تا حدودی اینجا همه حق دارن...اما مشکل کجاست؟ کی بیشتر حق داره؟ کی بیشتر در اشتباه؟
یه عده بدون چون و چرا ماورا را با هزار داستان باور نکردنی باور کردن(شاید تحت تاثیر فرمایشات ادمهای خشکی مذهب وافراطی که این روزها زیاد دیده میشن مثلا در تلویزیون ،دانشگاهها،مدارس،مساجد،رادیو ووو..)
یه عده در دوگانگی و گاهاً چند گانگی به سر میبرن(از سویی سیستم اموزشی انها رو مقید به دید تجربی کرده و از سویی نهایت هنر دوستانی که از ماورا سخن میگویند تجربه ی فلان علامه یا ایت الله ست)
خوب ..الان با این شرایط تکلیف نوجوون و جوون ما چیه؟:stupid::-(:stupid::-(
اصولا من با افراد کاسه داغتر از آش کاری ندارم، چون بیش از آنکه فکر کنند حرف میزنند.
اینها اصلا معنی حرفهای خودشان را هم نمیفهمند.
با اطمینان بالا میتوانم بگویم که اصلا معنی ایمان به خدا را نمیدانی و اگر بخواهی آن را توضیح بدهی حرفی را که شخص دیگری برایت گفته تحویل میدهی.
ایمان به خدا در ساده ترین شکل یعنی اینکه خدا هست.اما اگر خدا باشد باید تفکر را کلا تعطیل کنی؟یعنی اگر بخدا اعتقاد داشته باشی فهمیدن اینکه خدایی که کل این جهان را خلق کرده نیازی به حمال برای جابجایی عرشش ندارد، برایت خیلی سخت است؟ یعنی اگر بخدا ایمان داشته باشی باید قبول کنی که خدا و بهشت به پاسبان نیاز دارد؟!!!
اگر به این چیزها اعتقاد داری ، ایمانت بدرد خودت میخورد!چون نه تنها چیزی از ایمان نمیدانی بلکه نام آن را هم خراب میکنی!
کمی بیندیشیم شاید ما اشتباه می رویم راه نه دیگران!
نکته ی جالبی بود.پس سعی کن یک مقدار بیاندیشی و قبل از اینکه کتابی را نخوانده قبول کنی، حتما یک بار آن را بخوانی و بعدش باز هم بیاندیشی که چرا باید هر مزخرف و ... را بدون اینکه حتی یک دقیقه درباره ی آن فکر کنی ، از اعتقاداتت بدانی(شاید اگر این کار را انجام بدهی بتوانی به چیزهای خنده داری که بنام کتاب دستت میدهند بخندی، اگر نمیتوانی، همان بهتر که به فکر پاسگاه بهشت باشی، شاید در رستوران یا کافی نت یا سینمای بهشت ،دستت را جایی بند کردند!!!)
بله ، با بیشتر نظرات شما موافقم .
ولی این جمله از کتاب خیلی ذهنم را مشغول کرد :
... بهتر است که شیطان را وصف بدانیم و گفته شده شیطان خود به خود وجود ندارد ، اسم بلا مسمی و لفظی است معما ، چنانکه سیمرغ نامی دارد و هیچ نشانی ندارد .(هفتادوسه ملت 34 )
و در ادامه ...
شیطان دارای خلقتی خاص نیست و وجودی مستقل مانند ابلیس ندارد ، از این رو ، در هر جایی که سخن از خلقت رفته است منظور ابلیس است (المیزان 43/13)
با این اوصاف شیطان و ابلیس دو چیز کامل جداگانه هستند و اگر شیطان وجود خارجی نداره پس بهتر نیست به جای تعریف شیطان اول تعریف صحیح و کامل ابلیس را یاد بگیریم ؟!
ببینید. ما نه به شیطان دسترسی داریم و نه به ابلیس. اینها تنها برای ما تعریف شده اند.مثلا در بینوایان گفته شده که ژان والژان وجود دارد.تنها چیزی که ما میدانیم این است که اگر ویکتور هوگو درست گفته باشد شخصیتی مانند ژان والژان وجود دارد.اما پدربزرگِ پدربزرگِ ژان والژان وجود خارجی ندارد، چون چنین چیزی در ذهن نویسنده ساخته و تعریف نشده است! بنابراین هر چیزی که در باره ی این شخصیت از شخص دیگری بجز ویکتور هوگو برداشت شود اشتباه است.
در مورد این تعاریف یک اصل مهم وجود دارد. هرگز نباید به این اصول فکر کرد.اطمینان داشته باشید افرادی که به این اصول اعتقاد دارند هرگز درباره ی آن فکر نکرده اند(حتی مثل شما ذهنشان هم مشغول نمیشود) فقط چشم بسته قبول میکنند.
(البته توجه دارید که بنده تنها اعتقادات خنده دار و بی پایه را میگویم(مثلا حمل کنندگان عرش بر دوش و ...) نه تمام اعتقادات را)
فکر میکنم همین موارد کافی باشد(برای کسانی که در جستجوی علم حقیقی هستند.مگر نه طرفداران چنین کتابهایی(شما تصور کنید کسانی که این کتاب را در کتابهای مورد علاقه ی خود دارند و بدون کوچکترین دلیلی به هر چیزی که به دستشان میرسد اعتقاد دارند،
شما به قضیه از دید خودتان نگاه می کنید و چون که کلا ماورائ را قبول ندارید از الفاظ تمسخرآمیز استفاده می کنید. در حالی که مشکل شما عدم ایمان به خدا و... است که ادامه اش انکار غیب است وبس
حداقل با خواندنش به چنین چیزهای خنده داری بر نمیخورید!
لازم به ذکر است از دید ما هم شما افکار خند هداری دارید.:D
موحدین دلایل خودشان را دارندو شما هم از بی دلیلی و پیدا نکردن دلیل خلقت به این نگرش رسیده اید که همه چیز ماده است و بس در حالی که تقریبا بیش از 90 درصد ( اگر اغراق نکرده باشم ) جهان و محیط اطراف ما توسط حواس ما ناشناخته است.
همانطور که امواج موبایل نیاز به گیرنده دارد تا که قابل درک شود ما نیز باید قابلیتهایی داشته باشیم تا که غیب را درک کنیم.
کمی بیندیشیم شاید ما اشتباه می رویم راه نه دیگران!( حالا آتو نگیرید که خودش گفت ما اشتباه میریم کلی گفتم ):D
اتفاقا من هم نه با عنوان کتاب موافق بودم و نه با مطالب ( البته همه رو نخوندم ولی با همون قدری را هم که خوندم خیلی لذت نبردم ) ...
بهتر دونستم که دلایل خودمون را به بحث بذاریم ...
فرض کن ، یک دانشمند ژاپنی به ایران آمده است و این دانشمند شخصی فوق العاده منطقی
و استدلالی است و هر حرفی را هم نمی پذیرد مگر اینکه برایش قاطعانه ثابت شود و...
اگر اینطوری به موضوع نگاه کنیم که خیلی چیزای دیگه رو هم نمی تونیم به دیگران اثبات کنیم چون خیلی از موارد هستند که خود ما هم بدون دلیل پذیرفتیمشون ، و هیچ دلیل قانع کننده ای نداریم !
....دیگر بقیه را خودتان بخوانید( و بخندید ).....
بله ، با بیشتر نظرات شما موافقم .
ولی این جمله از کتاب خیلی ذهنم را مشغول کرد :
... بهتر است که شیطان را وصف بدانیم و گفته شده شیطان خود به خود وجود ندارد ، اسم بلا مسمی و لفظی است معما ، چنانکه سیمرغ نامی دارد و هیچ نشانی ندارد .(هفتادوسه ملت 34 )
و در ادامه ...
شیطان دارای خلقتی خاص نیست و وجودی مستقل مانند ابلیس ندارد ، از این رو ، در هر جایی که سخن از خلقت رفته است منظور ابلیس است (المیزان 43/13)
با این اوصاف شیطان و ابلیس دو چیز کامل جداگانه هستند و اگر شیطان وجود خارجی نداره پس بهتر نیست به جای تعریف شیطان اول تعریف صحیح و کامل ابلیس را یاد بگیریم ؟!
بله.چند مورد را نام میبرم.یک مورد همین نکته ای بود که karate-kid نوشت.یعنی ما هیچ دلیلی برای اثبات این موضوعات نداریم.در قرآن گفته شده که فلان موجود بنام جن وجود دارد.درست.اما این آقایان میروند نام پسر عمو و پسر دایی و پدر بزرگ ابلیس را هم پیدا میکنند( البته نمیدانم از کجا!) و در کتاب عنوان میکنند که مثلا شیطان 4 مدل دارد و فلان جا ها هست و ... ( و یک سری چیزهای خنده دار هم از خودشان در میآورند و به خورد مردم میدهند! انگار که خودشان آنجا بوده اند و با چشم خودشان کل ماجرا را دیده اند! و با شیطان رفت و آمد خانوادگی دارند!)
دوم اینکه این کتاب یک کتاب علمی نیست و پس از خواندن آن هیچ علمی به شما زیاد نمیکند.مثلا دانستن ریشه ی کلمه ی شیطان چه فایده ای میتواند داشته باشد؟!. در واقع یک کتاب تجاریست! آمده یک قسمتهایی از قرآن و 4 تا کتاب دیگر سر هم کرده .اگر کسی بخواهد میتواند منابع را بخواند.مثلا در صفحه ی 23 جناب کفعمی آمده و گفته که شیاطین ذکور و اناث هستند و نژاد هم دارند .خوب حالا ایشان لطف کردند انواع نژاد شیاطین را نام نبردند!(البته از کجا به این نکات پی بردند، بقول معروف خدا عالم است!)
در صفحه ی بعد نوشته شده که نام دختر ابلیس لبینی است!!! منبع لسان العرب
والاترین موجودات مجرده حمل کنندگان عرش هستند که هم اکنون 4 تا هستند و در قیامت 8 تا میشوند!( یعنی عرش خدا را گرفته اند روی کولشان و اینور آنور میبرند!!!!) منبع مجله ی نور علم!
در صفحه ی 38 : از قبیله ی شیطان بعنوان خازن جنت( یعنی پاسبان بهشت.در بهشت گویا کلانتری هم دارند!) نام برده اند!
دیگر بقیه را خودتان بخوانید( و بخندید:D ).
از نظر من اگر میخواهید از این موضوعات چیزی بخوانید حتما قرآن را بخوانید.حداقل با خواندنش به چنین چیزهای خنده داری بر نمیخورید!
سوم اینکه این کتابهای نادرست نام کتابهای مفید دینی را هم زیر سوال میبرند.
فکر میکنم همین موارد کافی باشد(برای کسانی که در جستجوی علم حقیقی هستند.مگر نه طرفداران چنین کتابهایی(شما تصور کنید کسانی که این کتاب را در کتابهای مورد علاقه ی خود دارند و بدون کوچکترین دلیلی به هر چیزی که به دستشان میرسد اعتقاد دارند، دیگر به چه چیزهای خنده داری میتوانند اعتقاد داشته باشند!) را که خودتان بهتر میشناسید.)
سلام
فرض کن ، یک دانشمند ژاپنی به ایران آمده است و این دانشمند شخصی فوق العاده منطقی
و استدلالی است و هر حرفی را هم نمی پذیرد مگر اینکه برایش قاطعانه ثابت شود !
شما که مسلمانی ناب هستید با او از موجوداتی همچون اجنه و شیطان صحبت می کنید ، اما
او نمی پذیرد ، زیرا تنها دلیل شما اینست که اسم جن در قران و روایات آمده است ، و هیچ دلیل دیگری
هم ندارید !
(!)
یکی از افرادی که به این کتاب نمره ی پایینی داده، بنده هستم و این موضوع را بدون هیچ گونه مشکلی اعلام میکنم.چون از نظر خودم دلایل قابل قبولی برای اینکار دارم.
دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شیطان کیست؟
...
تذکر ناظر : لطفا از تمسخر عقاید دیگران خودداری کنید.
[edit=payam 52]1390/09/25[/edit]
یه عده بدون چون و چرا ماورا را با هزار داستان باور نکردنی باور کردن(شاید تحت تاثیر فرمایشات ادمهای خشکی مذهب وافراطی که این روزها زیاد دیده میشن مثلا در تلویزیون ،دانشگاهها،مدارس،مساجد،رادیو ووو..)
یه عده در دوگانگی و گاهاً چند گانگی به سر میبرن(از سویی سیستم اموزشی انها رو مقید به دید تجربی کرده و از سویی نهایت هنر دوستانی که از ماورا سخن میگویند تجربه ی فلان علامه یا ایت الله ست)
خوب ..الان با این شرایط تکلیف نوجوون و جوون ما چیه؟:stupid::-(:stupid::-(
اینها اصلا معنی حرفهای خودشان را هم نمیفهمند.
با اطمینان بالا میتوانم بگویم که اصلا معنی ایمان به خدا را نمیدانی و اگر بخواهی آن را توضیح بدهی حرفی را که شخص دیگری برایت گفته تحویل میدهی.
ایمان به خدا در ساده ترین شکل یعنی اینکه خدا هست.اما اگر خدا باشد باید تفکر را کلا تعطیل کنی؟یعنی اگر بخدا اعتقاد داشته باشی فهمیدن اینکه خدایی که کل این جهان را خلق کرده نیازی به حمال برای جابجایی عرشش ندارد، برایت خیلی سخت است؟ یعنی اگر بخدا ایمان داشته باشی باید قبول کنی که خدا و بهشت به پاسبان نیاز دارد؟!!!
اگر به این چیزها اعتقاد داری ، ایمانت بدرد خودت میخورد!چون نه تنها چیزی از ایمان نمیدانی بلکه نام آن را هم خراب میکنی!
نکته ی جالبی بود.پس سعی کن یک مقدار بیاندیشی و قبل از اینکه کتابی را نخوانده قبول کنی، حتما یک بار آن را بخوانی و بعدش باز هم بیاندیشی که چرا باید هر مزخرف و ... را بدون اینکه حتی یک دقیقه درباره ی آن فکر کنی ، از اعتقاداتت بدانی(شاید اگر این کار را انجام بدهی بتوانی به چیزهای خنده داری که بنام کتاب دستت میدهند بخندی، اگر نمیتوانی، همان بهتر که به فکر پاسگاه بهشت باشی، شاید در رستوران یا کافی نت یا سینمای بهشت ،دستت را جایی بند کردند!!!)
ببینید. ما نه به شیطان دسترسی داریم و نه به ابلیس. اینها تنها برای ما تعریف شده اند.مثلا در بینوایان گفته شده که ژان والژان وجود دارد.تنها چیزی که ما میدانیم این است که اگر ویکتور هوگو درست گفته باشد شخصیتی مانند ژان والژان وجود دارد.اما پدربزرگِ پدربزرگِ ژان والژان وجود خارجی ندارد، چون چنین چیزی در ذهن نویسنده ساخته و تعریف نشده است! بنابراین هر چیزی که در باره ی این شخصیت از شخص دیگری بجز ویکتور هوگو برداشت شود اشتباه است.
در مورد این تعاریف یک اصل مهم وجود دارد. هرگز نباید به این اصول فکر کرد.اطمینان داشته باشید افرادی که به این اصول اعتقاد دارند هرگز درباره ی آن فکر نکرده اند(حتی مثل شما ذهنشان هم مشغول نمیشود) فقط چشم بسته قبول میکنند.
(البته توجه دارید که بنده تنها اعتقادات خنده دار و بی پایه را میگویم(مثلا حمل کنندگان عرش بر دوش و ...) نه تمام اعتقادات را)
شما به قضیه از دید خودتان نگاه می کنید و چون که کلا ماورائ را قبول ندارید از الفاظ تمسخرآمیز استفاده می کنید. در حالی که مشکل شما عدم ایمان به خدا و... است که ادامه اش انکار غیب است وبس
لازم به ذکر است از دید ما هم شما افکار خند هداری دارید.:D
موحدین دلایل خودشان را دارندو شما هم از بی دلیلی و پیدا نکردن دلیل خلقت به این نگرش رسیده اید که همه چیز ماده است و بس در حالی که تقریبا بیش از 90 درصد ( اگر اغراق نکرده باشم ) جهان و محیط اطراف ما توسط حواس ما ناشناخته است.
همانطور که امواج موبایل نیاز به گیرنده دارد تا که قابل درک شود ما نیز باید قابلیتهایی داشته باشیم تا که غیب را درک کنیم.
کمی بیندیشیم شاید ما اشتباه می رویم راه نه دیگران!( حالا آتو نگیرید که خودش گفت ما اشتباه میریم کلی گفتم ):D
بهتر دونستم که دلایل خودمون را به بحث بذاریم ...
اگر اینطوری به موضوع نگاه کنیم که خیلی چیزای دیگه رو هم نمی تونیم به دیگران اثبات کنیم چون خیلی از موارد هستند که خود ما هم بدون دلیل پذیرفتیمشون ، و هیچ دلیل قانع کننده ای نداریم !
بله ، با بیشتر نظرات شما موافقم .
ولی این جمله از کتاب خیلی ذهنم را مشغول کرد :
... بهتر است که شیطان را وصف بدانیم و گفته شده شیطان خود به خود وجود ندارد ، اسم بلا مسمی و لفظی است معما ، چنانکه سیمرغ نامی دارد و هیچ نشانی ندارد .(هفتادوسه ملت 34 )
و در ادامه ...
شیطان دارای خلقتی خاص نیست و وجودی مستقل مانند ابلیس ندارد ، از این رو ، در هر جایی که سخن از خلقت رفته است منظور ابلیس است (المیزان 43/13)
با این اوصاف شیطان و ابلیس دو چیز کامل جداگانه هستند و اگر شیطان وجود خارجی نداره پس بهتر نیست به جای تعریف شیطان اول تعریف صحیح و کامل ابلیس را یاد بگیریم ؟!
بله.چند مورد را نام میبرم.یک مورد همین نکته ای بود که karate-kid نوشت.یعنی ما هیچ دلیلی برای اثبات این موضوعات نداریم.در قرآن گفته شده که فلان موجود بنام جن وجود دارد.درست.اما این آقایان میروند نام پسر عمو و پسر دایی و پدر بزرگ ابلیس را هم پیدا میکنند( البته نمیدانم از کجا!) و در کتاب عنوان میکنند که مثلا شیطان 4 مدل دارد و فلان جا ها هست و ... ( و یک سری چیزهای خنده دار هم از خودشان در میآورند و به خورد مردم میدهند! انگار که خودشان آنجا بوده اند و با چشم خودشان کل ماجرا را دیده اند! و با شیطان رفت و آمد خانوادگی دارند!)
دوم اینکه این کتاب یک کتاب علمی نیست و پس از خواندن آن هیچ علمی به شما زیاد نمیکند.مثلا دانستن ریشه ی کلمه ی شیطان چه فایده ای میتواند داشته باشد؟!. در واقع یک کتاب تجاریست! آمده یک قسمتهایی از قرآن و 4 تا کتاب دیگر سر هم کرده .اگر کسی بخواهد میتواند منابع را بخواند.مثلا در صفحه ی 23 جناب کفعمی آمده و گفته که شیاطین ذکور و اناث هستند و نژاد هم دارند .خوب حالا ایشان لطف کردند انواع نژاد شیاطین را نام نبردند!(البته از کجا به این نکات پی بردند، بقول معروف خدا عالم است!)
در صفحه ی بعد نوشته شده که نام دختر ابلیس لبینی است!!! منبع لسان العرب
والاترین موجودات مجرده حمل کنندگان عرش هستند که هم اکنون 4 تا هستند و در قیامت 8 تا میشوند!( یعنی عرش خدا را گرفته اند روی کولشان و اینور آنور میبرند!!!!) منبع مجله ی نور علم!
در صفحه ی 38 : از قبیله ی شیطان بعنوان خازن جنت( یعنی پاسبان بهشت.در بهشت گویا کلانتری هم دارند!) نام برده اند!
دیگر بقیه را خودتان بخوانید( و بخندید:D ).
از نظر من اگر میخواهید از این موضوعات چیزی بخوانید حتما قرآن را بخوانید.حداقل با خواندنش به چنین چیزهای خنده داری بر نمیخورید!
سوم اینکه این کتابهای نادرست نام کتابهای مفید دینی را هم زیر سوال میبرند.
فکر میکنم همین موارد کافی باشد(برای کسانی که در جستجوی علم حقیقی هستند.مگر نه طرفداران چنین کتابهایی(شما تصور کنید کسانی که این کتاب را در کتابهای مورد علاقه ی خود دارند و بدون کوچکترین دلیلی به هر چیزی که به دستشان میرسد اعتقاد دارند، دیگر به چه چیزهای خنده داری میتوانند اعتقاد داشته باشند!) را که خودتان بهتر میشناسید.)
سلام
فرض کن ، یک دانشمند ژاپنی به ایران آمده است و این دانشمند شخصی فوق العاده منطقی
و استدلالی است و هر حرفی را هم نمی پذیرد مگر اینکه برایش قاطعانه ثابت شود !
شما که مسلمانی ناب هستید با او از موجوداتی همچون اجنه و شیطان صحبت می کنید ، اما
او نمی پذیرد ، زیرا تنها دلیل شما اینست که اسم جن در قران و روایات آمده است ، و هیچ دلیل دیگری
هم ندارید !
(!)