حجم سبز
نویسنده:
سهراب سپهری
امتیاز دهید
حجم سبز نام هفتمین کتاب از هشت کتاب (مجموعه اشعار) سهراب سپهری است که نخستین بار در سال ۱۳۴۶ توسط انتشارات روزنه چاپ شدهاست. سپهری این کتاب را به بیوک مصطفوی تقدیم کرد.
کتاب حجم سبز شامل اشعار زیر است (به ترتیبی که در کتاب آمدهاست):
از روی پلک شب / روشنی، من، گل، آب / و پیامی در راه / ساده رنگ / آب / در گلستانه / غربت / پیغام ماهیها / نشانی / واحهای در لحظه / پشت دریاها / تپش سایهٔ دوست / صدای دیدار / شب تنهایی خوب / سورهٔ تماشا / پرهای زمزمه / ورق روشن وقت / آفتابی / جنبش واژهٔ زیست / از سبز به سبز / ندای آغاز / به باغ همسفران / دوست / همیشه / تا نبض خیس صبح
بیشتر
کتاب حجم سبز شامل اشعار زیر است (به ترتیبی که در کتاب آمدهاست):
از روی پلک شب / روشنی، من، گل، آب / و پیامی در راه / ساده رنگ / آب / در گلستانه / غربت / پیغام ماهیها / نشانی / واحهای در لحظه / پشت دریاها / تپش سایهٔ دوست / صدای دیدار / شب تنهایی خوب / سورهٔ تماشا / پرهای زمزمه / ورق روشن وقت / آفتابی / جنبش واژهٔ زیست / از سبز به سبز / ندای آغاز / به باغ همسفران / دوست / همیشه / تا نبض خیس صبح
آپلود شده توسط:
Reza
1386/07/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی حجم سبز
یادت هست در انجمن ِ خانه ی فروغ، کنار دست اخوان و شاملو و فروغ و آن یکی... م ازاد؛ یادت هست فروغ چه گفت وقتی ازاد سهرآب را نخواست؟
من یادم هست؛ می گویم کاش فراموش می شد؛ کاش فراموش کردن دست خود آدم بود...
گــوش کن، دورتـرین مرغ جهان میخواند.
شـب سلیس است، و یکـدست، و باز.
شمعدانیها
و صدادارترین شاخهی فصل، مــــــاه را میشنوند.
پلکان جلو ساختمان،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم،
گـوش کن، جاده صـدا میزند از دور قـدمهای تـــو را.
چشـــــم تــو زینت تاریکی نیست.
پلکها را بتکان ، کفش به پا کن و بـیا.
و بـیا تا جایی که پـر مــاه به انگشــت تــو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشـیند با تـو
و مزامیر شب اندام تـو را مثل یک قطعهی آواز
به خود جذب کنند.
پارســـایی است در آنجا که تـو را خواهد گفت:
بـهترین چیز رسـیدن به نـــگاهی است
که از حادثهی عشــــق، تــر است.
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف درمتن
ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد
صدا کن مرا،
صدا کن،
برای آخرین بار،
تا بگویم آنچه نگفته بودم و مرا "کشتی"
بی آنکه بر بالینم، کوزه ای آب بشکنی،
صدا کن مرا...
بازگشت
از سبز به سبز
من دراین تاریکی
فکر یک بره روشن هستم
که بیاید علف خستگی ام را بچرد
من دراین تاریکی
امتداد تر بازوهایم را
زیر بارانی می بینم
که دعاهای
نخستین بشر را ترکرد
من در این تاریکی
درگشودم به چمنهای قدیم
به طلایی هایی که به دیوار اساطیر تماشا کردیم
من در این تاریکی
ریشه ها را دیدم
و برای بته نورس مرگ آب را معنی کردم
من تازه عضو سایت شدم. ممنون از سایت خوبتون. لطفا اگه میشه کتاب مرغ مهاجر سهراب رو هم بذارید.
بازم ممنون.:x
حجم سبز ، واقعا خوندنی و دل نشین و چر محتواست :)
زندگی زیباست
تا شقایق هست زندگی باید کرد.
کتاب خوب با صدای خوب :x
8-)8-)8-)8-)8-)
مجموعه ای از اشعار معروف سهراب بود
بسیار عالی