رسته‌ها
آواز کریسمس
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 36 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 36 رای
کتاب سرود کریسمس، رمانی نوشته ی چارلز دیکنز است که نخستین بار در سال ۱۸۴۳ به چاپ رسید.
در شب کریسمس، اسکروج با چهره ای اخمو و عبوس در خانه ی خود می ماند. او فقط می خواهد کسی کاری به کارش نداشته باشد تا این که به گفته ی خودش، «فریب کریسمس» بگذرد و تمام شود. اما چهار روح—شریک تجاری سابقش، روح کریسمس گذشته، کریسمس کنونی و کریسمس آینده—به سراغ اسکروج می آیند و اشتباهاتش را به او نشان می دهند. زمانی که خورشید روز کریسمس طلوع می کند، اسکروج دیگر آن آدم سابق نیست. کتاب سرود کریسمس، اثری جاودان است که به موضوعاتی چون صمیمیت، مهربانی و فروتنی می پردازد اما علاوه بر این ها و در زیر ظاهر خود، تصویرگر نقدهای گزنده ی دیکنز از جامعه و همچنین، نکوداشتی از امکان وقوع تغییرات معنوی، روانشناسانه و اجتماعی است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
85
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
آناهیتا1365
آناهیتا1365
1390/09/24

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آواز کریسمس

تعداد دیدگاه‌ها:
5
قبلنا (دهه 60-70) روزهای کریسمس، کارتون اسکروچ از یکی از دوکانالِ صداوسیما پخش میشد. الان سخنرانی رحیم پور ازغدی میزارن.
اولش خیلی دوست داشتم ولی از بس گفتند و تکرار کردند حالم بهم میخوره
سرود کریسمس یک داستان معمولی نیست .
همیشه از خواندن این کتاب لذت می برم .
این داستان به قدری هنرمندانه نوشته شده که اکثر اقتباس های سینمایی از آن هم بسیار تماشایی از آب درآمده است .
چند فیلم و انیمیشن از این کتاب ساخته شده است.انیمیشنش قشنگه.

سرود کریسمس؛ اسکروج واقعی که بود
سرود کریسمس اثر چارلز دیکنز یکی از کتاب‌هایی است که معمولا در ایام کریسمس خوانده می‌شود. این کتاب یکی از به یادماندنی ترین شخصیت‌های جهان ادبیات را در خود دارد. ابنزر اسکروج.
سالهای متمادی پخش کارتونی بر اساس این داستان از برنامه های همیشگی تلویزیون ایران در شب کریسمس بود.
این داستان کلاسیک تک‌ شخصیتی نقش مهمی در رواج و فراگیری باور‌های ویکتوریایی دربارهٔ کریسمس و سال نو میلادی داشت؛ اما چه کسی الهام‌بخش چارلز دیکنز برای خلق شخصیت این پیرمرد خسیس، آزمند و بدجنس بود؟
چارلز دیکنز فقط از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن نوزدهم نبود بلکه بازیگر و کارگردان نمایش هم بود. او نمایش تک‌نفره "سرود کریسمس" را آن زمان در سراسر کشور اجرا کرد. دیکنز به دلیل توانایی‌اش در ارائهٔ هنرمندانه و ماهرانهٔ حس واقعی ۳۸ شخصیت این نمایش تشویق و تحسین شد.
اما چطور چارلز دیکنز شخصیت ابنزر اسکروج را خلق کرد؟ دیکنز در کتاب خود او را چنین توصیف می‌کند "پیرمردی گناهکار، طماع، خسیس، اعصاب‌خرد‌کن، سودجو، عصبانی و زورگو".
می‌گویند در ژوئن ۱۸۴۱ وقتی چارلز دیکنز در حال قدم زدن درگورستان قدیمی کنون‌گیت در ادینبورگ بود به سنگ قبری برخورد که نام ابنزر لنوکس اسکروج روی آن نگاشته شده بود. روی سنگ قبر حرفهٔ اسکروچ را فروشندهٔ مواد‌ غذایی (mealman) نوشته بودند.
دیکنز این نوشتهٔ روی سنگ گور را به اشتباه "مرد بدجنس" (mean man )خواند و بعد‌ها در یادداشت‌های خود نوشت:"اینکه تا ابد تنها یادگاری که از انسان بماند بدجنسی و آزمندی باشد روشن‌ترین گواه زندگی بیهوده و بر‌باد‌رفته است".
پیتر کلارک، پژوهشگر اقتصاد سیاسی در تحقیقات خود دریافت که اسکروج واقعی تاجر شراب و ذرت بوده است و خانوادهٔ او منابع غذایی کشتی اندیور کاپیتان کوک را در سفر به اقیانوس آرام تأمین می‌کردند.
اسکروج شراب را به طور عمده وارد می‌کرد و در برابر آن ویسکی صادر می‌کرد و شهرتی به هم زده بود و جایگاهی در میان خانوادهٔ سلطنتی و دربار آن زمان پیدا کرده بود که در نهایت باعث شد به مدت دو سال شهردار ناحیهٔ ادینبورگ شود. او مرد شوخ‌طبع و عیاشی بود که حتی یک بار با دست‌درازی به کنتس منسفیلد باعث شد مراسم عمومی کلیسای اسکاتلند به‌هم بخورد.
به احتمال زیاد از یکی از خدمتکار‌هایش هم سؤاستفاده می‌کرده است و فرزندی هم خارج از ازدواج داشته است، رفتاری که از شخصیت اسکروج دیکنز انتظار نداریم.
این سنگ قبر در جریان تعمیر و بازسازی کلیسا در سال ۱۹۳۲ از بین رفت اما برنامه‌هایی در دست است که برای بزرگداشت اسکروج و زندگی و نقش و اثر او در ادبیات بنای یادبودی برپا کنند.
یکی دیگر از افراد واقعی که شاید الهام بخش شخصیت اسکروج باشد جان الویس (۱۷۸۹-۱۷۱۴) نمایندهٔ مجلس بارکشر بود، او در خانواده‌ای سرشناس و ثروتمند به دنیا آمده بود و به ناخن‌خشکی و تنگ‌چشمی معروف بود.
دیکنز با خواندن زندگینامه‌ای که ادوارد تاپهام سال‌ها بعد نوشته بود با الویس آشنا شد: زندگی جان الویس فقید (سال انتشار ۱۷۹۰) که کتابی پر‌فروش شد و به چاپ دوازدهم رسید و "الویس خسیس" تبدیل به ضرب‌المثل آدم‌ ناخن‌خشک و خسیس شد:
"همهٔ لذت‌های دنیوی را بر خودش حرام کرده بود: در لندن، زیر باران پیاده به خانه می‌رفت که مبادا یک شیلینگ پول درشکه بدهد. همانطور با لباس‌های خیس می‌ماند و حتی آتش برای گرم شدن روشن نمی‌کرد، خوراکی‌‌هایی که در آستانهٔ خراب شدن بود می‌خورد با اینکه می‌توانست از قصابی گوشت تازه بخرد...".
برخلاف همهٔ آدم‌های خسیس، الویس با پولش از دیگران دلجویی می‌کرد و سخاوتمند و بزرگوار بود. بیشتر اوقات به افراد نیازمند پول قرض می‌داد (بدون شرط ‌و‌شروط‌هایی که اسکروج به آن مشهور است) و دیگر هم پس نمی‌گرفت. تاپهام می‌گوید:"طمع و زیاده‌خواهی او همراه با بد‌خواهی و بی‌رحمی نبود اما هیچ‌چیز را به خودش روا نداشت". او پس مرگش در سال ۱۷۸۹ بیش از ۲۸ میلیون پوند برای فرزندانش به ارث گذاشت.
با اینکه امروزه نام اسکروج نماد خودخواهی و خساست است، اما کتاب سرود کریسمس با سخن خوش‌بینانه‌ای تمام می‌شود: "خداوند به همهٔ ما برکت دهد!" شک نیست که این آرزوی قلبی اسکروج و الویس هم بود.
PDF
975 کیلوبایت
آواز کریسمس
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک