رسته‌ها
اسلام و شمشیر
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 86 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 86 رای
این کتاب دربر دارنده ی شناخت جدیدی از اسلام، قرآن و تاریخ اسلام است.

بیش‌ترین کوشش دشمنان اسلام در کار پیوند دادن اندیشه‌ی اسلامی با کارآیی تیغه‌ی شمشیر گذشته است. ابزار دست این دشمنان حیله گر و در موارد بیش‌تری دوستان سهل‌انگار و آسان‌گیر، توسل به آیه های «قتال» در قرآن عظیم است که عمدتا در سوره ی بقره دیده می‌شود.
اینک در گمان و بیان بسیاری از غیرمسلمانان و نیز مسلمانانی که داستان‌های رسوخ اسلام به‌جهان از مسیر شمشیرکشی‌های سرباز مسلمان عرب را پذیرفته اند، اسلام دین خون‌ریزی، مکافات‌دهی، دست بری، گردن زنی، رجم و تخریب جاهلانه‌ی فرهنگ ماقبل خویش شناخته می‌شود! (کتاب حاضر، ص6)
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
226
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
degarandish
degarandish
1391/02/04

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اسلام و شمشیر

تعداد دیدگاه‌ها:
114
تنها یک نکته دموکراسی چیزی بیشتر از عوام زدگی و استبداد اکثریت نیست!

دوست عزیز این جمله یک مغلطه نیست
این ایرادیه که بر دموکراسی و نظام هایی که در اون اکثریت تصمیم گیرنده اند وارد
این حرف که استالین این حرف رو میزد و فلان کرد پس این حرف اشتباس یه مغلطه است
استالین شاید قصد فریب مردم رو داشته و خواسته از این جمله سواستفاده کنه
این که یه دلیل منطقی برای رد کردن یه گزاره نیست
این نظر یک راست گرا (?)(?)(?)به نام توکویل نه مارکس(!)(!)(!)(!)(!)
و از قضا مارکس بار ها از استبداد اکثریت (طبقه پرولتاریا) به عنوان هدف انقلاب نام میبرد واصلا نگران اقلیت ن(?)یست!!!!
تنها یک نکته دموکراسی چیزی بیشتر از عوام زدگی و استبداد اکثریت نیست!

این از دروغ های و مغلطه های بزرگان کمونیست مثل لنین و استالین است با آن همه خونی که بپا کردند دیدیم چگونه لنین بت شد و زیر این قداست چه خون ها که نریخت چند میلیون انسان دیگر به خاطر کمونیست باید کشته شوند و هیولاهایی مثل لنین و استالین شکل گیرند تا دست از این مغلطه ها بردارید
دموکراسی نظر اکثریت است در عین احترام به نظر اقلیت و روزی این اقلیت می تواند اکثریت شود (اجازه قانونی دارد)
البته هیچ چیز صد در صد درست نیست ولی بسیار بسیار بهتر از حکومت استالیتی است
قدرت همیشه گرایش به فساد دارد (?)(?)(?)(?)(?)
این یک حکم جزمی است که اندیشه های محافظه کاری نشات میگیرد
اما یک نکته آن هم این که مدل حکومت یا باید آنارشیستی باشد یا نوعی آریستوکراسی!
متاسفانه حالت بدی در بیشتر ما ایرانی ها وجود دارد و آن این است که برای خودمان اصول و چارچوب و قواعد مشخص از پیش تعیین شده ای نداریم و برای همین است که مرتب دچار تناقض و تضاد و سردرگمی و سفسطه و توجیه می شویم

من اینها را گفته ام . که ایرانیان زود جوگیر میشوند .
انصافا ایرانیان چیزی برای گفتن ندارند . همین رفیقی که دم از حکومت سکولار میزند برایش حرکت نمیکند . صبح که از خواب بلند میشود میاید اینجا و کتابی دریافت میکند و تو رویای خودش فلسفه میبافد . چنین آدمهایی که هیچگاه رنج و سختی ندیده اند باید هم همه چیز را از دید اسلام ببینند و براحتی فریب بخورند .
از star dark :
این که اقلیت در رنج هستند از مشکلات دموکراسی است نه انقلاب.

چه خوب، چون من تا همین الان فکر میکردم یه ذره بیشتر از "اقلیت" مردم در رنج هستند!:-(
باز هم از این اطلاعات ناب به ما بدید تا بلکه یه کم هدایت بشیم!;-(
راه چاره پاکدینی است کتابهای احمد کسروی را بخوانید
کتاب در پیرامون اسلام و داوری را بخوانید
تنها یک نکته دموکراسی چیزی بیشتر از عوام زدگی و استبداد اکثریت نیست!

1
قدرت همیشه گرایش به فساد دارد
دموکراسی، ضعیف ترین حکومتهاست
نتیجه
دموکراسی کمتر از سایر حکومت ها فاسد است
2
@کمونیسم
آنجا که آزادی نیست، برابری ممکن نیست
3
...
تنها یک نکته دموکراسی چیزی بیشتر از عوام زدگی و استبداد اکثریت نیست!
متاسفانه حالت بدی در بیشتر ما ایرانی ها وجود دارد و آن این است که برای خودمان اصول و چارچوب و قواعد مشخص از پیش تعیین شده ای نداریم و برای همین است که مرتب دچار تناقض و تضاد و سردرگمی و سفسطه و توجیه می شویم . یک نمونه ساده آن همین مساله تجاوز به سایر ملل با زور سرنیزه است . ما اول و قبل از اینکه به سراغ هر گونه مصداق خارجی در تاریخ برویم باید این موضوع را برای خودمان روشن کنیم که : آیا تجاوز به یک کشور و نابود کردن یک تمدن خوب است یا بد ؟ اگر جواب مثبت بود بعد از آن هر کسی و هر مصداقی که مرتکب این عمل شده باشد در نزد ما محکوم می شود خواه نام او نادرشاه باشد خواه عمر ابن خطاب ! ( به قول حضرت علی افراد ملاک حق نیستند و حق را خود ملاکی دارد جداگانه ) حال در همین خصوص اصل دوم این است که اگر یک کشور تحریک کننده اولیه بود آیا کشور درگیر می تواند همین موضوع را بهانه ای برای حمله قرار دهد ؟ ( مانند قتل فرستادگان چنگیز توسط والی ایران ) اصل سوم نیز این است که آیا جنگ و کشورگشایی در زمان های قدیم یک عرف عادی و معمول بین الملل بوده ؟ اگر جواب مثبت است باز در این خصوص تفاوتی بین حمله اعراب به ایران یا حمله کوروش به لیدی و بابل وجود نخواهد داشت . پس در کل خواهش من از دوستان عزیز این است که ابتدا قواعد و اصول و چارچوب را برای خودشان مشخص کنند . . .
اسلام و شمشیر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک