رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
نمی دانم ها
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 206 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 206 رای
بخشی از شعر "سلام":
حس های نهفته در پشت هر سلام
به شعر شاعران چندان ربطی ندارد!
آنان چاقو می سازند
برای تراش چوبی،
یا قاچ قاچ خربزه در سفر
شما مختارید که برای لوله کردن روده‌های هم
از آن استفاده کنید!
پیروزمندانه سیگارش را روشن میکند و چشمان را تنگ
اما آنان دست بردار نیستند!
هی! درد دزدان گند جوراب!
هی! مورچه های عینکی!
چشم تنگ کردنتان کرشمه‌ی شماست،
برای بیوه دخترهای رنگ پریده‌ی رمانتیک!
پری‌های پرپنبه‌یی شعر فردای شما!
زبانتان مار را از لانه بیرون می‌کشد!
عمودی‌ها و افقی‌هاتان بی‌حکمت نیست!
اگر سلام را نمی‌خواستید،
ما مجبور به تکرار این همه حقارت نمی‌شدیم!...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
v_khayyam
v_khayyam
1390/02/28

کتاب‌های مرتبط

واژه‌های مسری
واژه‌های مسری
5 امتیاز
از 2 رای
سنگ و شبنم
سنگ و شبنم
4.4 امتیاز
از 257 رای
زوایا و مدارات
زوایا و مدارات
4.2 امتیاز
از 163 رای
پیکر عریان واژگان
پیکر عریان واژگان
3 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نمی دانم ها

تعداد دیدگاه‌ها:
55
لطفا لینک دانلود را برای این کتابها هم بگذارید
یک دانه ی سیگار دارم و هزار معمای لاینحل...
من حسین اُم!
پناهی اَم!
خودمُ می بینم،
خودمُ می شنُفم،
خودمُ فکر می کُنم...
تا هستم جهان ارثیه ی بابامه!
سلاماش!
همه ی عشقاش!
همه ی درداش، تنهایی یاش...
وقتی هم نبودم،
مالِ شما!
اگه دوس داری با من ببین،
یا بذار باهات ببینم!
با من بگو،
یا بذار با تو بگم!
سلامامونُ
عشقامونُ
دردامونُ
تنهاییامونُ...
ها...!
وووووووووووووووواااااااااییییییییییی می خوامش ولی نمیشششه :((
khodaye man 30 min mishe ke tonestam ozv besham va beyam enja ama belakhare movafagh nashodam
mishe lotfan rahnamaye koned chekar bayad vaseye download anjam bedem
man iran nistam va en ketabo lazem daram lotfan komakam koned
ba tashakor va sepas az shoma
تو رو خدا اگه کسی این کتابو داره واسه منم بفرسته .
[email protected]:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !
آه...
" دندان ساز راست میگفت؛ بسته ی لال سکوتش دندان شکن است...
روحت شاد.
نمی دانم ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک