رسته‌ها
صدای پای آب
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 1203 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 1203 رای
صدای پای آب نام شعر بلندی از سهراب سپهری است که در سال ۱۳۴۴ در مجلهٔ آرش منتشر شد. این شعر معروف‌ترین شعر سپهری است و برخی از منتقدان از آن برداشتی عرفانی داشته‌اند. بیشتر افراد سهراب سپهری را با این شعر می‌شناسند.

اهل کاشانم
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم، بهتر از برگ درخت.
دوستانی، بهتر از آب روان.
و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.
من مسلمانم.
قبله ام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
22
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/07/19

کتاب‌های مرتبط

غرب غربت
غرب غربت
4.9 امتیاز
از 16 رای
موریانه ها و چشمه (شعر بلند)
موریانه ها و چشمه (شعر بلند)
4.3 امتیاز
از 9 رای
قصه ما راسته
قصه ما راسته
4 امتیاز
از 3 رای
مسافر
مسافر
4.7 امتیاز
از 761 رای
مهره سرخ
مهره سرخ
4.1 امتیاز
از 265 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی صدای پای آب

تعداد دیدگاه‌ها:
125
[quoای کاش به جای بحث و جدل در مورد این و اون و دین و خدا، یه کم به درون خودمون بنگریم. اون وقت میفهمیم که نه دین داریم، نه خدا رو قبول داریم و نه زندگی میکنیم.
ای کاش انسان زندگی کنیم.
این روزها انسانیت از بین رفته.
به ما میگن انسان اما فقط ظاهر یه انسان رو یدک میکشیم ور نه انسانیت خیلی وقته به حیوانیت تبدیل شده.
انسانیت وقتی از بین رفت که ما شام میخوردیم اما همسایه ها گرسنه بودند؛ انسانیت وقتی از بین رفت که ما مثل سگ و گربه به جون هم افتادیم و به ملتی وحشی تبدیل شدیم؛ انسانیت وقتی از بین رفت که همکلاسی من سر کلاس بیهوش شد ولی کسی حاضر نشد اون رو به بیمارستان ببر، چرا که از عواقب بعدش میترسید؛ انسانیت وقتی از بین رفت که ما به همنوع به چشم یه وسیله نگاه کردیم؛ انسانیت از بین رفته چرا که برای رسیدن به جایی مجبوریم تو صف اول نماز جماعت قرار بگیریم.
انسانیت فقط نماز خوندن نیست به خدا؛ ریش گذاشتن نیست به خدا؛ لباس گشاد پوشیدن نیست به خدا؛ تسبیح به دست شدن نیست به خدا.
این روزها ما انسانها هیچ حسی نسبت به انسانیت نداریم.
خواهش میکنم بیایید از نو خشت های انسانیت رو روی هم بچینیم و انسانیت از دست رفته رو برگردونیم.
اتحاد، برابری و برادری شرط انسان بودنه.
te][/quote]با سخنانتون موافقم از مسلمانی یاد گرفتیم راحت قسم بخوریم وقت حق ناسو تو این مبینیم از دیوار مردم بالا نریم
ولی افسوس با یه قسم میشه آدم و از مسلمانی وا دارن بعضی به اون دنیا شک میکنم آدمای ظاهر دین میبنم حاضرن به خاطر منافعه خودشون از دین مایه بزارن
| 1 موافق lunatic boy
Member
۱۳۹۰/۱۲/۲۷ - ۱۹:۵۴
ای کاش به جای بحث و جدل در مورد این و اون و دین و خدا، یه کم به درون خودمون بنگریم. اون وقت میفهمیم که نه دین داریم، نه خدا رو قبول داریم و نه زندگی میکنیم.
ای کاش انسان زندگی کنیم.
این روزها انسانیت از بین رفته.
به ما میگن انسان اما فقط ظاهر یه انسان رو یدک میکشیم ور نه انسانیت خیلی وقته به حیوانیت تبدیل شده.
انسانیت وقتی از بین رفت که ما شام میخوردیم اما همسایه ها گرسنه بودند؛ انسانیت وقتی از بین رفت که ما مثل سگ و گربه به جون هم افتادیم و به ملتی وحشی تبدیل شدیم؛ انسانیت وقتی از بین رفت که همکلاسی من سر کلاس بیهوش شد ولی کسی حاضر نشد اون رو به بیمارستان ببر، چرا که از عواقب بعدش میترسید؛ انسانیت وقتی از بین رفت که ما به همنوع به چشم یه وسیله نگاه کردیم؛ انسانیت از بین رفته چرا که برای رسیدن به جایی مجبوریم تو صف اول نماز جماعت قرار بگیریم.
انسانیت فقط نماز خوندن نیست به خدا؛ ریش گذاشتن نیست به خدا؛ لباس گشاد پوشیدن نیست به خدا؛ تسبیح به دست شدن نیست به خدا.
این روزها ما انسانها هیچ حسی نسبت به انسانیت نداریم.
خواهش میکنم بیایید از نو خشت های انسانیت رو روی هم بچینیم و انسانیت از دست رفته رو برگردونیم.
اتحاد، برابری و برادری شرط انسان بودنه.

ای کاش به جای بحث و جدل در مورد این و اون و دین و خدا، یه کم به درون خودمون بنگریم. اون وقت میفهمیم که نه دین داریم، نه خدا رو قبول داریم و نه زندگی میکنیم.
ای کاش انسان زندگی کنیم.
این روزها انسانیت از بین رفته.
به ما میگن انسان اما فقط ظاهر یه انسان رو یدک میکشیم ور نه انسانیت خیلی وقته به حیوانیت تبدیل شده.
انسانیت وقتی از بین رفت که ما شام میخوردیم اما همسایه ها گرسنه بودند؛ انسانیت وقتی از بین رفت که ما مثل سگ و گربه به جون هم افتادیم و به ملتی وحشی تبدیل شدیم؛ انسانیت وقتی از بین رفت که همکلاسی من سر کلاس بیهوش شد ولی کسی حاضر نشد اون رو به بیمارستان ببر، چرا که از عواقب بعدش میترسید؛ انسانیت وقتی از بین رفت که ما به همنوع به چشم یه وسیله نگاه کردیم؛ انسانیت از بین رفته چرا که برای رسیدن به جایی مجبوریم تو صف اول نماز جماعت قرار بگیریم.
انسانیت فقط نماز خوندن نیست به خدا؛ ریش گذاشتن نیست به خدا؛ لباس گشاد پوشیدن نیست به خدا؛ تسبیح به دست شدن نیست به خدا.
این روزها ما انسانها هیچ حسی نسبت به انسانیت نداریم.
خواهش میکنم بیایید از نو خشت های انسانیت رو روی هم بچینیم و انسانیت از دست رفته رو برگردونیم.
اتحاد، برابری و برادری شرط انسان بودنه.
با سخنانتون موافقم از مسلمانی یاد گرفتیم راحت قسم بخوریم وقت حق ناسو تو این مبینیم از دیوار مردم بالا نریم
ولی افسوس با یه قسم میشه آدم و از مسلمانی وا دارن بعضی به اون دنیا شک میکنم آدمای ظاهر دین میبنم حاضرن به خاطر منافعه خودشون از دین مایه بزارن
سلام
بیشتر شما که از اینجا بازدید می کنید، حتما سهراب را دوست دارید، هیچ وقت اندوهم را؛ آنوقت که نظرات مزخرف م.آزاد تهرانی در مورد سهراب می خواندم را فراموش نخواهم کرد،
"... باید به آن جانورهایی که شعر سهراب را دوست دارند بگویم..."
خدا هر دو آنها را بیامرزد.
هرکجا هستم،باشم،
آسمان مال من است.
پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین مال من است.
پیشه ام نقاشی است
گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ
میفروشم به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی است
دل تنهاییتان تازه شود
چه خیالی...چه خیالی
خوب میدانم
پرده ام بی جان است
خوب میدانم
حوض نقاشی من بی ماهی است
روحش شاد
"""به سراغ من اگر می آیید، پشت هیچستانم.پشت هیچستان جاییست.
پشت هیچستان رگ های هوا،پر قاصدهایی ست که خبر می آرند، از گل واشده ی دورترین بوته خاک.
روی شن ها هم،نقش های سم اسبان سواران ظریفی که صبح به سر تپه ی معراج شقایق رفتند
پشت هیچستان،چتر خواهش باز است؛
تا نسیم عطش در بن برگی بدود؛
زنگ باران به صدا می آید.
آدم اینجا تنهاست.
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاریست.
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید،
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من!""":x
روحش شاد، یادش گرامی.:x
خیلی غم داشت برای همین خدا زود تر بردش
صدای پای آب
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک