راز
نویسنده:
راندا برن
مترجم:
مهدی قراچه داغی
امتیاز دهید
یکی از کتاب های پرفروش در تابستان و پاییز سال 2006 کتاب راز (The Secret)، نوشته روندا بایرن (Rhonda Byrne) بود. «راز» که مستندی به همین نام هم وجود دارد، به اهمیت «قانون نیروی جاذبه» در یاری رساندن به انسان برای نیل به آرزوهایش می پردازد. اعتقاد به قانون جاذبه به ما می گوید که چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد و همه امور و اتفاقات زندگی انسان تحت کنترل ذهن اوست.
کتاب راز به خواننده اثبات می کند که انسان می تواند با قدرت تفکر خود به هرچه که می خواهد، برسد. انسانی که از قدرت ذهن خود آگاه است تنها می تواند هر آنچه را می خواهد در جهان هستی انتخاب کند. پس از انتخاب ذهن آنها را فعال و تصویر سازی می کند. چنین است که احساس داشتن رویاها در ذهن تولید می شود. با این کار انسان از انرژی کائنات در مسیر تحقق خواسته هایش استفاده می کند و آرزوها بر آورده می گردد.
برن در مقدمه «راز» با اشاره به مشکلات بیشماری که در زندگی برایش پیش آمده، آورده است: «یک سال پیش زندگیام متلاشی شد، تا سرحد مرگ کار میکردم. ناگهان پدرم فوت کرد و رابطهام با همکارانم دچار اغتشاش شد. آن موقع حتی به ذهنم خطور نمیکرد که در کمال یاس و ناامیدی موهبتی الهی نصیبم شود.»
نویسنده در بخش دیگر کتاب خود مینویسد: «من به راز زندگی به عنوان رازی بینظیر نگاهی اجمالی انداختم، به راز زندگی که در واقع کتابی یکصدساله بود و دخترم هیلی آن را به من داد. من ردیابی قضیه راز را در سر تا سر تاریخ شروع کردم. اینکه بیشتر مردم از آن خبر داشتند، برایم باور کردنی نبود، آن هم بزرگترین افراد در طول تاریخ چون: افلاطون، شکسپیر، هوگو، بتهوون، ادیسون و ...»
کتاب «راز» در 36 بخش موضوعی تالیف شده که از این میان میتوان به: روند قدرتمند قدردانی، راز پول، راز آسان است، تمرکز بر نیکبختی، یگانه ذهن عالم، راز حیات، از افکارت آگاه باش، راز ارتباطات و خودت را دریاب اشاره کرد.
بیشتر
کتاب راز به خواننده اثبات می کند که انسان می تواند با قدرت تفکر خود به هرچه که می خواهد، برسد. انسانی که از قدرت ذهن خود آگاه است تنها می تواند هر آنچه را می خواهد در جهان هستی انتخاب کند. پس از انتخاب ذهن آنها را فعال و تصویر سازی می کند. چنین است که احساس داشتن رویاها در ذهن تولید می شود. با این کار انسان از انرژی کائنات در مسیر تحقق خواسته هایش استفاده می کند و آرزوها بر آورده می گردد.
برن در مقدمه «راز» با اشاره به مشکلات بیشماری که در زندگی برایش پیش آمده، آورده است: «یک سال پیش زندگیام متلاشی شد، تا سرحد مرگ کار میکردم. ناگهان پدرم فوت کرد و رابطهام با همکارانم دچار اغتشاش شد. آن موقع حتی به ذهنم خطور نمیکرد که در کمال یاس و ناامیدی موهبتی الهی نصیبم شود.»
نویسنده در بخش دیگر کتاب خود مینویسد: «من به راز زندگی به عنوان رازی بینظیر نگاهی اجمالی انداختم، به راز زندگی که در واقع کتابی یکصدساله بود و دخترم هیلی آن را به من داد. من ردیابی قضیه راز را در سر تا سر تاریخ شروع کردم. اینکه بیشتر مردم از آن خبر داشتند، برایم باور کردنی نبود، آن هم بزرگترین افراد در طول تاریخ چون: افلاطون، شکسپیر، هوگو، بتهوون، ادیسون و ...»
کتاب «راز» در 36 بخش موضوعی تالیف شده که از این میان میتوان به: روند قدرتمند قدردانی، راز پول، راز آسان است، تمرکز بر نیکبختی، یگانه ذهن عالم، راز حیات، از افکارت آگاه باش، راز ارتباطات و خودت را دریاب اشاره کرد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راز
وای از دست این کتاب راز ...
یه فامیل عزیزی داشتم و دارم که فیلم راز رو دیده بودن و تصمیم گرفته بودن مثل اون گفته ها عمل کنن .البته کتاب راز رو هم گرفتند و خوندن ..اینا یه سال هر چی پول داشتن رفتن تو این مراکز خرید که دو سه تا ماشین برای قرعه کشی همیشه میذارن ..خلاصه می گفتن ما آرزوهامون رو نوشتیم و دو تا از ماشینا رو ما می بریم بعد یکی رو میفروشیم و یکی رو نگه می داریم و ...خیلی خرید کردن و خیلی کارت قرعه کشی داشتن .بعد کم کم تو فامیل تبدیل شد به رو کم کنی و ....آخرم که معلومه هیچی نبردن و آرزوهاشون و رویاهای قشنگشون که با این ماشینای شانسی می خواستن تحقق ببخشن فوت شد و رفت هوا ...
حالا هم که دیگه اسم راز هم نمیشه جلوشون بیاری ....طفلکیا ....منم چندان اعتقاد به این قضیه ندارم ....به نظر من آدمای موفق اصلا" وقت ندارن که رویایی فکر کنند چون دارند عمل می کنند ...
البته نمیتونم منکر این بشم که روی افکار من تاثیری نداشت ...خوب بود ....افکارم رو از منفی به مثبت تغییر داد....الکی شاد بودم همه فامیل فکر می کردن خل شدم .
تو یه جایی خوندم سیاهها الکی خوشن و به همه چی می خندن ....البته فکر کنم اون بنده خداها از دردداشتن زیاد ؛ خل شدن ....یه روز نشستن و فکر کردن با این همه غصه کی شادی کنیم یا شایدم کتاب راز رو خوندن ....;-)
نمونش خود من!تا حالا به ذهنم نرسیده بود که یه روز دزد کیفمو بزنه!اصلا بهش فکر نمیکردم تا اینکه پارسال شب تاسوعا واسه اولین بار تو محلمون دزدی شد و بله اون کیف بنده بود که دزدیده شد از رو دوشم
حالا از پارسال به اینور همش به دزدی فکر میکنم ولی هنوز ازم دزدی نشده!یعنی در آینده میشه؟
به همدیگه احترام بزارید وبا رعایت ادب انتقاد کنید.
[edit=mazinfar]1389/10/09[/edit]
موفق باشید:-)
چون .. خیلی ها هستند .. که .. نمیفهمند
رازها .. برای نگفتن هستند
پس .. تا .. یه نفر نخواد .. یه رازو کشف کنه .. نباید .. رازی را برایش برملا کرد
انتونی رابینز و خیلی ها مثل او با فریب دادن مردم و استفاده از احساسات اونا پول خوبی رو به جیب می زنند اونا در واقع پول سخنوری خودشونو میگیرن به بهای فریب دادن مردم. در ایران هم عده ای مشغول انجام این کار هستند تعدادشون هم کم نیست
دوست گرامی majid1111
این افراد که ذکرشان رفت با دعوت مردم به تشکیل جامعه های ایستا و سلب هرگونه حرکت و وابسته کردن هرگونه کسب موفقیت اونا به خودشون در واقع می خوان مردم تشویق به خیال پردازی و شرکت در سیمینارهایشان خرید کتاب و مجلاتشان و در یک کلام معتاد به خودشان کنند. خیلی ها اینکار وابسته کردن رو طور دیگری انجام می دهند. دلیلشم کاملا واضح است چرا هم اکنون هم اکثریت جامعه به رمال و کف بین مراجعه می کنند؟ چرا کسانی مثل «علی اکبری» در جامعه بوجود میاید؟ علی اکبری هم یکی مثل آنتونی رابینز است.
من نمیدانم چیزهایی که در مورد فرکانس مخصوص به خود و ارتعاشات گفتید تا چه حد درست است اگر هم درست باشد من وقعی بر اون نخواهم گذاشت من می خواهم جامعه و مردمش را همانگونه که هست ببینم دردش را لمس کنم و برای درمانش سعی به از بین بردن درد یا حداقل تعدیل اون کنم نه اینکه هیچ کاری نکنم و در مغزم رویای زندگی بهتری را ببینم و منتظر آینده ای موهوم باشم. منکر خواستن نمی شوم اما خیلی از بزرگان جهان گفته اند اگر چیزی رو بخوای و همون موقع برای بدست آوردنش تلاشت رو آغاز نکنی اون خواستن رویایی بیش نبوده و شکست خورده
موفق باشی