شکار سایه
نویسنده:
ابراهیم گلستان
امتیاز دهید
✔️ مجموعه داستان شکار سایه که در سال های 1328-1331 نوشته شده است، شامل چهار داستان کوتاه با نام های "بیگانه ای که به تماشا رفته بود"، "ظهر گرم تیر"، "لنگ"، "مردی که افتاد" است.
در داستان های "شکار سایه" می کوشد درگیری روحی و حالت های عاطفی شخصیت ها را به شیوه ی غیر مستقیم نشان دهد.
داستان "بیگانه ای که به تماشا رفته بود"، خبرنگار آمریکایی روزنامه نویسی است که در رویای انقلاب و دگرگونی آمده تا به شهر شورش برود، با دختری به نام نیونچکا آشنا می شود. داستان سفری ذهنی است، نگاهی به سرخوردگی و پوچی از دیدگاه نویسنده و خبرنگار آمریکایی
داستان"ظهر گرم تیر"؛ داستان حمال سرگردانی است که باری سنگین را در هوای گرم به دوش دارد و نشانی محلی که باید آن را تحویل دهد نمی یابد به آدرس هم که می رسد متوجه می شود که اشتباهی آمده است، یا "او بد فهمیده است یا به او عوضی گفته اند" داستان سرگردانی مردی را به نمایش گذاشته است که در درستی راه به شک افتاده و علت آن هم مشخص نیست.
داستان "لنگ"؛ داستانی است درباره ی پسری به نام حسن که مسولیت حمل و نقل پسر لنگ ارباب را بر عهده دارد و حالا چرخی برای وی فراهم آورده اند که قرار است از فردا با آن جا به جا شود؛ بنا براین حسن در فکر چاره ای مثل؛ شکستن چرخ است که جای خود را از دست ندهد. و به این نکته دست یافته است که تا کنون بازیچه ای بیش نبوده، احساس اندوه و ناراحتی می کند و ...
داستان"مردی که افتاد"؛ در این جا نیز گلستان اضطراب هایی را به کارگر نقاشی به نام غلام نسبت می دهد او در حین نقاشی به فکر زن است که از داربست می افتد، اما زن در واقع آنی نیست که غلام فکر می کند و کینه آزردگی جای عشق را می گیرد. زن بی اعتنا و خونسرد است و مرد احساس تنهایی می کند، مرد پس از افتادن از داربست ذهنیتش نسبت به زن تغیییر می کند و پرخاش گر می شود، بیش تر در خانه می ماند و از اینکه از مسولیت هایش فرار می کند و نسبت به زن خشم و بداخلاقی دارد، لذت می برد، ....
بیشتر
در داستان های "شکار سایه" می کوشد درگیری روحی و حالت های عاطفی شخصیت ها را به شیوه ی غیر مستقیم نشان دهد.
داستان "بیگانه ای که به تماشا رفته بود"، خبرنگار آمریکایی روزنامه نویسی است که در رویای انقلاب و دگرگونی آمده تا به شهر شورش برود، با دختری به نام نیونچکا آشنا می شود. داستان سفری ذهنی است، نگاهی به سرخوردگی و پوچی از دیدگاه نویسنده و خبرنگار آمریکایی
داستان"ظهر گرم تیر"؛ داستان حمال سرگردانی است که باری سنگین را در هوای گرم به دوش دارد و نشانی محلی که باید آن را تحویل دهد نمی یابد به آدرس هم که می رسد متوجه می شود که اشتباهی آمده است، یا "او بد فهمیده است یا به او عوضی گفته اند" داستان سرگردانی مردی را به نمایش گذاشته است که در درستی راه به شک افتاده و علت آن هم مشخص نیست.
داستان "لنگ"؛ داستانی است درباره ی پسری به نام حسن که مسولیت حمل و نقل پسر لنگ ارباب را بر عهده دارد و حالا چرخی برای وی فراهم آورده اند که قرار است از فردا با آن جا به جا شود؛ بنا براین حسن در فکر چاره ای مثل؛ شکستن چرخ است که جای خود را از دست ندهد. و به این نکته دست یافته است که تا کنون بازیچه ای بیش نبوده، احساس اندوه و ناراحتی می کند و ...
داستان"مردی که افتاد"؛ در این جا نیز گلستان اضطراب هایی را به کارگر نقاشی به نام غلام نسبت می دهد او در حین نقاشی به فکر زن است که از داربست می افتد، اما زن در واقع آنی نیست که غلام فکر می کند و کینه آزردگی جای عشق را می گیرد. زن بی اعتنا و خونسرد است و مرد احساس تنهایی می کند، مرد پس از افتادن از داربست ذهنیتش نسبت به زن تغیییر می کند و پرخاش گر می شود، بیش تر در خانه می ماند و از اینکه از مسولیت هایش فرار می کند و نسبت به زن خشم و بداخلاقی دارد، لذت می برد، ....
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شکار سایه
بی گمان او را می بایست از آبائ قصه نویسی مدرن ایران دانست.او و جلال پیشروان نسلی هستند که در ادامه ی بلافصل پدران قصه ی ایران ظهور می کنند در یک امتداد پیش برنده بعد از هدایت و چوبک و علوی .ولی دریغادریغ که این دو استعداد نبوغ آسای ما هر کدام به چاه و چاله ها در افتادند و گم شد آن مسیر درخشان تخیل و آفرینش که ذات هنر است و تنها مایه ی ماندن یا محو شدن آدمیان در درازنای تاریخ ادب.و چه مایه دریغ و دریغ می انبارد جان آدمی را هر گاه که اثری از گلستان شاعر نویسنده - عاشق می خوانیم.
ولی در هر حال به عنوان نویسنده من آثار او را دوست دارم و سبک نوشتنش را و پرداختن او به مسائل اجتماعی را می پسندم .