رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
کلیدر - جلد 4
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 79 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 79 رای
✔️ کلیدر (Kelidar) داستانی حماسی درباره‌ی زندگی روستایی یک خانواده کرد (کرمانج) ایرانی است که در روستای اطراف سبزوار زندگی می‌کند. داستان و اتفاقات کتاب بر اساس واقعیت شکل گرفته است که روایت زندگی خانواده «کلمیشی گل محمد» قهرمان سبزوار در دوران کودکی دولت آبادی است. کلیدر - که هنوز هم برای بسیاری تلفظ نامشخصی دارد- نام کوهی در اطراف سبزوار است که قصه در آن رخ می‌دهد. با وجود اینکه داستان در بستری از واقعیت روایت شده است اما نویسنده به اقتضای قصه، هرجا که نیاز داشته تخیل خود را وارد داستان کرده است تا کتاب به یک رمان منسجم و گیرا تبدیل شود.

کلیدر دومین رمان بلند جهان پس از کتاب «در جست و جوی زمان از دست رفته» است با تعداد کلماتی بالغ بر 950 هزار کلمه و دولت آبادی 15 سال از عمر خود را صرف نوشتن آن کرده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

جهان دوم من
جهان دوم من
5 امتیاز
از 1 رای
نود و سه - جلد 1
نود و سه - جلد 1
4.4 امتیاز
از 26 رای
هیچ و همه
هیچ و همه
4.3 امتیاز
از 32 رای
وقتی یلدا نبود
وقتی یلدا نبود
3 امتیاز
از 2 رای
Queer Little Folks
Queer Little Folks
5 امتیاز
از 1 رای
تمدن و مدیریت جهانی
تمدن و مدیریت جهانی
4.5 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کلیدر - جلد 4

تعداد دیدگاه‌ها:
11
هی کاکلت را بنازم پهلوان! هی پنجه هایت را بگردم، بیگ محمد! قربان برم چشمهایت را عموجان!

- خوش داشتم فغان چگور بیگ محمد را یک بار دیگر می شنیدم
- - من هم خوش داشتم
- خونم اتش می شود وقتی بیگ محمد چگور را به فغان در می اورد . سر تا پا غم و شوق می شوم
- - همچو لحظه هایی است که ادم قبول می کند که زندگانی به داغ و درفش هایش می ارزد[/b]
هی کاکلت را بنازم پهلوان! هی پنجه هایت را بگردم، بیگ محمد! قربان برم چشمهایت را عموجان!
جوانی... جوانی! لابد خودت نمی دانی چقدر مانند جوانی های خودم هستی، تو... خود من هستی! من... می‌خواهم بمانی و زندگانی کنی. من می خواهم که باز در جنم تو زندگانی کنم. من می خواهم که با تو بمانم و زندگانی کنم.
زندگانی... زندگانی! بیگ محمد؛ زندگانی خوب نعمتی است. زندگانی... با همه ستمها و دردهایش نعمت پربهایی ست.
[quote='Molla nasredin']« راستی که زن هم جانور عجیبی است! همان دم که دل پیش تو دارد، می تواند چشمش جای دیگری چارچار بزند. دست در دست تو دارد، اما می تواند زبانش را به دلخوشی دیگری بجنباند. زبانش روح تو را قلقلک می دهد، اما می تواند با نوک انگشتش کف پای دیگر را قلقلک بدهد. در وجود او، یک پیچ ناگشودنی، یک دروغ خدایی، یک شعله ی نمیرنده، انگار نهفته است! شعله ای هماره و دروغی که گاه بیزارکننده است اما هیچگاه زشت نیست. و از آن رو که بسیار کهنه و قدیمی است، خوبردار می نماید. به خالی می ماند بر کُنج لب. زیبا، سمج و همیشگی است. »[/quote]
هی ... هه ! بزرگ ترین حسن زن همین است که می تواند مرد را به شوق بیاورد
بزرگ ترین عیب زن هم این است که می تواند مرد را به بیزاری بگشاند
زن است دیگر
« راستی که زن هم جانور عجیبی است! همان دم که دل پیش تو دارد، می تواند چشمش جای دیگری چارچار بزند. دست در دست تو دارد، اما می تواند زبانش را به دلخوشی دیگری بجنباند. زبانش روح تو را قلقلک می دهد، اما می تواند با نوک انگشتش کف پای دیگر را قلقلک بدهد. در وجود او، یک پیچ ناگشودنی، یک دروغ خدایی، یک شعله ی نمیرنده، انگار نهفته است! شعله ای هماره و دروغی که گاه بیزارکننده است اما هیچگاه زشت نیست. و از آن رو که بسیار کهنه و قدیمی است، خوبردار می نماید. به خالی می ماند بر کُنج لب. زیبا، سمج و همیشگی است. »
نمی گویم با من رفاقت کن ، نه ! می دانم کینه تو پاک نشده . اما اگر خواستی با من دشمنی کنی ، می خواهم که از رو به رو بیایی . مردانه !
کِلیدَر نام رمانی به قلم محمود دولت آبادی است. کلیدر داستان عشق و حماسه؛ کاش تا دولت آبادی زنده است قدرش را بدانیم که مقبره به کار این مرد نمی آید!
سلام خسته نباشید.چرا این جلد رو نمیشه دانلود کرد حیف هست خواهشن درستش کنید
با درود به شما : از زحماتت برای گذاشتن این کتاب بسیار ممنونم .از زمانی که با این سایت آشنا شدم حس می کنم با یک
دنیای جدیدی آشنا شدم .
سلام خیلی دوست داشتم این شاهکار ادبیات ایران رو بخونم . ازتون سپاسگذارم.
کلیدر - جلد 4
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک