عصر بیگناهی
نویسنده:
ایدیت وارتن
مترجم:
مینو مشیری
امتیاز دهید
✔️ کتاب در مجله پیکتوریال ریویو بدون جداسازی فصلها به صورت داستان پاورقی منتشر شده است. «عصر معصومیت» ( عصر بیگناهی) قبل از انتشار کتاب در همان سال عمدتا بوسیله وارتن اصلاح و بازنویسی شده است، چرا که بازنویسی جزو عادات وی بوده است.
رمان از نظر منتقدان و از نظر تجاری موفق بود و وارتن در حدود هفتاد هزار دلار درآمد در سال 1922 بدست آورد و نخستین زنی بود که جایزه پولیتزر را دریافت کرد.
منتقد ادبی ریچارد لوئیس استدلال میکند که ادیت وارتن دو گرایش را در این رمان منعکس میکند: جستجویی بسیار خلاقانه و تصویری برای یافتن آمریکایی که بعد از جنگ جهانی اول ناپدید شده است و دیگری، واکنش نشان دادن نسبت به گذشته شخصی خودش از سویی از طریق شخصیت آرچر، عضو سرکش و کله شقی را از جامعهای که او زمانی در آن بوده است بازمیگرداند و از طریق شخصیت النسکا اشتیاق، جدیت و جامعه گریز بودن خود را بیان میکند.
خلاصه داستان:
نیولند ارچر در اپرا کنتس الن النسکا دختر عمه نامزدش می را ملاقات میکند. الن بدلیل جدایی از کنت ثروتمند، فرارش به همراه منشی کنت و تمایلش به مقابله با عرف جامعه خودش را بر سر زبانها انداخته است. در همین حال، نیولند به می، که دختری زیبا ولی فاقد قوه تخیل و ساده است پیشنهاد میدهد که هر چه زودتر با وی ازدواج کند؛ در ابتدا دختر تقاضایش را رد میکند و با اصرار در مورد روابط دیگر وی سوال میکند. الن برای مشاوره گرفتن در مورد طلاق احتمالی خود به دفتر حقوقی آرچر مراجعه میکند. ارچر با خانواده الن موافق است که رسوایی ناشی از این امر خطر بسیار بزرگی است، و خود الن نیز با این موضوع موافق است. الن فرار میکند و از ارچر میخواهد که به دنبال او بیاید، ارچر فکر میکند که شوهر الن در تعقیب اوست اما در واقع کسی که آنها را تعقیب میکند بئوفرت است، بانکداری که به سختی با نیویورکیها کنار میآید و به داشتن معشوقه زیاد مشهور است. ارچر که در شور و هیجانات الن گرفتار شده، تصمیم میگیرد نامزدی خود را به هم بزند. اما پیغامی از می میرسد مبنی بر این که والدین خود را متقاعد کرده که تاریخ ازدواجشان را جلو بیاندازند. پس از ازدواج، ارچر و می به مسافرت سه ماههای میروند و در این میان با افراد زیادی منجمله ریویر که یک معلم سرخانه فرانسوی است ملاقات میکنند. پس از آن آنها تابستان را در نیوپورت میگذرانند و می در آنجا جایزه مسابقه تیراندازی با کمان را میبرد. ارچر که هنوز هم مفتون الن است هر بار بهانهای میآورد تا بتواند او را ببیند، حتی پس از اینکه الن شهر را ترک میکند. ارچر می فهمد که ریویر-همان منشی که الن همراه او از پیش شوهرش فرار کرده است- پیغامی برای الن آورده است که در آن کنت خواستار بازگشت الن شده است. اما ریویر، به ارچر اصرار میکند که الن را از بازگشت به لهستان بازدارد. پس از حمله قلبی کاترین مینگوت، الن موافقت میکند که برای زندگی با وی به پیش او بیاید. ارچر همچنان امیدوار است. سپس می به ارچر میگوید که الن تصمیم گرفته به اروپا بازگردد، اما نه پیش شوهرش. پس از میهمانی خداحافظی الن، می رازی را فاش میکند که او چندین روز قبل به الن گفته بود و اکنون نیز او فقط به شوهرش اطلاع میدهد...
بیشتر
رمان از نظر منتقدان و از نظر تجاری موفق بود و وارتن در حدود هفتاد هزار دلار درآمد در سال 1922 بدست آورد و نخستین زنی بود که جایزه پولیتزر را دریافت کرد.
منتقد ادبی ریچارد لوئیس استدلال میکند که ادیت وارتن دو گرایش را در این رمان منعکس میکند: جستجویی بسیار خلاقانه و تصویری برای یافتن آمریکایی که بعد از جنگ جهانی اول ناپدید شده است و دیگری، واکنش نشان دادن نسبت به گذشته شخصی خودش از سویی از طریق شخصیت آرچر، عضو سرکش و کله شقی را از جامعهای که او زمانی در آن بوده است بازمیگرداند و از طریق شخصیت النسکا اشتیاق، جدیت و جامعه گریز بودن خود را بیان میکند.
خلاصه داستان:
نیولند ارچر در اپرا کنتس الن النسکا دختر عمه نامزدش می را ملاقات میکند. الن بدلیل جدایی از کنت ثروتمند، فرارش به همراه منشی کنت و تمایلش به مقابله با عرف جامعه خودش را بر سر زبانها انداخته است. در همین حال، نیولند به می، که دختری زیبا ولی فاقد قوه تخیل و ساده است پیشنهاد میدهد که هر چه زودتر با وی ازدواج کند؛ در ابتدا دختر تقاضایش را رد میکند و با اصرار در مورد روابط دیگر وی سوال میکند. الن برای مشاوره گرفتن در مورد طلاق احتمالی خود به دفتر حقوقی آرچر مراجعه میکند. ارچر با خانواده الن موافق است که رسوایی ناشی از این امر خطر بسیار بزرگی است، و خود الن نیز با این موضوع موافق است. الن فرار میکند و از ارچر میخواهد که به دنبال او بیاید، ارچر فکر میکند که شوهر الن در تعقیب اوست اما در واقع کسی که آنها را تعقیب میکند بئوفرت است، بانکداری که به سختی با نیویورکیها کنار میآید و به داشتن معشوقه زیاد مشهور است. ارچر که در شور و هیجانات الن گرفتار شده، تصمیم میگیرد نامزدی خود را به هم بزند. اما پیغامی از می میرسد مبنی بر این که والدین خود را متقاعد کرده که تاریخ ازدواجشان را جلو بیاندازند. پس از ازدواج، ارچر و می به مسافرت سه ماههای میروند و در این میان با افراد زیادی منجمله ریویر که یک معلم سرخانه فرانسوی است ملاقات میکنند. پس از آن آنها تابستان را در نیوپورت میگذرانند و می در آنجا جایزه مسابقه تیراندازی با کمان را میبرد. ارچر که هنوز هم مفتون الن است هر بار بهانهای میآورد تا بتواند او را ببیند، حتی پس از اینکه الن شهر را ترک میکند. ارچر می فهمد که ریویر-همان منشی که الن همراه او از پیش شوهرش فرار کرده است- پیغامی برای الن آورده است که در آن کنت خواستار بازگشت الن شده است. اما ریویر، به ارچر اصرار میکند که الن را از بازگشت به لهستان بازدارد. پس از حمله قلبی کاترین مینگوت، الن موافقت میکند که برای زندگی با وی به پیش او بیاید. ارچر همچنان امیدوار است. سپس می به ارچر میگوید که الن تصمیم گرفته به اروپا بازگردد، اما نه پیش شوهرش. پس از میهمانی خداحافظی الن، می رازی را فاش میکند که او چندین روز قبل به الن گفته بود و اکنون نیز او فقط به شوهرش اطلاع میدهد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عصر بیگناهی
http://www.imdb.com/title/tt0106226
نمی دانم کتاب ناقص اسکن شده، یا فصل 34 حذف گردیده؟؟؟؟؟؟:stupid: