آدم های عوضی
نویسنده:
پوریا عالمی
امتیاز دهید
✔کتاب شامل هشت داستان کوتاه است که با عناوین جشن لیلا، دکه چهارراه خیابان ولی عصر، رفته بودم تا خط مقدم، ترک. تلخ. بی مصب، بعد از مرگ فاطی، پیچ گوشتی، صابر باشم یا هر اسم دیگری تو که یادت نیست، عصر ملال انگیزی از زندگی یک انصرافی زبان و ادبیات فارسی در آپارتمان کوفتی اش در این مجموعه منتشر شده است.
در بخشی از داستان «جشن لیلا» میخوانیم:
«برای بچهها یک سفره پهن کردهاند تو اتاق لیلا. اتاق لیلا قشنگ است. دیوارهاش صورتی است. مثل بالای لپهاش. لپهاش هم رنگ گلهای ریز سفره است، یککمی روشنتر. فکر میکنم چهقدر رنگ صورتی خوب است، میفهمم دیگر از رنگ قرمز بدم میآید. توی سفره یک ظرف بزرگ سالاد کاهو است. سس سفید چرب ریختهاند روش؛ آدم که میبیند، اشتهاش باز میشود. سالاد را که میخوری، اشتهات بند میآید. ظرف پلویِ همهمان نصفه میماند. مرغها را خوردهایم. سر بال و سینهاش دعوای کوچکی کردهایم. من جلوِ در نشستهام. جا نیست. خانهی لیلا از خانهی ما بزرگتر است، اما اینجا هم جا نیست. تنگ هم، کیپِ کیپ نشستهایم. من زانوم چسبیده به زانوی لیلا. دامن آبی پُفی پوشیده و چهارزانو نشسته است. دامنش کشیده شده بالا. پُفهاش رو هم جمع شده است و زانوش افتاده بیرون. جورابش سفید است. توری گلگلی دورتادور جورابش تا شده است روی هم. مامانم میگوید خواهرم به این جورابها میگفته جوراب تولتولی. جوراب تورتوری لیلا تا پایین زانوهایش است».
بیشتر
در بخشی از داستان «جشن لیلا» میخوانیم:
«برای بچهها یک سفره پهن کردهاند تو اتاق لیلا. اتاق لیلا قشنگ است. دیوارهاش صورتی است. مثل بالای لپهاش. لپهاش هم رنگ گلهای ریز سفره است، یککمی روشنتر. فکر میکنم چهقدر رنگ صورتی خوب است، میفهمم دیگر از رنگ قرمز بدم میآید. توی سفره یک ظرف بزرگ سالاد کاهو است. سس سفید چرب ریختهاند روش؛ آدم که میبیند، اشتهاش باز میشود. سالاد را که میخوری، اشتهات بند میآید. ظرف پلویِ همهمان نصفه میماند. مرغها را خوردهایم. سر بال و سینهاش دعوای کوچکی کردهایم. من جلوِ در نشستهام. جا نیست. خانهی لیلا از خانهی ما بزرگتر است، اما اینجا هم جا نیست. تنگ هم، کیپِ کیپ نشستهایم. من زانوم چسبیده به زانوی لیلا. دامن آبی پُفی پوشیده و چهارزانو نشسته است. دامنش کشیده شده بالا. پُفهاش رو هم جمع شده است و زانوش افتاده بیرون. جورابش سفید است. توری گلگلی دورتادور جورابش تا شده است روی هم. مامانم میگوید خواهرم به این جورابها میگفته جوراب تولتولی. جوراب تورتوری لیلا تا پایین زانوهایش است».
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آدم های عوضی