روزنامه خاطرات ... السلطنه
نویسنده:
فرخ سرآمد
امتیاز دهید
آغاز از متن: صبح حمام رفتم. نزدیک ظهر دربخانه رفتم. شرفیاب حضور مبارک شدم، دیدم قبله ی عالم کبک سه روزه با کباب جگر بلدرچین میل فرموده به اسهال افتاده اند؛ تکدر خاطر داشتند. فی الواقع خوف کردم. مخصوصا که حکیم طولوزان به فرانسه رفته، شاه فرمودند فلانی این شکم را چکنیم؟ عرض کردم پادشاه فرانسه در اینطور مواقع استفراغ میفرملیند. آب روی آتش را میماند. قبله عالم ظرف خواستند. هرچه انگشت زدند مفید نیفتاد. فرمودند فلانی تو انگشت بزن. چاکر دو سه بار انگشت زدم. دیدم چاره نمیشود. خیلی پریشان خاطر شدم. دستم را تا آرنج فروکردم توی حلق مبارک. دیدم چشمهای قبله ی عالم از کاسه بیرون میزند. در این بین تاجر سوئیسی که اجازه ورود دارد. وارد شد. چیزی نمانده بود پس بیفتند. گفت: فلانی شاه را کشتی. گفتم: علاج اسهال است. گفت: حکما باید دستت را بیرون بکشی الان است که قبله ی عالم سقط شوند. دیدم سگرمه های قبله ی عالم به هم رفت. عرض کردم فارسی خوب نمیداند. قدری آرام شدند. دستم را بیرون کشیدم....؛
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی روزنامه خاطرات ... السلطنه
دوست گرامی جناب رضا درست میفرماید. فایل کتاب هیچ ارتباطی به تصویر جلد کتاب خاطرات اعتماد السلطنه ندارد. کتاب رو برای اسکن در لیست کتابهایی گذاشته ام که طی روزهای آینده اسکن نمایم ولی متاسفانه هنوز فرصت برای اسکن کردن این کتاب پیدا نکردم(امیدوارم تا آن زمانی یکی از دوستان فایل اسکن این کتاب رو با کیفیت مطلوب پیدا نموده و در سایت قرار دهد) متاسفانه یا بهتر است بگوییم خوشبختانه کتابهای ارزشمندبسیاری برای اسکن کردن وجود دارد که فرصت و زمان کافی برای اسکن همگی آنها هنوز محیا نشده.
دوست عزیز اگر به کتاب ذیل جامع التواریخ نوشته حافظ ابرو تصحیح خانبابا بیانی هم دسترسی داری لطفا در سایت قرار بده جایش واقعا خالی است[/quote]
دوستان جلد دوم خاطرات سید حسن تقی زاده را دیدند؟معروف به جلد پیوستهاست..آیا وجود داره؟
دوست گرامی جناب رضا درست میفرماید. فایل کتاب هیچ ارتباطی به تصویر جلد کتاب خاطرات اعتماد السلطنه ندارد. کتاب رو برای اسکن در لیست کتابهایی گذاشته ام که طی روزهای آینده اسکن نمایم ولی متاسفانه هنوز فرصت برای اسکن کردن این کتاب پیدا نکردم(امیدوارم تا آن زمانی یکی از دوستان فایل اسکن این کتاب رو با کیفیت مطلوب پیدا نموده و در سایت قرار دهد) متاسفانه یا بهتر است بگوییم خوشبختانه کتابهای ارزشمندبسیاری برای اسکن کردن وجود دارد که فرصت و زمان کافی برای اسکن همگی آنها هنوز محیا نشده.[/quote]
دوست عزیز اگر به کتاب ذیل جامع التواریخ نوشته حافظ ابرو تصحیح خانبابا بیانی هم دسترسی داری لطفا در سایت قرار بده جایش واقعا خالی است
دوست گرامی جناب رضا درست میفرماید. فایل کتاب هیچ ارتباطی به تصویر جلد کتاب خاطرات اعتماد السلطنه ندارد. کتاب رو برای اسکن در لیست کتابهایی گذاشته ام که طی روزهای آینده اسکن نمایم ولی متاسفانه هنوز فرصت برای اسکن کردن این کتاب پیدا نکردم(امیدوارم تا آن زمانی یکی از دوستان فایل اسکن این کتاب رو با کیفیت مطلوب پیدا نموده و در سایت قرار دهد) متاسفانه یا بهتر است بگوییم خوشبختانه کتابهای ارزشمندبسیاری برای اسکن کردن وجود دارد که فرصت و زمان کافی برای اسکن همگی آنها هنوز محیا نشده.
تصویر کتاب خاطرات اعتماد السلطنه باعث شد که فکر کنم این کتاب در سایت موجود است!تا این لحظه فکر میکردم این کتاب در اینترنت قرار گرفته ولی با مطالعه نظرات دوستان و سپس دانلود فایل کتاب مشخص شد که این کتاب ناقص 141 صفحه ای آن چیزی نیست که استاد افشار با زحمت تصحیح و اهتمام نموده.
به قول جناب قربانی نسخه اصلی حدود 1040 صفحه می باشد ولی خوشبختانه دارای تصویر نیست.
مطمئنا اگر مشکلی پیش نیاید تا آخر همین هفته اسکن کیفیت خوب این کتاب رو جهت مطالعه دوستان در سایت بارگذاری خواهم نمود.
پ ن:
دوستان خوب میدانند که جناب محمد حسن خان مراغه ای(بعدها ملقب به صنیعالدوله و سپس ملقب به اعتماد السلطنه گردید) چشم دیدن ملیجک ناصرالدین شاه را هیچ وقت نداشت و هرکجا دستش میرسید او و خاندانش را به باد استهزار می گرفت، در بخشی از خاطرات خود شرح جالبی از خاندان ملیجک ذکر نموده که بسیار خواندنیست، به قول صنیع الدوله شغل اول پدر ملیجک ایستادن بر در مبال(مستراح) بود برای آوردن آفتابه و آب برای قضای حاجت و به همین دلیل نیز نزد رجال و درباریان ملقب به امین الزرته گردید!
ولی جای تعجب است وقتی خاطرات این دلخک و ملیجک را میخوانیم می بینیم همین امین الزرته و این دربان مبال شاهی به چنان جایگاه و مقامی دست می یابد که مال و ناموس ملت ایران بدست او می افتد!
جای تعجب نیست که تازمانی که در ملک و ملتی استبداد حاکم است یکی ملیجکی میشود امین الزرته و دیگری..... بگذریم!
افسوس که همین شباهت باعث شد تا ناخواسته این کتاب را بارگیری نمایم.
پس از مرگ اعتماد السلطنه مجموعه گرانبهای سکه ها وروزنامه های خاطرات توسط ناصرالدین شاه ظبط شد.
یک ماه پس از سکته اعتماد السلطنه در روز سیزه بدر ناصرالدین شاه نیز ترور شد وهمسر اعتماد السلطنه,اشرف السلطنه بخش اعظم خاطرات همسر خود را از شاه جدید تحویل گرفت وبعد ها به کتابخانه آستان قدس پیشکش نمود.
البته سوگمندانه از سال نخست نگارش که اعتماد السلطنه 33 ساله ملقب یه صنیع الدوله نوشتن روزنامه خاطرات خود نوشت تا سال دوم مندرج در این کتاب چندین سال وقفه وجود دارد.
شیوه نگارش نشان دهنده ادامه نوشتن روز به روز در این چند سال مفقود می باشد.
شاید بنا بر دلایلی ناصرالدین شاه این سال ها را معدوم نموده ویا هنوز در کتابخانه سلطنتی و یا جای دیگری به شکل ناشناس نگهداری می شوند.
***************************************
افسوس می خورم همواره از فقدان بخش اعظم تاریخ بیهقی که دری گرانبها است.
البته گفته می شود یکی از منابع تاریخ الفی که به فرمان اکبر شاه گورکانی نوشته شده همین بخش های مفقوده تاریخ بیهقی بوده است.
که عکس جلدش هم همین عکس موجود در اینجا می باشد
مرس کتابناک