زندگی گالیله
نویسنده:
برتولت برشت
مترجم:
کاوه کردونی
امتیاز دهید
✔️ داوری بیرحمانه گالیله درباره خود و آنچه در پایان کار درباره هدف واقعی علم می گوید ، دریچه ای به سوی نور می گشاید. کوششی است برای پاسخ ، پاسخی که در سراسر نمایشنامه جستجو شده است. برشت فقط به طرح مسائل دل خوش نمی کند. دست کم راهی به سوی جواب می نماید و ذر امکانات گوناگون را در اندیشه ما می پاشد . به همین جهت تحول حوادث و آدمها با ختم نمایشنامه به پایاین نمی رسد.این تحول سیر شگفتش را در اندیشه ما دنبال می کند. خواننده یا تماشاگر ، به شیوه معمول و قدیم ، با حادثه نمی آمیزد ، مسخره نمی شود، بلکه اندیشه اش بیدار می شود و نیروی فعالش به کار می افتد و به جای آن که فقط گذرگاه احساسات گوناگون باشد ، می تواند بفهمد و تصمیم بگیرد . تنها تجربه نمی اندوزد ، بالاتر از ان معرفت می آموزد و دید شگفتی در او رشد می کند که به گالیله بزرگ امکان داد حرکت ستارگان را ببیند و قوانین حرکت را کشف کند.
گالیله : حقیقت فرزند زمان نه مقامات، به راستی که حماقت انسان را حد و مرزی نیست.
گالیله : آن کس که حقیقت را نمیداند ، احمق است. اما کسی که حقیقت را میداند و آن را دروغ مینامد تبهکار است.
کشیش جوان : خداوند عالم ماده را آفریده است، همچنانکه مغز بشر را آفرید. پس با علم فیزیک مخالفتی ندارد.
گالیله : قبل از ثابت شدن یک فرضیه به آن معتقد و دلبسته نشوید که همین وابستگی سدّی برای دانائی است (مضمون یک متن طولانی)
گالیله : (در دادگاه تفتیش عقاید) آقایان خواهش میکنم، فقط اندکی عقل! (صفحه 201)
آندرهآ : پس همه چیز با زور بدست نمیآید! هرکاری از زور ساخته نیست! پس حماقت مغلوب شد. بلاهت روئین تن نیست! پس انسان را از مرگ گریزی نیست! (صفحه 203)
آندرهآ : بدبخت ملتی که قهرمان ندارد. (صفحه 205)
گالیله : نه بدبخت ملتی که نیاز به قهرمان دارد. (صفحه 206)
گالیله : مقدس باد جامعهی ما، جامعهی سوداگران و ریاکاران و بزدلان. (صفحه 222)
برتولت برشت در 16 ژوئن 1916 در انشائی با موضوع : « جان باختن در راه میهن، شیرین و تحسینآمیز است» نوشت:
قانونی که بگوید: «مرگ در راه میهن شیرین و قابل تقدیر است» فقط میتواند در چهارچوب اهداف تبلیغاتی ارزیابی شود. وداع با زندگی همیشه دشوار است، چه در بستر چه در جبههی جنگ. آن هم برای جوانانی که دوران شکوفائی زندگیشان را سپری میکنند. پرحرفی درباره پرسشی ساده، و عبوری آسان از دروازههای سیاهی، آن هم درست زمانی که جوانان خود را از ابلیس مرگ بسیار دور میبینند؛ کاری بس عبث است که تنها کلهپوکها میتوانند تا این حد به آن دامن بزنند.
این انشاء دردسر و توبیخ زیادی برای «برشت» در پی داشت.
بیشتر
گالیله : حقیقت فرزند زمان نه مقامات، به راستی که حماقت انسان را حد و مرزی نیست.
گالیله : آن کس که حقیقت را نمیداند ، احمق است. اما کسی که حقیقت را میداند و آن را دروغ مینامد تبهکار است.
کشیش جوان : خداوند عالم ماده را آفریده است، همچنانکه مغز بشر را آفرید. پس با علم فیزیک مخالفتی ندارد.
گالیله : قبل از ثابت شدن یک فرضیه به آن معتقد و دلبسته نشوید که همین وابستگی سدّی برای دانائی است (مضمون یک متن طولانی)
گالیله : (در دادگاه تفتیش عقاید) آقایان خواهش میکنم، فقط اندکی عقل! (صفحه 201)
آندرهآ : پس همه چیز با زور بدست نمیآید! هرکاری از زور ساخته نیست! پس حماقت مغلوب شد. بلاهت روئین تن نیست! پس انسان را از مرگ گریزی نیست! (صفحه 203)
آندرهآ : بدبخت ملتی که قهرمان ندارد. (صفحه 205)
گالیله : نه بدبخت ملتی که نیاز به قهرمان دارد. (صفحه 206)
گالیله : مقدس باد جامعهی ما، جامعهی سوداگران و ریاکاران و بزدلان. (صفحه 222)
برتولت برشت در 16 ژوئن 1916 در انشائی با موضوع : « جان باختن در راه میهن، شیرین و تحسینآمیز است» نوشت:
قانونی که بگوید: «مرگ در راه میهن شیرین و قابل تقدیر است» فقط میتواند در چهارچوب اهداف تبلیغاتی ارزیابی شود. وداع با زندگی همیشه دشوار است، چه در بستر چه در جبههی جنگ. آن هم برای جوانانی که دوران شکوفائی زندگیشان را سپری میکنند. پرحرفی درباره پرسشی ساده، و عبوری آسان از دروازههای سیاهی، آن هم درست زمانی که جوانان خود را از ابلیس مرگ بسیار دور میبینند؛ کاری بس عبث است که تنها کلهپوکها میتوانند تا این حد به آن دامن بزنند.
این انشاء دردسر و توبیخ زیادی برای «برشت» در پی داشت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زندگی گالیله
درک و بیان خیلی قشنگی از مردم ببیچاره داشت....:((:((:((
حتی اشکم در اومد.....البته من نسخه قدیمی بدون س*ا*ن*س*و*ر ش رو خوندم:((:((
سایر آثار برشت
بعل
مادر
آدم آدم است
زندگی گالیله
اپرای سه پولی
آوای طبل در شب
استثناء و قاعده
دایره گچی قفقازی
زن نیک ایالت سچوان
ترس و نکبت رایش سوم
کله گردها و کله تیزها
ننه دلاور و فرزندان او
ارباب پونیتلا و نوکرش ماتی
صعود و سقوط شهر ماهاگونی
آنکه گفت آری و آنکه گفت نه
ممنون برای این کتاب عالی
مدتها بود که میخواستم این کتاب رابخوانم وشما ان رادراختیار من گذاشتید.
(?)