تو وقتی که پیش منستی،
چراغی پس چهره داری
چراغی که رگهای پنهانی گونه ات را
چو رگهای برگی جوان ، می نماید
تو وقتی که پیش منستی،
زمین زیر پایم نمی لرزد آری
زمین استوار است و آفاق،روشن.
تو چون در شب تیره، رخ می نمایی
دری بر من از روشنی می گشایی،
تو چون می نشینی، مرا می ربایی
فراموش بادا ترا عزم رفتن!
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شام بازپسین
چراغی پس چهره داری
چراغی که رگهای پنهانی گونه ات را
چو رگهای برگی جوان ، می نماید
تو وقتی که پیش منستی،
زمین زیر پایم نمی لرزد آری
زمین استوار است و آفاق،روشن.
تو چون در شب تیره، رخ می نمایی
دری بر من از روشنی می گشایی،
تو چون می نشینی، مرا می ربایی
فراموش بادا ترا عزم رفتن!