فلسفه پوچی
نویسنده:
آلبر کامو
مترجم:
محمدتقی غیاثی
امتیاز دهید
✔️ کتاب شامل ده مقاله است که از آثار کامو برگزیده شده است.
ذهن کامو در آثارش پرسشگر است. پرسشهایی ایدئولوژیک پیرامون مفاهیم زندگی همچون آزادی، تنهایی، صداقت، خوبی، اخلاق، طبیعت و مرگ در سراسر آثار او چه در لایههای بیرونی و چه در لایههای درونی به ذهن خوانندهی آثارش متبادر میشود. کامو در سالهای نخستینِ دههی بیستِ عمرش کوشید در خود زندگی پاسخی برای مسئلهی فاجعهآمیز بجوید. زندگی را اگر بپذیریم، بهتمامی تجربهاش کنیم و در زمان حال از آن لذت ببریم، چه بسا به توجیه دیگری نیازمند نباشیم. برای واگرداندن وسوسههای هیچانگاری (نهیلیسم) و خودکشی، آیا همین بس نیست که تا بیشترین حد ممکن زندگی کرد؟ کامو در افسانهی سیزیف توضیح میدهد که نه انسان و نه جهان هیچکدام پوچ نیستند. پوچی در همزیستی انسان و جهان نهفته است.
بیشتر
ذهن کامو در آثارش پرسشگر است. پرسشهایی ایدئولوژیک پیرامون مفاهیم زندگی همچون آزادی، تنهایی، صداقت، خوبی، اخلاق، طبیعت و مرگ در سراسر آثار او چه در لایههای بیرونی و چه در لایههای درونی به ذهن خوانندهی آثارش متبادر میشود. کامو در سالهای نخستینِ دههی بیستِ عمرش کوشید در خود زندگی پاسخی برای مسئلهی فاجعهآمیز بجوید. زندگی را اگر بپذیریم، بهتمامی تجربهاش کنیم و در زمان حال از آن لذت ببریم، چه بسا به توجیه دیگری نیازمند نباشیم. برای واگرداندن وسوسههای هیچانگاری (نهیلیسم) و خودکشی، آیا همین بس نیست که تا بیشترین حد ممکن زندگی کرد؟ کامو در افسانهی سیزیف توضیح میدهد که نه انسان و نه جهان هیچکدام پوچ نیستند. پوچی در همزیستی انسان و جهان نهفته است.
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/02/05
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فلسفه پوچی
چیزی را از دست ندادی.
Albert Camus
یک عمر زاستادی خود شاد شدیم
افسوس ندانیم که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم
خیام
ولی با خدا بودن به زندگی معنا می دهد،انسانی که اعتقاد به خدا ندارد یک نوع احساس خلا می کند،که با هیچ چیز پر نمی شود جز با اعتقاد به خدا
بیشتر کسانی که اعتقاد به خدا را از دست می دهند دلیلشان نبود عدالت در جهان است ولی عدالت را ما تعریف می کنیم،هر کسی هدفش در این دنیا رسیدن به کمال روحی است وقتی از این هدف غافل شویم و اهدافمان هدفهای دست نیافتنی مادی باشد زندگی بی مفهوم و پوچ و بی عدالت خواهد شد.
حتی درصورت رسیدن به اهدافمان ارضا نمیشویم و هدفهای مادی دیگری را برمیگزینیم و الی آخر که هیچ کدام ارضایمان نمی کند ولی وقتی با خدا هستیم وقتی به هدفی میرسیم بیشتر احساس رضایت و لذت می کنیم
رسیدن به کمال روحی در ریاضت نیست،رسیدن به کمال روحی در آرامش بودن،با خدا بودن و آزار به کسی نرساندن است است.
نشان دهنده ی فانی بودن و در نتیجه پوج بودن جهانه
اما نمی تونه دلیلی برای پوچگرا و بی اخلاق بودن ما باشه.
ب قول ستندال
انسان در این جهان مث موشی گرفتار در دامه
تنها کاری ک میشه کرد اینه ک پنیر رو خورد و لذت برد.
اما کامو میگه لذت های ما باید در چارچوپ انسانیتمون باشند
و این واقعا ارزشمنده ک یک انسان بی دین و بی خدا
و واقف بر پوچی جهان
هرگز خودکشی نمی کنه ودر چارچوب انسانیتش زندگی می کنه
نسبت ب انسان های اطرافش متعهد است .
کامو نمونه بارز یک انسان روشنفکر متعهد است
و این همون چیزیه ک جامعه ما از اون رنج میبره.
لذت ، خورشید ، احتیاج ، مبارزه با مرگ ... باید به درستی از آن سخن گفت .
رئالیسم سوسیالیستی رئالیسم نیست ... آکادمیسم چپ افراطی هم مانند آکادمیسم دست راستی ، از رنج انسان ها بی خبر است... ! »[/quote]
یه بار دیگه بگو قاطی کردم .
ینی احتمال بوجود اومدن حیات با این پیچیدگی با این حالتی که داروین توصیف می کنه اینقدر کمه که اصن بحساب نمیاد . فقط ی معجزس