رسته‌ها
فکر خسته
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 88 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 88 رای
مجموعه ای از حدود دو سال نوشته های اینجانب به مضمون دغدغه های شخصی مانند هر شاعر دیگر
-------------------
ایّامیست عجیب
روزگار مهجور عصیان
حال من مجذور طغیان
از گوشه ی مبهم خاطرات می آیم
گوشه ای در معنای باطن درد
صحنه ای در معنای ظاهر هجو
آشکارا دیوارنگاره ای بی پایان
در تلخ ترین لحظات وجود
برای خودی اینک ناوجود
از تجربه ی بی ثمر الکل و سیگار
از تنی خشک جرعه
فکری هوشیارا اشک
و زبانی دودآلود خفقان

ساعاتی ناتوان از یادآوری خفته
سقوطی از من می چکد هر شب
سخن از حسی که نبود در پیمایش
حتی برای قدمی از بازگشت
از معصومیتی دور
دور از مسمومیتی اغواگر
دروغ یا افسانه
تنها مُسکِرِ خواب آور
گذارِ پر تکرارِ عمری به ناچار ادامه دار
تا جرقه ای دیگر شعله ور
و نیستی آرزویی جانانه تر از هر فردا
لب خسته و کلام بی اتمام و ابهام بی لبخند
من در آغوش آینه می سوزم باز
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
163
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
gabriel90
gabriel90
1392/01/01

کتاب‌های مرتبط

منِ حلاج
منِ حلاج
0 امتیاز
از 0 رای
هند من جگرخوار نیست
هند من جگرخوار نیست
2.9 امتیاز
از 10 رای
فردای دیروزین
فردای دیروزین
4.1 امتیاز
از 88 رای
عنکبوت کاغذی
عنکبوت کاغذی
4.2 امتیاز
از 26 رای
اسماعیل
اسماعیل
4.2 امتیاز
از 95 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فکر خسته

تعداد دیدگاه‌ها:
46
مگر باید به همه گفت
دلی در حسرت نگاهی است
مگر باید انزوا را جار زد
چرا همه در سهل ترین ادراک مانده اید
اعتراف کنید تحملش را دارم
چشمان شما ناشنواست یا چشمان من لال

چشم ها ناشنوا نمی شوند، فقط بی اعتنا گوش نمی دهند...
چشم ها لال هم نمی شوند، فقط سکوت می کنند...
شعر فکر خسته از همین مجموعه واقعا توصیف خوبی براش هست، نام گذاری بجا و زیبایی بوده.
موضوع معنا و تجربه را میتوان با این مثال توضیح داد که حافظ و قاآنی هر دو سخن پرورند و شیرازی و استاد سخن لیکن مغز مطلب و شیوه ی سلوک فردی حافظ کجا و قا آنی کجا !! و یا عنصری و فردوسی در خراسان .
پی آمد این بحث ، قضاوت در مورد نویسنده ای چون ر. اعتمادی است ( شخصن از قضاوت گریزانم ) . نمیدانم کتاب " ساکن محله غم " وی را خوانده اید یا نه ؟ در هر صورت جسارت میخواهد در مورد زندگی دخترکی به اجبار فاحشه شده و مردمان بدنام ترین محله شهر و احساسات و سرنوشت گمشده شان نوشتن و اساسن رمان نویسی از هر نوعی که باشد خواهی نخواهی بازتابی است از وقایع اجتماعی و در رسته ی جامعه شناختی و در صورت عدم افراط ، حتا کتاب های پلیسی هم مطلبی برای آموختن دارند و حداقل مشوقی برای شروع کتاب خوانی . مادامیکه اثری هر چند بی ارزش خلق نکرده ایم شیوه ی انصاف نیست آثار اشخاص مختلف را دسته بندی و درجه بندی و مقایسه کنیم .
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
meran444 گرامی ، پرداختن به مساله ی ساعت ورود شما حاشیه است بزرگوار . در مثل مناقشه نیست . همینطور است که شما می فرمایید .
با چارچوب نظری شما موافقم ولی شخصا در برآورد یک اثر تنها به ارزش ادبی آن توجه نمی کنم که گرچه فی نفسه واجد ارزش است لیکن بار مفهومی و معنای هر اثری نیز ارزشی در خور توجه دارد . از بیانات شما ناخواسته اینطور برداشت کردم که پای بند اصالت هنر هستید در حالیکه بنده به اصالت معنا توجه دارم با این ضمیمه که قالب ارائه ی سخن و هنر را نیز واجد اهمیت می دانم ولی نه بطور مستقل . در مورد کتاب حاضر از جنبه ی هنری نه میخواهم و نه صلاحیت دارم که اظهار نظر کنم لیکن ردی از تجربه و حس را در آن می بینم و ناگفته هایی در پس ردیف واژه ها . در باب انتقاد نیز موثر بودن آن بیشتر در کانون توجه من قرار دارد تا گزنده بودنش و نیز معتقدم که سخن خوب را ، خوب نیز باید ادا کرد . مشخصن خوب سخن گفتن یک چیز است و سخن خوب گفتن چیز دیگر و کمال در تلفیق این دو است .
[quote='meran444']و اما رفع یک ابهام. من ده روز پیش وارد سایت شدم ولی دیگر از آن خارج نشدم. یعنی روی خروج کلیک نکردم و لذا پس از آن هر بار به سایت آمده ام بی نیاز از ذکر نام و پاسورد بوده ام و خود به خود ورودم اعلام شده است. همچنین امروز . فکر می کنم اشتباه سایت در ذکر تاریخ ورود نیز به همین دلیل باشد.[/quote]
و یک احتمال این است ک شما در این 10 روز به پروفایلتان مراجعه نکرده اید. با هر رفرشی ک میکنید زمان آخرین ورودتان تغییر میکند.;-)
و اما رفع یک ابهام. من ده روز پیش وارد سایت شدم ولی دیگر از آن خارج نشدم. یعنی روی خروج کلیک نکردم و لذا پس از آن هر بار به سایت آمده ام بی نیاز از ذکر نام و پاسورد بوده ام و خود به خود ورودم اعلام شده است. همچنین امروز . فکر می کنم اشتباه سایت در ذکر تاریخ ورود نیز به همین دلیل باشد.
10 روز پیش ؟!!! من هر روز اول صبح در کتابناک هستم و همین دیروز هم چند کتاب از جمله زندگی و آثار سارتر را دانلود کردم . حالا این مسئله مهم نیست. شاید کسی هفته ای یک بار وارد سایت شود و تمام روز را در سایت باشد و یکی هر روز و به مدت یک یا دو ساعت. دیروز و همچنین پریروز قصد آپلود چند کتاب رمان هم داشتم ولی به محض نوشتن نام نویسنده و عنوان کتاب با هشدار سایت مواجهه می شدم و اعلام می شد که این کتاب در سایت موجود است. در حالیکه وقتی جستجو می کردم می دیدم در سایت موجود نیست . ولی به هر حال به هشدار سایت و اینکه مبادا کتابهایی که قصد آپلودشان را دارم تکراری باشند از این کار خود داری می کردم. به هر حال تمایل داشتم در پاسخ به این همه نفع معنوی که از سایت بهره گرفته ام خود نیز نقشی داشته باشم و کتابهایی ولو به تعداد اندک آپلود کرده باشم و این هم جز علاقه به سایت نبود و نیست. اما در مورد توهین که اشاره کرده اید واقعا چنین قصدی نبوده . سوال من این بود و هست که مگر هر چیزی که عنوان شعر و داستان و رمان به خود گرفت واقعا شعر و داستان و رمانند؟ مثلا اگر بگوییم آثار فهمیه رحیمی مزخرفند و در حد کتابهای زرد می باشند این توهین است؟ اگر بگوییم آثار دانیل استیل و نظیر این گونه آثار ، سطحی و فاقد ارزشهای ادبی هستند و در رده کتابهای زرد هستند توهین است؟ یا کتابهای پلیسی و جنایی بی محتوایی همچون آثار ر اعتمادی و مایک هامر و پرویز قاضی سعید و غیره و ذالک ، این توهین است؟ نه دوست گرامی. مغز انسان که زباله دانی نیست که بخواهیم هر خوراک فاسدی را در آن بریزیم. علاوه بر آن عمر نوح هم نداریم که بخواهیم زمان را از دست بدهیم. مسلما آثار بد و خوب به گمنامی یا شهرت نویسنده اش مربوط نمی شود. خود من از همین سایت کتابی را دانلود کردم که از فرط زیبایی و ساختار بسیار منسجمی که داشت واقعا دچار حیرت شدم. حیرتم از این بود که چنین نویسنده ای چطور فقط همین یک اثر را دارد و تا این حد گمنام می باشد. بعد این کتاب را یک بار دیگر خواندم. در حالیکه صد سال تنهایی مارکز را حتی برای یک بار هم نتوانستم تا آخر بخوانم چون واقعا آن چیزی نبود که منتقدان می گفتند . شاید اشکال مربوط به ترجمه می شد ولی ترجمه های بهمن فرزانه معمولا بی اشکالند و عیب قطعا به او نیز مربوط نمی شد. به هر حال برخی اظهار نظرها در مورد یک اثر ممکن است آنچنان تند و بی رحمانه به نظر بیاید که توهین تلقی شود ولی در واقع چنین نیست و اگر هم این برداشت شده باشد من از شاعر محترم این کتاب معذرت می خواهم.
دروغ چرا ازبس. اینجا جدال لفظی رخ داده انتظار چنین برخوردبزرگوارانه ای را نداشتم ;-)
سپاس و درود بنده راپذیراباشید
با تشکر از توضیح به جا و روشنگر شما دوست عزیز. در این صورت یک عذر خواهی بدهکار می شم . لااقل اگر کتابی بنا به هر دلیل بار دیگر در نخستین صفحه قرار داده می شود بهتر است به تاریخ قبلی آن نیز اشاره ای شود تا رفع شبهه گردد و مانع برداشتهای غیر منصفانه. من شخصا عاشق سایت کتابناک هستم و تذکرهایی این چنینی هم فقط از روی تعصبی است که به این سایت دارم. ما اعضا همه مدیون زحمات کتابناکیها هستیم و دلمان می خواهد که همواره بر قرار و پایدار باشید و روز به روز بر کیفیت آثار و همچنین کمیت افزوده شود .
فکر خسته
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک