خواجه تاجدار - جلد ۲

از دوستان عزیز کتابناکی خواهشمندم کتاب 5 جلدی موئیکان دوپاری الکساندر دوما ترجمه مرحوم ذبیح الله منصوری رو در سایت آپلود نمایند
مدتی است از مرحوم منصوری کتابی قرار داده نشده
با تشکر و سپاس از زحمات دوستان

جلد دوم را هم مطالعه نمودم.عمده مطالب مربوط به سرنوشت لطفعلیخان زند...جنگ وی با خان بابا در اصفهان و شکست خان زند...حرکت به سوی شیراز...خیانت حاج ابراهیم خان کلانتر و بستن دروازه های شیراز...حرکت به سمت بوشهر و بازگشت و شبیخون به اردوی خان قاجار...
حرکت لطفعلی خان به کرمان در مرتبه اول و دروازه های بسته...عبور از کویر و سفر به طبس...سرباز گیری و حرکت به سوی یزد...جنگ با تقی خان حاکم یزد و عقب نشینی...دست رد حاکم تفت و ابرقو...شورش مردم کرمان علیه حاکم و ورود لطفعلی خان به شهر کرمان...محاصره شهر و گرسنگی مردم...فروریختن قسمتی از دیواره بر اثر قلعه گیری و تسلیم کرمان
سرانجام لطفعلی خان پس از دستگیری در بم...گرفتن شهر مرو با دادن پول به حاکم کابل توسط اغا محمد خان...شورش مجدد شوشی و حرکت اغا محمد خان...سقوط شوشی و تفلیس و سرانجام قتل اغا محمد خان توسط صادق نهاوندی و تدفین اغا محمد خان در نجف اشرف....

کتاب خواجه تاجدار حرف نداره فوق العادست.من نمیدونمچرا ولی از شخصیت آقا محمد خان قاجار خیلی خوشم اومد.

ممنون از توضیحات خوب و کاملتون آقا مجید

کتاب خوبیه ولی ذبیح الله منصوری گند زده توش چون خیلی دست کاریش کرده و بهش اضافه کرده.

کتاب وصف خوبی از زندگی و حکمرانی سر سلسله ی فخیمه قاجار!!!است که تازه مرد هم نبوده است.به راستی این خواجه ی تاجدار مطلع خوبی برای سلسله ی قاجار است که در طول بیش از یک قرن حکومت و سلطنت بر این مرز و بوم چیزی جز نکبت و تکه تکه شدن این خاک به دلیل عدم کفایت و علم و اقتدار در مملکت داری ایشان بوده است،نداشتند...در حالیکه در آن روزهای مقارن با این شاهان اروپا روز به روز بر علم و اقتدار خود می افزود تا با تمسک باآن سلطه و استثمار خود بر جهان بسط دهند،بزرگترین مسئله ی حضرات شاهان قاجار امور حرمسرا و رجوع به طالعبینی برای رصد ستاره یخت ملوکانه و گرفتن نبض نزد حکیم باشی دربار در باب سردی و گرمی مزاج قبله ی عالم بوده است و عیاشی با مشتی رجاله ی بادمجان دور قاب چین که لبشان جز به بله قربان و فدای خاک جواهر آسای همایونی و اباطیلی از این دست باز نمی شده است...سلسله ای تهی از رجال استخوان دار و بادرایت و کفایت،و متخصص در مصلوب نمودن اندک رجالی چون قائم مقام فراهانی و امیر کبیر... و دربخانه ای خالی از سلاطینی که آشنا با سیاست روز دنیا...اگر مردی نافع مانند عباس میرزا نیز در آن سلسله به نام ولیعهد قرار بود بر اریکه ی شاهی تکیه زند،زنده نماند تا حداقل طلسم بی کفایتی به نوعی در قجرها بشکند...شاید هم از غصه ی قحط الرجال و بی کفایتی شاهی مانند فتحلعلی شاه،که به علت ندانم کاری و بی لیاقتی سیاسی ایالات شمالی ایران را به روسیه تقدیم کرد،دق کرد و مرد!...کتاب نمای خوبی از اولین شاه قاجار است...سلسه ای که اولش این بود،وسطش ناصر الدین شاه و آخرش احمد شاه،عجب میراثی برای این مرز و بوم باقی گذاشت....کتاب خوبی است سپاسگذارم

کسی که در برای گرفتن لطفعلی خان زند که یک دلاور بوده ساکنان کرمانو کور مکنه و دستور می ده سربازاش به تمام دخترهای کرمان تجاوز کنن و لطفعلی خان دلاور زند رو با قطع کردن پاهای قران اسبش مگیره و بهد اونو کور مکنه و بعد به یه سرباز گاوش دستور می ده به اون تجاوز کنه و از سر ایرانیا مناره میسازه و استخوانهای شاه بزرگ ما وکیل الرعیا کریم خان زند رو میبره با خودش به تهران تا در کاخ خودش دفن کنه تا هر روز از سزش رد شه به نظر من اصلا ادم نیست تا بخواد در بارش کتابی تبلیغ بشه

کتاب خوبیه ..... ولی نویسنده خیلی آغامحمد رو بزرگش کرده...

كتابي عاليست با ترجمه اي خيلي خوب و روان

کتاب خیلی خیلی خوبیه پیشنهاد میکنم اونو بخونید اگه نخونید پشیمون میشید ....(!)