معمای شاهنامه: باستانشناسی و داستانشناسی شاهنامه - جلد ۱
نویسنده:
سیامک وکیلی
درباره:
فردوسی
امتیاز دهید
این کتاب پژوهشی است بسیار دقیق دربارهی یکی از بزرگترین و ارزشمندترین و زیباترین آثار کلاسیک جهان «شاهنامه». نویسنده کوشیده تا با یک بررسی و نقد دقیق ثابت کند این شاهنامهای که امروز در دست داریم از دو شاهنامهی کاملا متفاوت تشکیل شده که بخش اول آن- که نویسنده آن را شاهنامهی اصل نامیده و شامل بخش افسانهای آن است- نوشتهی یک نویسندهی گمنام است و بخش دوم آن- که بخش تاریخی آن است- نوشتهی فردوسی است. سیامک وکیلی در این پژوهش معتقد است که شاهنامهی اصل بر اساس داستانهای اوستا نوشته شده و هنوز هم با بهترین داستانهای امروز برابری میکند.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
دیدگاههای کتاب الکترونیکی معمای شاهنامه: باستانشناسی و داستانشناسی شاهنامه - جلد ۱
پژوهش عیب نداره
ولی پژوهش سازنده و علمی که بر پایه شواهد علمی و درست باشه
وگرنه گزافه گویی که فقط راه درست پژوهش رو به بیراهه میبره
مثل اینکه یه چاهی که سطح ابش کم هست رو برای افزایش سطحش جسد سگ بندازی توش
سطح اب بالا میاد ولی اب اون چاه و اون چاه دیگه ارزشی نداره و باید پرش کرد
رمان نویس ما استنباط هایی خنده دار در مورد فیزیک ومفاهیمی چون "زمان-حرکت –شتاب ومدار گردش سیارات هم دارد:"کرات گرد هستند و گردش آنها به گرد خود و گرد کرات دیگر نیز دایره ای است و..."(ص226)
قرن ها پیش بطلمیوس بر این باور بود که مدار گردش سیارات گرد است اما بنا بر دانش امروزه مامی دانیم که مدار سیارات بیضوی می باشد.اما گویا رمان نویس ما هنوز بر باور بطلمیوسی روزگار می گذراند.حالا در نظر بگیرید نویسنده ای با این دانش وبینش بیاید ودر باب شاهنامه نظر بدهد!