه ديگه ثواب نميكني ديگه.
تا حسام خوشگله هست چرا موزه واسه دیدن فسیل .مردم تا تورو ببینن دیگه با فسیل حال نمی کنن ماشالا خودت از صد تا فسیل سری:D
خمیر دندون پونه چشمو نمی سوزونه :D (اینم پیام بازرگانی )
تو رو خدا از دلت بیاد دلمو بشکنی ،بس که تو حساسی و حد وسط نداری یا خشنی یا رمانتیک(?):inlove:خوبه که تو واقعیت اینجوری نیستی وگرنه بلافاصله از افتاب نمی تونستی بری تو سایه:xmas:در ضمن اقای تنبل کتابایی که گفتم هر دوتاش رو هم پنج صفحه هم نمی شه .
چقدر خوشحالم بانی کار فرهنگی شدم و تو یه سری به کتابناک می زنی و چند تا کتاب می خونی و با فرهنگ می شی:D
باشه چلچله جون اون كتابارو هر وقت تونستم ميخونم.آخه الان خيلي كتابا هستش كه ميخوام بخونم و هنوز نخوندم.تازه كاراي دانشگامم خيلي زياده واسه همين زياد وقت نميكنم.الانم كه ميبيني ميام تو سايت فقط به خاطر توئه:-)حال ميكني چه سريع تغيير حالت ميدم؟:xmas:البته تو واقعيت اينجوري نيستما.
من دوست دارم متنوع باشه.پيامهاي بازرگانيم بينش زياد پخش نكنيد.آموزنده ام باشه خوبه.دوست دارم وقتي مهربوني داره تكراري ميشه خشن بشيم وقتي خشونت تكراري ميشه مهربون باشيم.:Dنه ولي جدي اگه بخوام بگم اينه كه وقتي آدم بعد از كلي جنگ و خشونت با يكي صلح ميكنه و مهربون ميشن يه كم خجالت ميكشه،مهربونيشونم خيلي زيادي ميشه و واسه هم هي نوشابه باز ميكنن.بعد من چون اصلاً دوست ندارم خجالت بكشم:xmas:واسه همين ميگم هي دعوا كنيم بعد باز آشتي كنيم بعد باز دعوا كنيم.خوبه؟برو بينيم بابا بچه پررو تو خودت شبيه بادمجوني.اگه بخوام برم تو كار بيزينس اول از همه يه موزه ميزنم مردم از سراسر دنيا بيان تو رو ببينن بفهمن يه فسيل چه شكليه.:Dآخي.آخه از دلم نمياد دلتو بشكنم ولي خودت خواستي ديگه;-)
(?)(?)(?)این جوری باشم خوبه ؟دلت خنک شد تقصیر منه که چون خودم خوشحال بودم گفتم یه حالی به توأم بدم و با هات مهربون باشم بی جنبه (?)(اینو گفتم که برای شروع داغ بشی ،البته خودت فاز مهربونی رو برداشتیا )(!)راستی می گم تو چرا اینقدر خشنی ،از این کتابای تأثیر گذار می خونی دیگه :xmas:تازه نترس من خیلی جنبه دارم از کتابا تأثیر ای مثبتشو نو می گیرم 8-) راستی خیلی پررو شدی نکنه دلت می خواد یه کاری کنم از چشمات بادمجون برداشت کنی و بزنی تو کار بیزینس :D برو کتابای 13نکته برای زندگی و نفرتم را بر یخ می نویسم و بخون شاید یه کم به زندگی قشنگ تر نگاه کنی .:O:O:!:!آخر ما نفهمیدیم تو با کل کل موافقی یا با عطوفت :-(
تو ام كه نيستي همش چشمام به دره كه بياي.پررو نشيا:D آره كاش همه اينجوري آتش بس ميدادن.آفرين قلعه حيوانات خيلي كتاب خوبيه ولي ميترسم اين كتاباي فلسفي و خشن كه از ظلم زمونه حرف ميزنن روحيتو خراب كنه واسه همين گفتم شازده كوچولو رو بخون.حالم به هم خورد.چرا انقدر مهربون شديم ما؟:O(?):-)آخر سر درست و حسابي نگفتي متولد چه ماهي هستيا.بسه زيادي خوب شديم.الان فكراي ناجور ميكنن مردم:-)
علیک سلام آقا پسر،امان از دست این ساخته دست بشر که حالیش نیست کی باید قطع و وصل بشه .راستی مگه توی این کتاب شازده کوچولو چی نوشته که یه همچین تأثیری قراره رو تو بذاره ،به هر صورت فعلا یه کم با همین شرایط بساز و کیف کن چون دارم قلعه حیواناتو می خونم . اما قول می دم بعد ازاین حتما اونو بخونم .در ضمن امیدوارم دیگه از این قطعی ها نداشته باشی . بین خودمون باشه حسام تو که نیستی کتابناک اصلا صفایی نداره . خودمونیم عجب آتش بسی دادیما ،از این آتش بسا تو جنگا بدن دیگه سنگ رو سنگ بند نمی شه نه حسام.;-);-)
چلچله جون بازم اين اي دي اس ال ما قطع شد.جدي جدي دلم برات تنگ شدشا.باشه فعلاً آتش بس.تو كه هنوز اون كتابايي رو كه گفتم نخوندي كه.برو شازده كوچولو رو بخون بعدش بيا منو اهلي كن.
آخ آخ دستتو بنداز پس دست بزنم داری ،آفرین هرروز هنرای تازه ازخودت بروز میدی ناقلا ،ولی اینا برای آقایون خوب نیستا من گفته باشم (!)فکر می کنی خیلی زورت زیاده ،شیر زیاد می خوری احساس شیر بودن بهت دست داده ،یا این مثل معروفو شنیدی که می گه شیر شیر بود اگر چه پیر بود ولی ناراحت نشی ها اصل شعر قبل از تحریف این بوده پیر پیر بود اگر چه شیر بود :D راستی شمشیر چیه بنده خدا الان دیگه عصر عصره اتمه ،نکنه جومونگ زیاد می بینی آره (!)در ضمن تو اگه بخوای بزنی منو له کنی تا از طرفدارای من بگذری خودت له می شی آقا:Dحالا من گفتم اگه ،تو برای من مثل گربه دار می زنی آره ،قربونت داداش لطفا دیگه ازاین مثل ها نزن که من از گربه خیلی خیلی بدم میاد :O
حسام جون خودمونیم فکر کنم که دیگه کتابناکی ها حسابی ازدست کل کلای ما عاصی شدن8-).
موافقی یایه مدتی رو آتیش بس اعلام کنیم (!) یا اگه دلت خیلی تنگ می شه برام ،یه کتاب دیگه رو معرفی کن بریم با یه موضوع جدید تر کل کل رو اونجا ادامه بدیم8-)8-)
اِاِاِاِ؟پس شمشيرو از رو بستي؟بزنم لهت كنم؟:Dنه گناه داري.اين چيزايي كه گفتي جواب حرفاي ديشبم بود و چون يه كم تند رفته بودم اين دفعه رو ميبخشمت:D آره دلبندم برو دنبال بازيت.خوش باش.;-)اين بار جوابت را نخواهم داد تا در خماري سر كني.تو بايد خوشحال باشي كه يه نفر پيدا شده كه ماه تولدت براش مهمه نه اينكه عين ماجراي اون گربهه كه بهش ميگن يه چيزي طلاس روشو ميپوشونه جو بگيردت:D البته اين حرفم شوخي بودا جدي نگير زياد،ميدونم تو رو چون مامان بابات يه كم بهت گفتن چه بچه با مزه و شيريني هستي واسه همين احساس شوخ طبعي ميكني،منم حرفي ندارم كه،باشه شما خيلي شوخ طبع هستيد:xmas:
اصلاً انگار نميشه ما با هم مهربون باشيم.من هر چي ميخوام خوب حرف بزنم نميدونم چرا يه دفعه اون وسط يه چيزي ميگم كه كل كل ادامه پيدا كنه:D
البته همش شوخيه:-)ولي بايد مولظب بود كه شوخي شوخي جدي نشه.
کتاب خنده و فراموشی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک