اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
نویسنده:
جان کلوور
امتیاز دهید
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا
دوستان سلام. من تازه عضو شدم و اگر مرا در جمع خود بپذیرید، میل دارم در بحث شما شرکت کنم.قصدم دانستن حقیقت است، و لا غیر. ابتدا خواستم در خصوص ما نحن فیه نظری بدهم، ولی فعلا از جهت تبرک ورودم را با یک رباعی از بابا افضل وجمله ای از شمس شروع میکنم(هر چند جناب هدایت ظاهرا با شعر میانه خوبی ندارند.)
چندان برو این ره که دویی بر خیزد
گر هست دویی به رهروی بر خیزد
تو او نشوی ولیک اگر جهد کنی
جایی برسی کز تو دویی بر خیزد.
گفتم :....قربان شو تا از دویی برهی.گفت: کی ازین قصه قربان برهم؟گفتم: قربان شو تا از قصه قربان برهی. مقالات شمس
زنهار که مپنداری با موضوع بی ربط است[/quote]
کار تو است ساقیا رفع دویی، بیا بیا
ده به کفم یگانه ای ،تفرقه را یگانه کن
به امید همدلی ویکی شدن
دوستان سلام. من تازه عضو شدم و اگر مرا در جمع خود بپذیرید، میل دارم در بحث شما شرکت کنم.قصدم دانستن حقیقت است، و لا غیر. ابتدا خواستم در خصوص ما نحن فیه نظری بدهم، ولی فعلا از جهت تبرک ورودم را با یک رباعی از بابا افضل وجمله ای از شمس شروع میکنم(هر چند جناب هدایت ظاهرا با شعر میانه خوبی ندارند.)
چندان برو این ره که دویی بر خیزد
گر هست دویی به رهروی بر خیزد
تو او نشوی ولیک اگر جهد کنی
جایی برسی کز تو دویی بر خیزد.
گفتم :....قربان شو تا از دویی برهی.گفت: کی ازین قصه قربان برهم؟گفتم: قربان شو تا از قصه قربان برهی. مقالات شمس
زنهار که مپنداری با موضوع بی ربط است
بر عمر عطسه فتاد و پیر جست
مر عمر را دید ماند اندر شگفت
عزم رفتن کرد و لرزیدن گرفت
بنده از کامنت های جناب هدایت که انسان فرهیخته ودانایی هستند، استفاده میکنم ،ما در این محیط فرهنگی قصد ستیزه نداریم ،و خدای نکرده قصد توهین به باور های دیگران را هرگز،در بحث ها فقط بدنبال آگاهی باید بود،نه تایید طلبی وبرتری جویی،
اما در ادامه این جنبش ،بهتره چالش« چند بیت عطار»را با دعوت و نام بردن دوستان ، این چالش را،جهانی بفرمایند.تا شاید به یک همبستگی دست پیدا کنیم،وبه یک مبدا واحدی برسیم و دیگر ستیزه نکنیم ،چون از یک دانه وبذر تکثیر شده ایم.جدا از هم نیستیم .
هچو آیینه اگر خامش وگویا بشویم
همه دل گردیم وبا گفت و زبان ،نستیزیم. (( البته با پوزش از محضر مولانا این بیت را من جمع بستم،چون شامل خودم نیز هست))
اما اینکه من چرا از اشعار بزرگان استفاده میکنم،دلیلش ،به جز هیچ بودن بنده ،در مقابل دانشمندانی چون شما،چیز دیگری نیست. بخاطر همین از گفته های بزرگانی که در طول سالیان طولانی،در مقابل حوادث، طوفان ها،آتش ها ،و.............آسیب ندیده اند وجاودان هستند و روشنایی بخش وهدایت گر ،استفاده میکنم، وشما بزرگوار مرا عفو بفرمایید .
پیش بینایان خبر گفتن خطاست
کان دلیل غفلت ونقصان ماست.
راستی در مورد عطسه فعلا حافظه ام یاری نمیکند،اما در اولین فرصت برای عافیت عطسه های شمابزرگوار جستجو و تقدیم میکنم.
با آرزوی موفقیت بیش از پیش شما دوست گرامی
پس در پیوستن به حرکت جوششی جنبشی دسته جمعی
ای آنکه طلب کار خدایی ،به خود ،آ
از خود بطلب،کزتو جدا نیست ،خدا
اول به خود ،آ. چون به خود آیی، بخدا
اقرار بیاری به ،خدایی ، خدا.
البته من با این شعر موافقم و جواب خیلی از سوالات شماست ولی طنز شما خیلی جالب بود
ببینید نمیشه اینجا همچین بحث مهنی به تیجه رسید.ولی یکی از گقته های مهم در این رابطه رو باید بگم که اگر ما به اصل تطور و تکامل معتقد باشیم کاملا وجود خالق نفی میشه.ببینید در فلسفه کلمه ی خدا یعنی موجودی کامل که هرگونه عمل و انجامی از سویش باید کامل باشه.طبق تعریف تکامل(تکامل به معنی کامل شدن نیست تکامل به معنی تغییرات موجود زنده طبق خصوصیات انتخاب طبیعی می باشد.یعنی این ارگانیگ همیشه در حال تغییر می باشد و نقطه ای کامل در این مسیر وجود ندارد) این علت غایی ادیان ابراهیمی در افرینش (اگر فرض کنیم )عمل ناقص از سویش رخ داده پس کاملا از نظر تعریف و خصیوصیات یک خالق کامل به دور است.امیدوارم از سمت بعضیا توهین نشوم!ولی به قول هاوکینگ جستجوی خالق همانند چرخیدن دور زمین و پیدا کردن لبه روی کره میباشد.
.
:"تولستوی در حالی که در جوانی یک نهلیست(پوچ گرا) بود بعد از فرازنشیب های بسیاری که در عرصه دین و فلسفه و عرفان..داشت سرانجام در دقایق واپسین از عمر خود چنین گفت:
"به خدا نمی توان نزدیک شد مگر در عالم تنهایی"!!
.
جوانی که سرشار از تب تند بی خدایی و پوچی بود،در لحظات پایانی عمر خود،..آخرین اندیشه خود را به دخترش این چنین دیکته میکند(تا او بنویسد)
خدای را می خواند"این بیکران کاملی که آدمیزاد تنها ذره محدودی از آن،جلوه ی او را درماده،زمان،فضا احساس می کند،و صلا می دهد که یگانگی این موجودات خاکی با زندگی دیگر موجودات میسر نخواهد شد مگر به یاری عشق"
..
پس ای آنکه تو طالب خدایی به خود آ..........:-)
تو درون خود ندیدی ،تو هنوز ناپدیدی
ز درون اگر بیایی ،سحری وآفتابی
مولانا
تا تو پیدایی ،خدا باشد نهان
تو نهان شو تا خدا ،گردد عیان
مولانا
جلو بعضی ها گر عطسه هم کنی ، برایت شعر می خوانند. این دیگر چه مدل ش است ؟ کمی هم نثر بنویسید ما هم بفهمیم چه می فرمایید.
آخر من هرچه خودم را ورانداز کردم، به خود آمدم، نفهمیدم چه ربطی به خدای خالق قادر عادل ... دارم. اما فکر کنم فهم این مسئله در پیوستن به حرکت جوششی جنبشی دسته جمعی است..
پس :
ای آنکه طلب کار خدایی ،به خود ،آ
از خود بطلب،کزتو جدا نیست ،خدا
اول به خود ،آ. چون به خود آیی، بخدا
اقرار بیاری به ،خدایی ، خدا.
اصلا اکثر آدما هم نمیتونن واسش اثبات قابل قبولی داشته باشن.امیدوارم کتاب خوبی باشه.