زمین افروز

✔️ سوال هایی مطرح است. شاید این پرسش ها به ذهن تو هم ای خواننده عزیز خطور کرده باشد. آیا تبادل اطلاعات علمی بین دانشمندانی که بنا بر جبر تاریخ در سرزمین های متفاوتی زندگی می کنند، که از نقطه نظر روابط سیاسی با یکدیگر دوستی و داد و ستدی ندارند، جرم به شمار می آید؟ داد و ستد کالای دانش که بهره آن به جز پیشرفت انسان هیچ چیز دیگر نیست از مقاله جاسوسی است و باید با آن برخوردی خصمانه داشت؟ آیا باید به همه اختراعات و اکتشافات از دریچه عملیات نظامی و جنگی نگریست؟ و...و...و...
آرتور سی کلارک در این کتاب این پرسش ها را با شیوه غیرمستقیم مطرح کرده، اگرچه خود به آن پاسخی نداده است، چون احتمالا پاسخی نداشته، لیکن خواننده را به فکر می اندازد که چه باید کرد؟ آیا باید سرنوشت انسان را به دست سیاستمداران سپرد؟ آیا باید علم و دانش را در دالان مصالح سیاسی به بند کشید و اجازه نشو و نما به آن نداد؟ اگر دانشمندی با دانشمندان دشمن، دوستانه گفتگو کند و از آنان بهره گیرد و به آنان بهره بدهد، به سرزمین خویشتن خیانت کرده است و مستحق مجازات است؟ اگر هم باشد، قهرمان داستان کلارک با اعتقادی که به گسترش علوم دارد، آن را به جان می خرد...