دفاعیات کسروی
درباره:
احمد کسروی
امتیاز دهید
روزنامه پرچم 1321 و 1322
دفاعیات شادروان احمد کسروی در دادگاه از سرپاس مختاری و پزشک احمدی.
شرح تصویر:
کسروی به همراه خانواده و برخی از یاران.
بیشتر
دفاعیات شادروان احمد کسروی در دادگاه از سرپاس مختاری و پزشک احمدی.
شرح تصویر:
کسروی به همراه خانواده و برخی از یاران.
آپلود شده توسط:
mohammad abedi
1391/02/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دفاعیات کسروی
و البته هر دانشمندی در برابر عظمت قرآن کم می آورد!!!
با عرض معذرت باید عرض کنم که نه اینشتین، نه گوته، نه ناپلئون (که نامش را برای اولین بار است که در میان دانشمندان بزرگ می بینم)، نه کارلایل و نه حتی جرداق (که ظاهراً همین امروز یک نویسنده، و به اقرار خودتان، نه یک دانشمند بزرگ شد) در برابر عظمت و حقانیت قرآن سر تعظیم فرو نیاورده اند. در چندین سایت اسلامی سخنانی به این انسانهای معروف نسبت داده شده است (به کسانی که شما نام بردید شکسپیر و راسل و گاندی را هم خودم اضافه میکنم) که هیچ منبع و مأخذی ندارند. البته شاید زمانی، روشنفکری، در وضعیت خاصی، از برخی آیات قرآن به نیکی یاد کرده باشد، اما «سر تعظیم فرو آوردن در برابر حقانیت قرآن» مستلزم شرایط ویژه ایست که در اغلب مواقع محقق نمیشود. یعنی این که اگر بنده کتاب غزلیات حافظ یا گلستان سعدی را «بی بدیل و تکرار ناشدنی» بخوانم دلیل بر این نیست که بر حقانیت تمام و کمال آن صحه گذاشته ام. همین کتابها هم (در عین ارزش ادبی) محتوی سخنان بی ارزش و کم ارزشند که به زیبایی بیان شده اند و توان شاعرشان را در وزن و قافیه پردازی و تسلط بر صنایع ادبی میرسانند، و نه ارزش منطقیشان را. در مقابل چیزی که به وفور یافت میشود سخنان دانشمندان و فیلسوفان در مذمّت مذهب است. و البته نباید یک مغالطه معروف و محبوب دیگر را هم از نظر دور داشت: نقل قول یا نظر شخصی یک نفر (هر چند معروف به نیکی و خردمندی) دلیلی بر اثبات چیزی نیست. به این معنی که حتی اگر فیلم ختنه شدن اینشتین و شهادتین گفتن او را هم نشان دهید، دلیلی بر حقانیت قرآن نیست.
1- کسی از مراجع و آیت الله ها امتحان نگرفته که بدانیم قرآن را از بر دارند یا نه، یا آن را به خوبی میخوانند یا نه، شاید هم خیلی از آنها حافظ قرآن باشند. تازه مگر حافظان قرآن چه گلی به سر جامعه زده اند که حالا ما باید از ضعف مراجع در قرآن خوانی به ضعف فکری آنها پی ببریم؟
2- میدانید که تنها منبع استخراج احکام قرآن نیست، صدها منبع از احادیث و روایات و شرایط استخراج احکام باید مطالعه شوند تا فردی به مقام مرجع تقلید برسد. از بر داشتن تمام آنها نه ممکن و نه لازم است. کافیست شخصی به علوم عقلی و نقلی فقه شیعه مسلط باشد و هرگاه نیاز پیدا کرد به منابع مراجعه کند. مگر یک پزشک حاذق کتابهای مربوطه را حفظ میکند تا به آن درجه میرسد؟
3- قرار نیست نص صریح قرآن را برای حمایت از احکام فقهی به کار بگیرند. توضیح المسائل برای آشنا کردن مقلد با قرآن نیست، بلکه برای رفع شبهات و پرسشهای مسلمانان در زندگیست. فرض بر این است که همه مسلمانان به قرآن دسترسی دارند و اگر لازم باشد به آن مراجعه میکنند. البته مواردی هم وجود دارند که مستقیماً از قرآن گرفته شده اند. این که آیات مربوطه در حکمها ذکر نمیشوند نشانه آشنا نبودن مرجع با قرآن نیست.
4- چطور است که وقتی ایراد منطقی یا اخلاقی از قرآن گرفته میشود مسلمانان سریع آدرس فلان عالم و فلان تفسیر را برای «درک بهتر» قرآن میدهند، اما همین که ایرادی به احکام فقهی یا فتواهای مجتهدان یا روایات و احادیث منتشر شده وارد میشود «علما» متقلب و نادان میشوند؟ اگر برای درک قرآن نیاز به تفسیر است برای پی بردن به شیوه زندگی مؤمنانه هم نیاز به فقه است. اگر هم قرار است حوزه های علمیه را از اسلام حذف کنیم ما می مانیم و آیات قتال و دست و پا قطع کردن و ... که بارها ذکر شده اند.
1)این شماها بودید که به این افراد القاب روشنفکر اون هم از نوع دینی دادید و هنوز هم بعضی از اختراعات اونها مثل لفظ مردم سالاری دینی ورد زبان شماست.
2)ایران و ایرانی به اندازه ی کافی هویت داره و احتیاجی به افکار پوسیده ی شما و امثال شما نداره.
3)هویت هر کدوم از ما بدون در نظر گرفتن دین ومذهب،قوم و قبیله،لهجه و گویش فقط ایرانیست نه چیز دیگه ای!
4)در ضمن ادبیات شما به گوش همه ی ما آشناست ،سالهاست این حرفها که هدفی جز تخطئه کردن ،شلوغ کردن،تفرقه انداختن،برچسب زدن وتحریف کردن واقعیتهاست رو از در دیوار وبالا و پایین و چپ و راست داریم میشنویم.پس زیاد خودتون و بقیه رو سر کار نذارین لطفاً!
گفتم که:انشتین و ناپلئون و کارلایل و گوته و...و...
جرج جرداق نه بزرگ است و نه دانشمند. یک نویسنده معمولی عرب است::
ایشون یه نوسنده ی بزرگ هستن
که مسلمانان و عمدتاً شیعیان به دلیل کتابهایش در مورد علی (و نه فرود آوردن سر تعظیم در برابر عظمت و حقانیت قرآن) به او ارادت فراوان دارند!::::
شماگفتین یکم غریب نیست که اون دانشمندان مسلمان نشدن.من جرداق رو مثال زدم که علاوه بر قران حتی علی رو هم قبول داره و مسلمون نشده
وقتی برای اثبات اعجاز و حقانیت قرآن از دانشمندان بزرگ غیرمسلمان یاد میکنید انتظار نامهای بزرگتری را میکشیم:::
اولاقرآن خودش برای اثبات اعجازش کافیه
دوما این دانشمندان هستند که با تایید قرآن اعتبار پیدا میکنن نه برعکس.من هم اگه از دانشمندا اسم آوردم بزای این بود که بگم دانشمندان غیرمسلمان که ازتعصب به اسلام و تقریبا از جهل به دورن درمقابل قرآن فروتن شدن ولی متاسفانه.......................
بنده هم نخواستم دلایل مسلمان نشدن آنها را بفرمایید. عرض کردم چند تن از این دانشمندان بزرگ را نام ببرید. جرج جرداق نه بزرگ است و نه دانشمند. یک نویسنده معمولی عرب است که مسلمانان و عمدتاً شیعیان به دلیل کتابهایش در مورد علی (و نه فرود آوردن سر تعظیم در برابر عظمت و حقانیت قرآن) به او ارادت فراوان دارند! وقتی برای اثبات اعجاز و حقانیت قرآن از دانشمندان بزرگ غیرمسلمان یاد میکنید انتظار نامهای بزرگتری را میکشیم!
1)درجواب شما باید گفت خیلی از کسانی که به وجود خدا اعتقادی ندارند با تحقیقات خود، به این نتیجه رسیده اند نه اینکه مثل خیلی از خداباورانی که مادرزادی اینگونه اند ،اینان هم مادرزادی بیخدا باشند!
2)بحث در مورد وجود یا عدم وجود خدا فقط با تحقیق کردن به سرانجام نخواهد رسید ،چه بسا خداباورانی که در یک لحظه اعتقاد خودشون رو به خدا از دست میدهند و برعکس بیخدایانی که در یک لحظه خداباور میشوند.شاید در جواب بگویید اگر دسته ی اول به درستی در مورد خدا تحقیق میکردند در یک لحظه اعتقادشون از بین نمیرفت و من هم در جواب شما میگویم پس به کسانی که در یک لحظه بوجود خدا اعتقاد پیدا میکنند هم نباید توجهی کرد چون بدون تحقیق به این نتیجه رسیده اند،قضاوت با شما!
3)بر عکس نظر شما هم وجود داره یعنی اگر انسانی به خدا ایمان نداشته باشد سخنانی که اینجا مطرح میشود برایش خنده دار خواهد بود.پس بهتره به جای توهین و نسبت دادن القابی مثل کافر به دیگران ،تحمل خودمون رو بالا برده و شکیباتر باشیم.
4)دوست گرامی :حرف زدن در مورد اعتقاد به خدا خیلی راحته البته من هم فکر میکنم که خداباوران اکثریت رو تشکیل میدهند ولی اعتقاد داشتن به وجود اکثریت به معنی از بین بردن حقوق اقلیت نیست.
1)درجواب شما باید گفت خیلی از کسانی که به وجود خدا اعتقادی ندارند با تحقیقات خود، به این نتیجه رسیده اند نه اینکه مثل خیلی از خداباورانی که مادرزادی اینگونه اند ،اینان هم مادرزادی بیخدا باشند!
2)بحث در مورد وجود یا عدم وجود خدا فقط با تحقیق کردن به سرانجام نخواهد رسید ،چه بسا خداباورانی که در یک لحظه اعتقاد خودشون رو به خدا از دست میدهند و برعکس بیخدایانی که در یک لحظه خداباور میشوند.شاید در جواب بگویید اگر دسته ی اول به درستی در مورد خدا تحقیق میکردند در یک لحظه اعتقادشون از بین نمیرفت و من هم در جواب شما میگویم پس به کسانی که در یک لحظه بوجود خدا اعتقاد پیدا میکنند هم نباید توجهی کرد چون بدون تحقیق به این نتیجه رسیده اند،قضاوت با شما!
3)بر عکس نظر شما هم وجود داره یعنی اگر انسانی به خدا ایمان نداشته باشد سخنانی که اینجا مطرح میشود برایش خنده دار خواهد بود.پس بهتره به جای توهین و نسبت دادن القابی مثل کافر به دیگران ،تحمل خودمون رو بالا برده و شکیباتر باشیم.
4)دوست گرامی :حرف زدن در مورد اعتقاد به خدا خیلی راحته البته من هم فکر میکنم که خداباوران اکثریت رو تشکیل میدهند ولی اعتقاد داشتن به وجود اکثریت به معنی از بین بردن حقوق اقلیت نیست.
در مورد سنگسار یا رجم و آن سوالی که پرسیدی،و شرایط آن به این لینک مراجعه کن.
http://www.amontazeri.com/farsi/frame4.asp
و کتاب مجازات های اسلامی و حقوق بشر رو دانلود کن.مرحوم آیت الله منتظری به این مبحث و اینکه اسلامی است یا نه؟ منطقی است یا نه؟ شرایطش چیست؟به خوبی پرداخته،البته امیدوارم سایت ایشون فیلتر نشده باشه;-)
واقعا چنین جوابی را انتظار نداشتم! فکر نمی کردم قرآن را بپذیری و نظرت این باشد،مگر نخوانده ای؟(این را فقط به تو که قرآن را قبول داری می نویسم)
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً ( 150 نساء)
کسانی که به خدا و پیامبرانش کفر میورزند و میخواهند میان خدا و پیامبران او جدایی اندازند و میگویند ما به بعضی ایمان داریم و بعضی را انکار میکنیم و میخواهند میان این [دو] راهی برای خود اختیار کنند
أُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا ( 151 )
آنان در حقیقت کافرند و ما برای کافران عذابی خفتآور آماده کرده ایم
مگر نمی دانی در اسلام باید به همه ی آیات ایمان داشته باشی؟
من خودم به فقه زیاد ایمان نداشتم،ولی وقتی کمی بیشتر خوندم،دیدم با این چیزی من فکر می کردم،زمین تا آسمون فرق می کنه!
میدونی یکی که میخواد مرجع بشه،باید کمِ کم 40،50 سال تو قرآن و روایات دست و پا بزنه؟ روا نیست به چنین علمی که اکثریت علمای قدیم ما درش انقدر کار کردن بگیم دیمی!
دوست زیز بنده هم قصد قصه گویی نداشتم فقط قصد مثال زدن داشتم
در ضمن بنده هم با بیشتر مسائلی مانند : سنگسار , ارتداد و... که کلا خارج از قرآن و دستورات قرآن است مخالفم . مثلا وقتی قرآن فرموده : " زنا کار باید 100 ضربه شلاق بخورد" و در جای دیگر فرموده : " تمام دستورات خدا واضح است" و " هر کسی خلاف حکم خداوند حکم کند کافر است " چرا باید حکم زنا کار سنگسار باشد ؟
و گرنه بنده حاضر از داخل قرآن به تمام قوانین و نحوه به وجود آمدنشان پاسخ دهم ولی در مورد فقه شک بنده بیشتر از کسانی که به خدا ایمان ندارند . چون هر چیزی اصولی دارد ولی فقه بر عکس قرآن بر روی اصول نیست و اکثر آن دیمی و اکتسابی است . (!)
در ضمن بسیار متشکرم در مورد تذکرتان :-)