راز

تو همین هفته با یه دوستی درباره کتاب راز صحبت میکردم ؛ البته من این کتاب رو سال 86 خوندم ؛ دوستم تعریف میکرد که زنداداشم خیلی خانم مهربون خوبیه ولی یه مشکل جدی داره و الان هم از همین مسئله بسیار رنج می بره .پرسیدم قضیه چیه ؟تعریف کرد .خانواده زن داداش من همه به نوعی مهربون و خوب هستن ولی اگه باهاشون هم صحبت بشی فقط با تو درباره اتفاقات ناگوارو مرگ این و اون و تصادف و ....صحبت میکنند .گفتم : خوب مشکل کجاست ؟ادامه داد: مشکل اینه که هر سال واسه یکی شون اتفاق بدی می افته .مثلا" چند سال پیش پسرش رفت رودبار و تو زلزله یه پا و یه کلیه اش رو از دست داد بنده خدا تازه یک ماه بود داماد شده بود .برادر دیگه اش دیسک کمرش رو عمل کرد برای همیشه زمین گیر شد و یکی از خواهرا پرستاریش رو میکنه .پدرشون پارسال خواست جای یکی دیگه بره سرکار ؛ تو خیابون موتور بهش میزنه و اون بنده خدا هم از ترس سکته میزنه و یه طرف بدنش فلج میشه ؛ زنداداش من ازش پرستاری میکنه .گفتم : همین حرفایی که شما می زنی خودش منفی بافی حساب میشه .ادامه داد : نه من خیلی آدم مثبت اندیشی هستم و لی نمیتونم واسه اینا کاری انجام بدم .گفتم : مادر خانواده چیکار میکنه ؟گفت : اونم افتاد جلوی در کوچه زمین و دستش شکست .زنداداشم همه کارای اونا رو انجام میده و حالا هم یه برادر سومی دارن که میخواد ماشین بخره .بقیه بهش میگن نخر والا یه اتفاقی می افته یا میگن برو یه دعا بگیر بعد ماشین بخر....من با خنده گفتم : به ایشون بفرمایید جای ماشین یه آمبولانس بخرن بذارن جلوی در خونه شون تا از این اتفاقا که براشون پیش اومد یکی اونا رو سریعا" به بیمارستان برسونه .:))
حالا شما فکر میکنید چند درصد مردم از این افکار دارن و و اقعا" چه کمکی میشه بهشون کرد ؟دوست من که گریزان بود از این خانواده و البته منم جای اون بودم شاید این کارو میکردم .
یه همسایه ای داشتم انقدر ثروت داشت که برای ندیده هاشم می موند ولی چه فایده .شام نمیخوردن و غذاشون یه وعده ناهار بود .جای شام بستنی میخوردن اون هم بعضی وقتا .پالتویی که تنش میکرد مال 16 سال پیش بود .وقتی بهش سلام میدادی فکر میکرد یه خوابی برای پولهاش دیدی .با هیچ احدی رفت و آمد نداشت و یه ذهن منفی داشت که از صد فرسخیش هم که رد می شدی حسش میکردی .همیشه هم به من و همسرم گیر میداد که چه خبره انقدر خرید میکنید یا چه خبره انقدر سفر می رید ؟؟4 تا هم لیسانس داشت ولی من فایده ای براش ندیدم .
راستی کتاب پندار باخ رو حتما" بخونید .از دوستان عزیز هم خواهش میکنم سری به پروفایل من بزنن و اگه جای کتابایی رو خالی دیدن برام اسامی کتابها رو بذارن .ممنون میشم .
بدرود

غالبا" وقتی مردم درک راز بزرگ رو شروع میکنند ازتمام افکار منفی خود وحشت زده میشوند .درک این مطلب امری ضروری است که از لحاظ علمی ثابت شده است فکر مثبت به مراتب قدرتمند تر از فکر منفی است .
در واقع بوجود آمدن موردی منفی در زندگی تو ؛مستلزم افکار منفی زیاد و فکر منفی مدام است .به هر حال اگر مدت زمانی طولانی روی افکار منفی سماجت کنی ؛ سروکله ی آنها در زندگی تو پیدا می شود .از همین حالا تصمیم بگیر که راجع به افکار خوب فکر کنی ....
این حرف کجاش بده ؟؟؟ جز اینکه داره آدم رو تشویق به مثبت اندیشیدن می کنه .
اینکه بشر می تواند خودش را تغییر بدهد ....و ارباب سرنوشت خودش شود ؛ نتیجه ی ذهنی هوشیار در برابر قدرت تفکر درست است .
خوب نمیخوام بیشتر بنویسم فکر کنم منظورم رو از جملات مثبت نوشتم .قرار نیست شما با دیدن فیلم نظر بنویسید .این عادت ما شده که بدون وقت گذاشتن و خوندن مطلبی راجع بهش مینویسیم .من گفتم کتابش رو بخونید پس لطفا" اگه کسی خواست نظری بنویسه با من درباره نوشته های کتاب صحبت کنه .
درباره راز پول نوشته :در فرهنگ غرب عده زیادی از مردم برای رسیدن به موفقیت تلاش و تقلا میکنند.آنها خواستار خانه ای بزرگ و عالی ؛ کسب و کار شخصی و تمام چیزهای ظاهری هستند .ولی ما به واسطه تحقیقاتمان متوجه شدیم که داشتن تمام چیزهای ظاهری الزاما" آنچه را ما واقعا" میخواهیم ؛ یعنی خوشحالی و رضایت ؛ تضمین نمیکند .بنابراین به استقبال این چیزهای ظاهری می رویم ؛ به امید اینکه خوشحالی را برای ما به ارمغان بیاورد ؛ اما کار برعکس میشود .تو باید به دنبال لذت درونی ؛ آرامش درونی و در وهله ی اول بصیرت درونی بروی .آن وقت است که تمام چیزهای ظاهری هم خودشان را نشان می دهند .
درک نمیکنم گفته های این کتاب چه شباهتی به گفته های دینی داره ؟ شما اصلا" کتاب رو خوندی ؟؟حالا یه چیز جالب من فیلم رو ندیدم و کتاب رو خوندم .اصولا" دوست ندارم فیلمایی که از روی کتابها ساخته میشه رو زودتر از خوندن خود کتاب مربوطه ببینم .کتاب به نظرم تشکیل شده از یه سری افکار مثبت که تکرار و خوندن این مطالب به من خیلی کمک کرد تا ذهنم رو مثبت مثبت کنم و اجازه ندم فکر منفی اذیتم کنه .البته هرگز مطالب کتاب به شما تلقین نمیکنه و نمیخواد اشتباهی رو مرتکب بشید که مثل فامیل من که مطمئنا" خود کتاب رو نخونده بود و با کوته نظری کاری رو انجام داد که آرزوش بوده و انداخت گردن فیلم راز .البته این فامیل قصه های دیگه ای هم داره که هیچکدوم مربوط به این کتاب نمیشه ؛ولی ما همیشه و هرجا استنباطهای غلط و اشتباهاتمون رو باید گردن کسی بندازیم و چه چیزی بهتر از این کتاب بی زبون زبون دار !!!!!!!
بله یک قسمت کتاب که مربوط به پول است به شما میگه که شما میتونی پول رو به سمت خودت جذب کنی ولی نمیگه بشین تو خونه و منتطر رسیدن پول باش !!! میگه کارکن و به پول بیشتری فکر کن . ولی برای من توصیه های بهتری درباره ذهن و قدرت فکر کردن داد که ارزش خوندن این کتاب رو داشت .
امیدوارم و آرزومه که جوونای ما به جای خوندن رمانهای ایرانی بی سرو ته و بی محتوا که این روزا تو بازار زیاد شده و فیلم هندیه ؛ این سبک کتابها رو بخونن و چیزی یاد بگیرن که به دردشون بخوره .اون کسانی هم که این تیپ رمان ایرانی رو نمی خونن و خودشون هدفشون رو پیدا کردن و صاحب ذهن برتر هستند که به جوونا خوندن کتابهای خوب رو پیشنهاد بدن .

تندبادهايي كه به شما ضربه مي زنند،‌ دشمنان واقعي نيستند،‌ بلكه به شما كمك مي كنند تا كامل شويد. به نظر مي رسد شما را ريشه كن مي كنند، اما با جنگيدن با آنهاست كه ريشه هاي شما قوي تر مي شود. درختي را در نظر بگيريد. مي توانيد درخت را به درون اتاق بياوريد و به نوعي از آن حفاظت كنيد كه باد ديگر به آن نرسد. وقتي توفانها بيرون از خانه مي وزند، ‌درخت شما در معرض خطر قرار ندارد، ‌اما ديگر چالشي در ميان نخواهد بود و همه چيز حفاظت شده است. مي توانيد درخت را در اتاقي گرم قرار دهيد، اما پس از مدتي برگهاي آن رنگ مي بازند و ديگر سبز نخواهند بود. چيزي در عمق درون درخت مي ميرد؛ زيرا اين چالش و مبارزه است كه زندگي را شكل مي دهد. شما ريشه هاي تان را به عمق بيشتري مي فرستيد تا توفانها به آنها نرسد و آنها را نابود نكند. خورشيد بسيار سوزان است و به نظر مي رسد برگهاي درختان را مي سوزانند، ‌اما درختان آب بيشتري مي مكند تا خود را در برابر حرارت خورشيد محافظت كنند و در نتيجه، سبزتر و سبزتر مي شوند.
درخت با مبارزه با نيروهاي طبيعت،‌ به روحيه خاصي مي رسد و روح، فقط با مبارزه است كه رشد مي كند. اگر همه چيز بسيار ساده و راحت باشد، پژمرده و ناتوان مي شويد. بارها و بارها از هم مي پاشيد؛ ‌زيرا وقتي همه چيز آسان باشد، ‌ديگر نيازي به كمال نيست و مثل كودكي نازپرورده مي شويد. وقتي مشكلي پيش مي آيد، با شهامت با آن برخورد كنيد.

از زبان استاد پیشین علوم اجتماعی دانشگاه تهران، روانشناس، جامعه شناس و اقتصاد دان(در سازمان برنامه و بودجه)
صحبت پیرامون حقه‌بازی‌های “فیلم راز”

نقد فیلم/کتاب راز از زبان استاد پیشین علوم اجتماعی دانشگاه تهران، روانشناس، جامعه شناس و اقتصاد دان(در سازمان برنامه و بودجه)
بخش اول
بخش دوم

Things haven't been the same
Since you came into my life
از وقتی تو واردِ زندگیم شدی .. دیگه .. چیزها شبیهِ قبل نیست
You found a way to touch my soul
And I'm never, ever, ever gonna let it go
تو راهی به درونِ من یافتی .. و من .. این موهبت را هیچگاه از دست نخواهم داد
Happiness lies in your own hand
شادی .. در دستانِ توست
It took me much too long
To understand how it could be
Until you shared your secret with me
این .. خیلی زمان بُرد .. که من متوجه بشم .. شاد زیستن .. چگونه ست؟
وقتی .. فهمیدم .. که تو رازت را با من در میان گزاشتی (عشق)
Something's comin' over
Mmm, mmm, something's comin' over
Mmm, mmm, something's comin' over me
My baby's got a secret
You gave me back the paradise
That I thought I lost for good
تو .. مرا به بهشتی رهنمون ساختی .. که فکر میکنم .. مدت ها پیش .. به خاطر چیزهایِ بی اهمیّت .. آن را از دست داده بودم ..
You helped me find the reasons why
تو کمکم کردی .. دلایل را پیدا کنم .. (تا بفهمم معنی عشق چیست)
It took me by surprise that you understood
برایم .. غافل گیر کننده بود .. وقتی .. فهمیدم .. تو از رازم باخبری!! (تو میدانی عاشقت هستم)
You knew all along
What I never wanted to say
تو تمام این مدت میدانستی!! آنچه را هیچ وقت نمیخواستم بگویم
Until I learned to love myself
I was never ever lovin' anybody else
و من .. تا زمانی که .. عشق به خود را شناختم .. نگزاشتم .. هیچ کس .. واردِ قلبم شود
(وقتی فهمیدم .. آدم باید .. خودش را احترام کند .. تازه توانستم .. دیگران را .. به درونِ خویش .. بپذیرم!!)
Happiness lies in your own hand
It took me much too long
To understand how it could be
Until you shared your secret with me
Something's comin' over
Mmm, mmm, something's comin' over
Mmm, mmm, something's comin' over me
My baby's got a secret

این .. شعر راز .. اثر مادونا بود
تقدیم به همهء شما .. که نمیدانید .. راز چیست!! :-*

راز:-(
خوبه بعد از چند وقت من رو مجبور کرد که دوباره نظر بدم.
بذارید براتون بگم که من مستند!!! راز رو کجا دیدم. یکی از دوستان که مستند راز رو به من نشون داد کارش نت ورک و بازاریابی شبکه ای بود. اونا به اعضای جدیدشون در مراحل مختلف مشاوره!! کتابهایی شبیه راز( باعنوان تکنولوژی فکر) میدن . اصلا قصد ندارم در مورد کارشون قضاوت کنم. بلکه میخوام ببینم پشت این کتاب راز چی نهان شده. من فکر میکنم که این کتاب و کتابهای مشابه محصول کار بنگاه های دینی( بله از قصد لفظ بنگاه رو به کار بردم) است. تا اونجایی که من دیدم راز بیشتر حرف متخصصان!!! علوم ماورائی!!! بود تا حرف روانشناسان با تجربه و حرفه ای.
به نظرم کتاب راز خیلی شبیه به توصیه متخصصان دینی در مورد دعا اومد. این که شما دعا کنید تا خدا(که کارش گوش دادن به دعاست) بیاد و آرزوهای شما رو مورد عنایت قرار بده. در مورد تاثیر نداشتن دعا میتونین به این مطلب رجوع کنین:
متن لینک
این کتاب شاید به نظر شبیه به اعتقادات طبیعت-خدا گرایان( هستی-خدا گرایان) برسه اما این جور نیست چون طبیعت-خدا گرایان وجود یک اراده متفکر رو در پشت پرده باور ندارند که ما از اون بخوایم و اون به ما بده.
در کل کتاب راز حتی اگه به صورت مادی هم مورد نقد قرار بگیره چیزه جدیدی رو به ما نمیده. چون این رو همه میدونن که آدم بعضی چیزها رو اگه با تمام وجود بخوایم بهش میرسم.( برای این گفتم بعضی چیزها چون من هر چقدر هم که بخوام نمیتونم با بدن خودم و بدون کمک پرواز کنم) :-)

منم پای صحبت های دکتر هلاکویی نشستم. به نظرم حرفاش خیلی به درد بخور تر و منطقی تر و علمی تر از کتاب راز بود
ولی دوست من به نظرم برای شاد بودن و شاد زیستن لازم نیست حتما این کتاب رو بخونیم!به نظر من این کتاب فاجعست!اگه به مقصدی که میخوای نرسی باعث سرخوردگی میشه،درست مثل فامیلی که گفتی حتی نمیتونی اسم کتاب رو پیششون بیاری!
از همه دوستان میخوام نظرشون رو در مورد کتاب چهار میثاق بگن!

خارج از طنز خواستم اضافه کنم که جامعه ما نیاز به این کتاب داره ...چون همه کم کم دارن دچار افسردگی می شن ..و تنهایی ...خستگی ...کار زیاد ....بی هدفی ....همه و همه اینا می تونه با یه ذهن خوب و فکر تازه تغییر کنه ....
من جدی گفتم که با خوندن این کتاب شادی رو تونستم به خودم و به جمع فامیل برگردونم ...
نمیدونم چطوری میتونم توضیح بدم ...به قول بودا جطور میتونم پرواز پرنده را در آسمان تشریح کنم خوب از این مهمتر که پرنده پرواز می کند ...
من توصیه ام اینه که با خوندن این کتاب فقط ذهنتون رو تمرین بدید ..به شادی فکر کنید ...به آرزوهاتون و ....به آرامش برسید ....
در مورد پول درآوردن میشه با ذهن باز به راههای متفاوتی فکر کرد که کمتر کسی به فکرش رسیده ....این کتاب ذهن رو باز می کنه ....و این از همه چی بهتره ...;-)
بدرود

وای از دست این کتاب راز ...
یه فامیل عزیزی داشتم و دارم که فیلم راز رو دیده بودن و تصمیم گرفته بودن مثل اون گفته ها عمل کنن .البته کتاب راز رو هم گرفتند و خوندن ..اینا یه سال هر چی پول داشتن رفتن تو این مراکز خرید که دو سه تا ماشین برای قرعه کشی همیشه میذارن ..خلاصه می گفتن ما آرزوهامون رو نوشتیم و دو تا از ماشینا رو ما می بریم بعد یکی رو میفروشیم و یکی رو نگه می داریم و ...خیلی خرید کردن و خیلی کارت قرعه کشی داشتن .بعد کم کم تو فامیل تبدیل شد به رو کم کنی و ....آخرم که معلومه هیچی نبردن و آرزوهاشون و رویاهای قشنگشون که با این ماشینای شانسی می خواستن تحقق ببخشن فوت شد و رفت هوا ...
حالا هم که دیگه اسم راز هم نمیشه جلوشون بیاری ....طفلکیا ....منم چندان اعتقاد به این قضیه ندارم ....به نظر من آدمای موفق اصلا" وقت ندارن که رویایی فکر کنند چون دارند عمل می کنند ...
البته نمیتونم منکر این بشم که روی افکار من تاثیری نداشت ...خوب بود ....افکارم رو از منفی به مثبت تغییر داد....الکی شاد بودم همه فامیل فکر می کردن خل شدم .
تو یه جایی خوندم سیاهها الکی خوشن و به همه چی می خندن ....البته فکر کنم اون بنده خداها از دردداشتن زیاد ؛ خل شدن ....یه روز نشستن و فکر کردن با این همه غصه کی شادی کنیم یا شایدم کتاب راز رو خوندن ....;-)