صد سال تنهایی
نویسنده:
گابریل گارسیا مارکز
مترجم:
بهمن فرزانه
امتیاز دهید
✔️ "صد سال تنهایی" عنوان رمانی به زبان اسپانیایی نوشته نویسنده مشهور "گابریل گارسیا مارکز" و ترجمه "بهمن فرزانه" است که چاپ نخست آن در سال ۱۹۶۷ در آرژانتین با تیراژ ۸۰۰۰ نسخه منتشر شد.
این کتاب در مدتی کوتاه شهرتی جهانی پیدا کرد و به ۲۷ زبان دنیا ترجمه شد .
"صد سال تنهایی" حاصل ۱۵ ماه تلاش و کار "گابریل گارسیا مارکز" است که به گفته ی خود در تمام این ۱۵ ماه خود را در خانه حبس کرده است .
در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده است که نسل اول آنها در دهکدهای به نام ماکوندو ساکن میشود. داستان از زبان سوم شخص حکایت میشود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است.مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها میپردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس میدهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ میدهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید.ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایت ها می افزاید.
بیشتر
این کتاب در مدتی کوتاه شهرتی جهانی پیدا کرد و به ۲۷ زبان دنیا ترجمه شد .
"صد سال تنهایی" حاصل ۱۵ ماه تلاش و کار "گابریل گارسیا مارکز" است که به گفته ی خود در تمام این ۱۵ ماه خود را در خانه حبس کرده است .
در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده است که نسل اول آنها در دهکدهای به نام ماکوندو ساکن میشود. داستان از زبان سوم شخص حکایت میشود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است.مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها میپردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس میدهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ میدهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید.ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایت ها می افزاید.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی صد سال تنهایی
اميدوارم داستانش هم به اندازه اسمش قشنگ باشه:baaa:
اين كتاب اگه بهترين كتابي نباشه كه خوندم قطعا جزو 5 كتاب برتيه كه من ديدم.
ناخودآگاه من رو ياد فيلماي تارانتينو با اون سبك خاصش ميندازه ... عاشق كشتن شخصيتاش تو كتاب هستم ... به طرز باورنكردني ميخكوبت ميكنه و هر سطريش رو كه ميخوني دوست داري سطر بعدي رو سريعتر بخوني!
محبوبترين شخصيت كتاب براي من سرهنگ آئورليانو بوئنديا است. شخصيت بي احساسش بي شباهت به دكستر (بايد سريال و يا رمان دكستر رو خونده باشين تا منظورم رو بگيريد ) نيست. عقايد سرهنگ بسيار تامل برانگيز و جالب بود! مخصوصا راجع به رمديوس!
در مورد حرومزاده بودن تمام نسل بوئندياها هم موافقم اما آخرين نسل كه آئورليانو باشه واقعا سرور همشون بود! شايد دليلي كه ماركز آخر كتاب به حرامزاده بودن بچه تاكيد داشت بوجود آمدن بچه از محارم بود و كثافت كاري هاي آئورليانو خوزه و آمارانتا اورسولا كه شهوتي وحشيانه داشتن و از اين شهوت اون بچه به دنيا اومد!
در كل به همه دوستاني كه دوست دارن در اين صد سال تنهايي سهيم باشن خوندن اين كتاب رو پيشنهاد مي كنم. من خودم اين كتاب رو در حين خدمت سربازي خوندم و اكثر صحفات كتاب سر پست نگهباني خوانده شد! (با كمي ترس و لرز )
گرمی دست مردی که در شب یلدا ، انار از سفره همسر و فرزندش به دست روسپیان میدهد، را باید به سردی تیغ سپرد !