رسته‌ها
مسافر
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 761 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 761 رای
سهراب در اغلب شعرهایش از زبان نیمایی بهره می‌برد و مانند یک راهب تجربه می‌کند و در مسیر یک شاعر جهانی با نگاهی جهانی گام می‌گذارد. نگاه او حاصل عرفانی است که به آن دست یافته است. او عرفان شرق دور و عرفان ایرانی را با هم در شعرش می‌آورد. شعر مسافر استعاره‌ای از شاعری مسافر در جهان است. شعر مسافر با صدای پای آب متفاوت است. از میان همه شعرهای سهراب، شعر بلند مسافر و چند قطعه دیگر از سروده‌های او جنبه جهان‌شمول‌تری دارد.

دم غروب، میان حضور خسته اشیاء
نگاه منتظری حجم وقت را می‌دید.
و روی میز، هیاهوی چند میوه نوبر
به سمت مبهم ادراک مرگ جاری بود.
و بوی باغچه را، باد، روی فرش فراغت نثار حاشیه صاف زندگی می‌کرد.
و مثل بادبزن، ذهن، سطح روشن گل را
گرفته بود به دست
و باد می‌زد خود را
مسافر از اتوبوس
پیاده شد:
"چه آسمان تمیزی!"
و امتداد خیابان غربت او را برد.
غروب بود.
صدای هوش گیاهان به گوش می‌آمد.
مسافر آمده بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
23
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/07/19

کتاب‌های مرتبط

غرب غربت
غرب غربت
4.9 امتیاز
از 16 رای
موریانه ها و چشمه (شعر بلند)
موریانه ها و چشمه (شعر بلند)
4.3 امتیاز
از 9 رای
قصه ما راسته
قصه ما راسته
4 امتیاز
از 3 رای
صدای پای آب
صدای پای آب
4.8 امتیاز
از 1203 رای
مهره سرخ
مهره سرخ
4.1 امتیاز
از 265 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.
مسافر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک