رسته‌ها
وانینا وانینی
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 43 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 43 رای
✔️ آغاز داستان:
یک شب بهار سال ۱۸۲۰ بود. شهر روم سراسر به جنبش آمده بود. آقای دوک «ب» بانکدار نامدار، در قصر تازه خود در میدان ونیز مجلس رقصی برپا کرده بود. پرشکوه ترین چیزی که هنرهای ایتالیا و جلال پاریس و لندن می توانست پدید بیاورد، برای آرایش این کاخ فراهم گشته بود. رقابت نهایت نداشت. زیبا رویان موبور و خوددار انگلستان اشرافی برای افتخار حضور در آن جشن ابراز اشتیاق کرده بودند. آنان دسته دسته فرا می رسیدند. قشنگ ترین زنان روم برای ربودن جایزه زیبایی با آنان به رقابت برخاسته بودند.
تازه دختری که برق چشمان و گیسوان آبنوسی به رومی بودنش گواهی می داد، پیشاپیش پدر وارد شد و همه نگاهها را به دنبال خود کشید. از هر حرکتش ناز خاصی می بارید. پیدا بود که شکوه این شب نشینی، خارجیان تازه وارد را می گیرد. زبان حالشان این بود: «جشن هیچ یک از پادشاهان اروپا، به پای این نمی رسد.»
پادشاهان کاخی به سبک معماری رومی ندارند. آنان ناگزیر بانوان برجسته دربار خود را دعوت می گیرند. حال آنکه آقای دوک «ب» کسی را وعده نمی گیرد مگر زنان خودشگل را...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
35
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

همسر جاویدان
همسر جاویدان
4.4 امتیاز
از 36 رای
مهلتی تا مرگ - جلد 2
مهلتی تا مرگ - جلد 2
4.6 امتیاز
از 38 رای
Pellucidar series - 04 - Back to the Stone Age
Pellucidar series - 04 - Back to the Stone Age
5 امتیاز
از 1 رای
Song of Achilles
Song of Achilles
4.7 امتیاز
از 3 رای
فانوس دریایی
فانوس دریایی
4.4 امتیاز
از 75 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی وانینا وانینی

تعداد دیدگاه‌ها:
3
شاید اسپارتاکوس عزیز خود آقای حمید مدنیه. هر کی باشه ازش یه دنیا ممنونیم
ستاندال نویسنده‌ای است رئالیست و توانا که سبکی بسیار خشک و عاری از تکلف دارد. رومانتیک‌های هم عصر او به هیچ وجه پی به زندگی پر احساسی که در بین آثار او موج می‌زد نمی‌بردند و او را نویسنده‌ای بی ارج می‌دانستند، ولی او علیرغم قضاوت احمقانه و ناشی از تعصب آنان همچنان به نوشتن ادامه می‌داد. خودش می‌گفت: «من برای مشتی خواص می‌نویسم، حرفهای مرا در سال ۱۸۸۰ خواهند فهمید.»
در آغاز قرن نوزدهم در ایتالیا نهضت سیاسی آزادیخواهانه مخفیانه ای بر پا شد بنام کاربوناری .
استاندال در این داستان نشان میدهد که وانینا وانینی زیباترین دختر اشرافی رم هم نمیتواند
با عشق پر شور خود جوان شوریده ای را که شیفته آزادیست از راه خود باز دارد .
---------
حق یارتان
اسپارتا
وانینا وانینی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک