رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
میهمان
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 44 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 44 رای
✔️ «میهمان» روایت زن و مردی است هنرمند که با وجود داشتن رابطه‌ی خوب، همدیگر را در امور شخصی آزاد گذاشته‌اند؛ اما این آزادی در انتهای داستان برای خواننده مسئله‌ساز می‌شود. فرانسواز و پی‌یر، زن و شوهری هستند که در تئاتر فعالیت می‌کنند و همکاران زیادی دارند. در این میان دختری به نام گزاویر نظر این زن و مرد را جلب می‌کند و در نهایت آن‌ها تصمیم می‌گیرند گزاویر را وارد رابطه‌ی دو نفره‌ی خود کنند…

رمان «میهمان» پیام‌آور فردگرایی نامحدود است که در آن فرانسواز و پی‌یر در نوعی تبانی علیه دنیا شرکت می‌کنند. ورود گزاویر به رابطه‌ی آن دو، توافقی است میان دو انسان که به شیوه‌ای که خود برای زندگی‌شان محوری می‌دانند یگانه شده‌اند. رابطه‌ی فرانسواز و پی‌یر را به‌ زحمت می‌توان منظومه‌ای رمانتیک دانست؛ اما رابطه‌ی آن‌ها همراه با نوعی یکپارچگی و توجه متقابل است که در آن هر دو برای تجربه‌ی رابطه‌ی سوم، گزاویر را به خلوت خود راه می‌دهند و گزاویر که تنها در پی محک زدن جاذبه‌ی جسمی خود است، در ابتدا وارد این رابطه می‌شود اما درنهایت وقتی پیشنهاد جدیدی می‌یابد و پی‌یر نیز حاضر نمی‌شود رابطه‌اش را با فرانسواز ترک کند، شروع به ناسازگاری می‌کند. در این‌طرف فرانسواز اگرچه در ابتدا، از ورود گزاویر رضایت قلبی داشت، در نهایت، حسادت زنانه، مانع تجربه‌ی ادامه‌ی این روند می‌شود و از حضور گزاویر در کنار پی‌یر می‌رنجد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
siavash1350
siavash1350
1390/03/10

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی میهمان

تعداد دیدگاه‌ها:
8
سیمون دوبووار در 9 ژانویه ی 1908 در پاریس چشم به جهان گشود . حرف اضافه ی «دو» پیش از نام خانوادگی اش، نمودارپیشینه ی نجیب زادگی خانواده ی پدری اوست. اما بر خلاف آنچه از این عنوان اشرافی برمی آید، پدرش ثروتی در بساط نداشت و او خود را نمونه ای از دختران خانواده های بورژوای فقیر می دانست. پدرش ژرژ دوبووار وکیل دعاوی بود اما از آن جا که رگ و ریشه ی اشرافی داشت، کار کردن را دون شان خود می دانست و کمتر در صدد دفاع از موکلان خود بر می آمد. با این همه مردی با ذوق و قریحه بود، علاقه ای بسیار به ادبیات کلاسیک و هنر تئاتر داشت و گه گاه به عنوان هنرپیشه ای غیر حرفه ای، نقش هایی در تئاتر ایفا می کرد. مادر سیمون، فرانسواز براسور مسیحی متدین و سختگیری بود که آموزش و پرورش دختر استثنایی خود سیمون و نیز خواهر
کو چکترش هلن را به دقت زیر نظر گرفت.
دوران کودکی و نوجوانی سیمون و خواهرش به خوشی سپری شد چون از توجه و مهر پدر و مادر برخوردار بودند. سیمون از سال 1913 در مدرسه ی خصوصی«دزیر» به تحصیل پرداخت. در آن جا با الیزابت مابی – که در خاطراتش از او با نام زازا یاد می کند – آشنا شد و برای نخستین بار لذت تبادل فکر و اندیشه را چشید. در واقع این آشنایی زمینه ی پیدایش عقاید و اندیشه های ژرف او را در سال های بعد فراهم آورد و می توان گفت که نطفه ی این اندیشه ها، گر چه در آغاز مبالغه آمیز به نظر می رسید، در همین دوران جوانی بسته شد.
در پانزده سالگی راه آینده اش را که نویسنده شدن بود مشخص کرده بود. سیمون پس از این که دیپلم خود را در رشته ی فلسفه و ریاضیات گرفت به دانشگاه سوربون رفت و تحصیلات دانشگاهی را با شور و شوق فراوان آغاز کرد. پس از طی دوره ی لیسانس، برای گذراندن مسابقه ی ورودی کسب صلاحیت تدریس در دانشگاه ها به کارآموزی پرداخت. قبولی در این مسابقه آسان نبود و به همین دلیل از اهمیتی بسیار برخوردار بود. او در دوره ی کارآموزی خود با کلودلوی استروس و مرلوپونتی که هر دو از اندیشمندان نامدار فرانسه به شمار می آیند هم درس بود. در سال 1929 این آزمون را با موفقیت گذراند و در بیست و یک سالگی به عنوان جوان ترین مدرس فلسفه کار خود را آغاز کرد. سیمون دوبووار در دانشگاه سوربون، پایان نامه ی خود را با راهنمایی «لئون برونشویک» در باره ی «تصور در فلسفه ی لایبنیتس» گذراند. آن چه در شکوفایی شخصیت سیمون دوبووار نقشی تعیین کننده داشت، آشنایی او با نویسنده و فیلسوف نامدار فرانسوی «ژان پل سارتر» بود
سال های 1940 تا 1946 را می توان پربارترین دوران نویسندگی دوبووار به شمار آورد . در این سال ها آثار متعددی را به نگارش در آورد و نوشته هایش یکی پس از دیگری منتشر شد: مهمان، 1943، پیروس و سینه آس، 1946، خون دیگران، و نمایشنامه ی دهان های بی مصرف، 1945، همه می میرند، 1946.
وی در سال 1949 کتاب «جنس دوم»
را در دو جلد منتشر کرد و فمینیست بودن خود را رسما اعلام کرد. دوبووار در اوایل دهه ی شصت دست به تالیف آخرین اثر جنجال انگیز خود «پیری» زد. دوبووار در 1974 به ریاست اتحادیه ی طرفداران حقوق زن که به تشویق جنبش آزادی زنان تاسیس شده بود برگزیده شد. هدف این اتحادیه مبارزه با تبعیض جنسی در همه ی شکل ها و مصداق هایش، دفاع از حقوق زنان و آگاه کردن آن ها از حقوق شان و جلوگیری از گفتار ها و نوشتار ها و سخنرانی های تبعیض آمیزی بود که در سطح جامعه جریان داشت.
سرانجام سیمون دوبووار پس از عمری تلاش و فعالیت سیاسی و ادبی در 1986 در پاریس با زندگی بدرود گفت.
سرلوحه ی کتاب «میهمان» اندیشه ی هگلی است. «هر خودآگاهی در طلب مرگ دیگری است، هر «خودی» وقتی «دیگری» بیگانه را در برابر خود می بیند، می کوشد برتری اراده اش را با نقد کردن دیگری به نمایش بگذارد در رمان میهمان نویسنده می پرسد: باید فردگرا بود یا متعهد؟ که در نهایت فردگرایی غلبه می کند
دوبووار مورد حمله ی مهاجمی خشن (جنگ) قرار گرفت و بدین ترتیب همبستگی اش را با دیگران کشف کرد، این کشفی ریشه ای بود. وی در این باره می گوید: «من به انکار شیوه ی فردگرایانه و غیر بشری زندگی ام برخاستم، ارزش همبستگی ام را دریافتم و فهمیدم که تا مغز استخوان وجودم، به معاصرانم وابسته ام.
درست در همان زمان مسئله و مشکل «دیگری» در زندگی شخصی دوبووار در قالب یکی از شاگردان سابقش به نام «الگا» به وجود آمد. دوبووار و سارتر، دختری به نام الگا را به دایره ی جادویی شان کشانده بودند و هر دو فریفته ی روشنایی تابناک این زن جوان تر از خود بودند. الگا که با عشق و شور دلبسته ی هر دو آنان بود، دایره ی جادویی آنان را تبدیل به مثلثی غیر قابل تحمل کرده بود و دوبووار در این مثلث جهنمی «نفرین دیگری» را برای خود کشف کرد و این نفرین دیگری درون مایه ی اساسی رمان میهمان شد
در تمامی رمان های دوبووار، اکثریت قریب به اتفاق زنان، شاهد خیانت همسران و تنهایی و اضطراب های درونی اند. بی شک این نکته در زندگی مشترک وی با سارتر در مواقعی اتفاق افتاده و وی را رنجانده است. چنان که بن مایه ی نگارش رمان میهمان پیشامدی است که برای خودش اتفاق می افتد و یکی از شاگردانش که به زندگی دوبووار و سارتر راه می یابد، سارتر را شیفته ی خود کرده و باعث ایجاد رابطه ی بین این دو می شود. دوبووار به عنوان یک اگزیستانسیالیسم با وجود این که ادعا می کند که بر طبق مشرب فکری اش برای آزادی فردی و حقوق دیگری اهمیت قائل است و سارتر را در ایجاد رابطه با دیگران آزاد گذاشته است، اما نمی تواند این نکته را که دیگری، مرد زندگی اش را از دست او برباید برنمی تابد و آرزوی مرگ دیگری را می کند و نام این کارش را انتخاب بر پایه ی اصول اگزیستانسیالیسم می گذارد. گزاویر در رمان میهمان همان «دیگری» است
دوبووار در مقایسه با این «دیگری» است که می پرسد «من» زیادی هستم یا «آن دیگری»؟
نویسنده تفکر فردگرایی را در مکتب اگزیستانسیالیسم به تصویر می کشد اما در بخشی از کتاب همین فردگرایی را تحت تاثیر رابطه ی شدید عاطفی محو می بیند و «ما» فردگرا را جانشین «من» فردگرا می کند.
در تفکر اگزیستانسیالیستی دوبووار زمانی که فردیت شخص به مخاطره می افتد، احساس تعهد نسبت به دیگری رنگ می بازد و جای خود را به مبارزه ای پنهانی برای تثبیت موقعیت شخصی می دهد.
به اعتقاد نویسنده ای چون «دوبووار» که تحت تاثیر اگزیستانسیالیسم «سارتر» است، صرفا، نفس انتخاب اهمیت دارد، حال شخص انتخاب کننده از هر شیوه ای بخواهد به مطلوب خود برسد، هیچ گونه اهمیتی ندارد. یعنی انسان برای رسیدن به هدفش آزاد است حتی ارزش های اخلاقی را زیر سئوال ببرد؛ تفکری که نشات گرفته از عقاید سکولاریستی ( هدف وسیله را توجیه می کند) می باشد.
هرکی کتاب وانهاده رو داره لینکش رو بذاره لطفن.
مرسی
لطفا کتاب وانهاده رو هم بگذارین. ممنون
از همه عزیزان سپاسگزارم- من چگونه می توانم برای کتابناک کتاب اپلود کنم؟
لینک دانلود باخانمان
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=29123
شاد باشی
سلام کتاب باخانمان هم پیدا کردید بی زحمت بگذارید
میهمان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک