رسته‌ها
رستاخیز
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 37 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 37 رای
✔پیام نویسنده:
نکته ی بسیار مهم :
تایپ رمان توسط یک تایپیست ناشی و بی مسئولیت انجام گرفته که با وجود بازبینی های مکرر همچنان ممکن است در آن ایرادات تایپی و حتی غلط های املایی وجود داشته باشد.این نکته را در حین مطالعه مد نظر داشته باشید. بعد از چند سال که از نگارش این اثر می‌گذرد و به کل از چاپ داخلی آن مأیوس شده‌ایم [مگر به ظهور تغییری بنیادین در سیستم نظارتی و ممیزی] و پس از مشورت و صلاحدید با دوست فرهیخته‌ام و به پیشنهاد ایشان رمان را به شکل الکترونیک منتشر ساختیم. همانطور که اشاره شد ممکن است با پاره‌ای مشکلات حروفچینی و خطاهای املایی مواجه باشید که به طور قطع از عنایت دیده اغماض‌گر شما محروم نخواهد بود. خرسندم که از این راه می‌توانم کتاب را به دوستان عزیزم تقدیم کنم؛ کتابی که یقین دارم فراموشش نخواهید کرد.

از طرف نگارنده:
توضیح مختصری در باره این کتاب شاید خالی از لطف نباشد، نگارش رمان در سال 1381 آغاز و در سال 1387 به پایان رسیده است؛ با خواندنش اذعان خواهید کرد که این ماراتن "نگارش" به دلیل کاهلی و سهل‌انگاری نبوده است. تنها دشواری نگارش چنین رمان سنگینی باعث شد که کار این چنین به درازا بیانجامد. امیدوارم بحثهای شیرینی در این فضای مجازی درباره این اثر راه بیافتد. اثری که شش سال از زندگی مرا معطوف خود کرد و اکنون، بعد از رهایی از نگارش هنوز درگیر "رستاخیز" هستم. اگر بخواهید از بنده تنها یک جمله درباره این کتاب بشنوید، جمله من این خواهد بود: "رستاخیز انتقام شخصی و تند من از حماقت بشر و شکستن تندیس ایدئولوژی است."

بخش هایی از رمان :
وقتی به دنیا آمدم بالغ بودم. این تنها وجهه ای بود که مرا متمایز کرد. جنسیتم مهم نبود. آنها تنها به پدرم گفتند پدر شده ای. وقتی پرسید دختر است یا پسر گفتند: خودت ببین و نظر بده. پدرم هیچگاه نفهمید که من چه موجودی بودم. شکل مرا در هیچ کتاب زیست شناسی نکشیده بودند. اخلاقم با هیچ موازینی که از پیش تعریف شده باشد قابل قیاس نبود. من می دیدم اما هرگز چشمهایم باز نشدند. آنها عاریتی بودند درست مانند زندگی. قرار بود روزی پسشان بدهم و من با وصف اینکه امانتدار قابلی نیستم آنها را عودت دادم. تنها یک بار، وقتی بر حسب شرایط مقتضی در یک آتلیه عکاسی نشستم و پرتره ای گرفتم فهمیدم مانند بقیه هستم. آلت تناسلی مذکر داشتم. یادم می آید که روی شکمم یک ناف وجود داشت، چه می دانم! می گفتند این ناف است. اسمها قراردادی هستند شاید برای شما مفهوم دیگری داشت. بر حسب طبیعت، روزانه سه وعده غذا می خوردم و از سکس لذت می برم. هیچ چیزم نسبت به سایرین در اولویت نیست. هیچ امتیاز برتر کننده یا تنزل دهنده ای ندارم. یک شناسنامه برایم صادر کردند، تا دیگران بدانند من هستم و از روی اسمهای آن بدانند کدام آقا با کدام خانم نزدیکی کرده که من خلق شده ام و این کار که بدون اجازه شخص من صورت گرفته در کدام مکان انجام شده است. این قضایا مهم هستند چون مرا معتبر ساخته و شب زفاف والدینم را به تاریخ ملحق می گردانند. آنها باید بدانند که وجود من از چیست به جز خودم. شاید با دیدن اسمها و جزئیات، مردم کمی فکر کنند که در آن لحظه کجا بوده اند و کمی سرگردم شوند چون همه چیز تکراری و یکنواخت شده. همه اینها مشخصات من است اما من در نطفه بالغ بوده ام....
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
266
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
fight club
fight club
1390/03/04

کتاب‌های مرتبط

گرسنه
گرسنه
4.5 امتیاز
از 50 رای
سفر به شرق
سفر به شرق
3.8 امتیاز
از 9 رای
تمدن
تمدن
4.7 امتیاز
از 7 رای
محاکمه
محاکمه
4.6 امتیاز
از 12 رای
The Castle
The Castle
4.8 امتیاز
از 4 رای
سلاح صلاح صلح
سلاح صلاح صلح
4.5 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رستاخیز

تعداد دیدگاه‌ها:
5
[quote='hamlethamletian']من این کتاب رو بصورت اتفاقی توی سایت پیدا کردم و فقط میتونم بگم این کتاب در عظمت با بوف کور صادق هدایت پهلو به پهلو میزنه. آینده ارزش واقعی (رستاخیز) رو مشخص خواهد کرد. (رستاخیز) شاید متعلق به حال نباشه اما قطعا از آن آینده هست. خوشحالم که نسل هنرمندان یا بهتر بگم انسانهای بزرگ هنوز در این سرزمین منقرض نشده.[/quote]
بعد از چند سال که از انتشار الکترونیکی کتاب می‌گذرد وارد کتابناک شدم تا سری به این صفحه بزنم. خوشحالم که مورد پسند واقع شده گرچه کتاب را دوست عزیزم هوتن زنگنه پور نگاشته اما با اقبال دوستان ما هم خرسند می‌شویم. فعالیت اصلی نویسنده کتاب در واقع سینما است و از بخت بد و قضای جبری متاسفانه با ده‌ها فیلمنامه بی‌نظیر و متفاوت کماکان آنجور که باید و شاید جایگاه حقیقی خود در این سینمای واخورده ایران به دست نیاورده که گرجه اعتقاد داریم در آینده‌ای نه چندان دور به جایگاه واقعی‌ش خواهد رسید.
من این کتاب رو بصورت اتفاقی توی سایت پیدا کردم و فقط میتونم بگم این کتاب در عظمت با بوف کور صادق هدایت پهلو به پهلو میزنه. آینده ارزش واقعی (رستاخیز) رو مشخص خواهد کرد. (رستاخیز) شاید متعلق به حال نباشه اما قطعا از آن آینده هست. خوشحالم که نسل هنرمندان یا بهتر بگم انسانهای بزرگ هنوز در این سرزمین منقرض نشده.
:-)
fight club دوست گرامی بینهایت متشکرم 8-)
همچنین از نویسنده کتاب آقای هوتن زنگنه پور بابت به اشتراک گذاشتن کتابش در این سایت پرطرفدار و محبوب:x
از مدیریت و سایر دست اندر کاران این سایت نهایت تشکر را دارم :x8-)آمین
مدیریت محترم سایت؛ لطف کنید لینک دانلود این کتاب را فعال کنید, مولف این اثر مشکلی با کپی رایت و امثالهم ندارد و با میل شخصی کتابش را در دنیای مجازی منتشر کرد.
رستاخیز به زودی در آلمان توسط همت های عباس معروفی چاپ می گردد!
رستاخیز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک