رسته‌ها

کتاب فارسی اول دبستان دوران قبل از انقلاب - سال 1357

کتاب فارسی اول دبستان دوران قبل از انقلاب - سال 1357
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 307 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 307 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
46
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
miran2009
miran2009
1390/07/26
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کتاب فارسی اول دبستان دوران قبل از انقلاب - سال 1357

تعداد دیدگاه‌ها:
103
بازگرد ای خاطرات کودکی برسوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وخروس روبه مکار و دزد وچاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود
باوجود سوزو سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی زپاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود برگ دفتر ها به رنگ کاه بود
همکلاسی های درد ورنج وکار بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود وتفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام وهم یادت بخیر یاد درس آب وبابایت بخیر
ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن
بازگرد ای خاطرات کودکی برسوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وخروس روبه مکار و دزد وچاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود
باوجود سوزو سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی زپاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود برگ دفتر ها به رنگ کاه بود
همکلاسی های درد ورنج وکار بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود وتفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام وهم یادت بخیر یاد درس آب وبابایت بخیر
ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن
,,
واقعا که زیبا بود ممنونم ..............
بازگرد ای خاطرات کودکی برسوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وخروس روبه مکار و دزد وچاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود
باوجود سوزو سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی زپاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود برگ دفتر ها به رنگ کاه بود
همکلاسی های درد ورنج وکار بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود وتفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام وهم یادت بخیر یاد درس آب وبابایت بخیر
ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن
سلام
یک دنیا ممنون
یادش بخیر روزهایی که بیشترین دغدغه مون این بود که مدادمون گم نشه...
کجاست اون معلم مهربونی که با تمام مهربونی سعی می کرد به ما خوندن و نوشتن یاد بده
بچهها لوحه های اول کتاب رو یادتون هست؟ هر صفحه یه سری عکس داشت بعدش پایینش لوحه بود...
یادش بخیر....
آن اسب آمد!
آن اسب بی مرد آمد!
.
.
.
آن اسب افتاد!
آن اسب از مرد افتار!!
آن اسب از اصل افتاد؟
آن اسب از نسل افتاد؟
آن مرد
از اسب افتاد...!
(سیروس1390)

کاش نمیشد اینی که الان شده
این کتاب کتابیه که به من فهموند باید از راست بنویسم نه چپ
به من یاد داد بنویسم از مرد تنها با اسبش
از داسش
از دست خالی دختر تنها که ایستاده توی باران
بگم از چشمای گربه ی روی دیوار و
توپ بازی کنم همراه پرویز :x :x :x
[quoteبله ممنون... البته زمان ما اینجوری نبود...محتویاتش فرق داشت عکساش که هیچی اصن... روو جلدشم عکس یه گلدون بود که یه چیزی که شبیه گل بود توش بود که بعدا فهمیدیم هر سال که بزرگتر میشیم یه گل به اون گلدون اضافه میشه... (یکم طول کشید تا این موضو رو کشف کردم البته...)
ولی فرصت خوبی بود برا مقایسه...ممنون][/quote]
دست شما درد نکنه...من که جریانه گلارو تازه فهمیدم:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))
بله ممنون... البته زمان ما اینجوری نبود...محتویاتش فرق داشت عکساش که هیچی اصن... روو جلدشم عکس یه گلدون بود که یه چیزی که شبیه گل بود توش بود که بعدا فهمیدیم هر سال که بزرگتر میشیم یه گل به اون گلدون اضافه میشه... (یکم طول کشید تا این موضو رو کشف کردم البته...)
ولی فرصت خوبی بود برا مقایسه...ممنون
مرسی
ولی من که از همون اول دبستان از درس فراری بودم
از دوم دبستان همش تو دفتر مدرسه بودم بخاطر درس نخوندن و حواس پرتی
تنها خوبیش اینه که درسای دبستان نسبت به دوره های بعدش حجم کمتری داشت
همین;-)
بازگرد ای خاطرات کودکی برسوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وخروس روبه مکار و دزد وچاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود
باوجود سوزو سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی زپاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود برگ دفتر ها به رنگ کاه بود
همکلاسی های درد ورنج وکار بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود وتفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام وهم یادت بخیر یاد درس آب وبابایت بخیر
ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن
متشکرمممممممممم ... باعث شد به سال 1348 سفر کنم ....... اگر از این کتابهای قدیمی دارید باز هم توی سایت بگذارید . ممنونم
کتاب فارسی اول دبستان دوران قبل از انقلاب - سال 1357
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک