باغ مارشال - جلد 2: سرگذشت ناهید و ...
نویسنده:
حسن کریم پور
امتیاز دهید
✔️ این کتاب دومین اثر این نویسنده میباشد که تا سال 1389 بیست و هفت بار تجدید چاپ شده است. اولین رمانش را با نام درماندگان عشق در سال 1375 روانه بازار کتاب کرد و از آن زمان تا کنون خلق آثار زیادی از جمله رمانهای خوابی در هیاهو، نقشی بر تصویر دیگر، خیال عشق، وسوسه خانه مادر بزرگ و آن سوی نیزار را در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
وی در حال حاضر ساکن تهران میباشد.
خلاصه کتاب:
داستان کتاب، زندگی یک جوان عشایر(قشقایی) را بازگو می کند که به دلایلی فریب نیرنگ های غرب را می خورد و او به خارج از کشور می رود و همه چیز خود را از دست می دهد تنها چیزی که برای او باقی می ماند و آن را نگه می دارد دین عشایر بودنش است و با اینکه بیست سال در زندان بریستون لندن می گذارند رفتارش به گونه ای است که بر روی بعضی از مجرمین آن زندان اثر می گذارد و آنها را تحت تاثیر می گذارد.
شروع داستان از باغ قوام سعادت شهر در شهرستان پاسارگاد و بعضی از مناطق عشایر نشین فارس و چند کشور اروپایی است.
از متن داستان:
با این که در کنار ناهید زندگی آرومی دارم، با این که این زن چنان خوش طینت و نظر بلنده که با آوردن اسم تو به خونه مون، گذشته و حال و آینده ام رو به هم گره زده، گرهی که حتی با دندون هم باز نمی شه، با این که از مال و منال دنیا بی نیازم و از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردارم با این که هر چیزی که برای مردم آرزوست برای من آرزویی برآورده شده نیست و با وجود برخورداری از خونه ی خوب، زن خوب، فرزند خوب، مرکب خوب، شهر خوب و خویشاوندان خوب، آرزو داشتم که ای کاش تو اسیر وسوسه شیطان نشده بودی....
دلم می خواست در کنار تو و با بچه های قد و نیم قد تو زندگی می کردم. من ناهید رو خیلی دوست دارم، ولی خاطره ی تو رو هرگز از یاد نمی برم، چون که هنوز عاشقت هستم، چرا که به قول سهراب:
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ،
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم."
بیشتر
وی در حال حاضر ساکن تهران میباشد.
خلاصه کتاب:
داستان کتاب، زندگی یک جوان عشایر(قشقایی) را بازگو می کند که به دلایلی فریب نیرنگ های غرب را می خورد و او به خارج از کشور می رود و همه چیز خود را از دست می دهد تنها چیزی که برای او باقی می ماند و آن را نگه می دارد دین عشایر بودنش است و با اینکه بیست سال در زندان بریستون لندن می گذارند رفتارش به گونه ای است که بر روی بعضی از مجرمین آن زندان اثر می گذارد و آنها را تحت تاثیر می گذارد.
شروع داستان از باغ قوام سعادت شهر در شهرستان پاسارگاد و بعضی از مناطق عشایر نشین فارس و چند کشور اروپایی است.
از متن داستان:
با این که در کنار ناهید زندگی آرومی دارم، با این که این زن چنان خوش طینت و نظر بلنده که با آوردن اسم تو به خونه مون، گذشته و حال و آینده ام رو به هم گره زده، گرهی که حتی با دندون هم باز نمی شه، با این که از مال و منال دنیا بی نیازم و از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردارم با این که هر چیزی که برای مردم آرزوست برای من آرزویی برآورده شده نیست و با وجود برخورداری از خونه ی خوب، زن خوب، فرزند خوب، مرکب خوب، شهر خوب و خویشاوندان خوب، آرزو داشتم که ای کاش تو اسیر وسوسه شیطان نشده بودی....
دلم می خواست در کنار تو و با بچه های قد و نیم قد تو زندگی می کردم. من ناهید رو خیلی دوست دارم، ولی خاطره ی تو رو هرگز از یاد نمی برم، چون که هنوز عاشقت هستم، چرا که به قول سهراب:
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ،
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم."
دیدگاههای کتاب الکترونیکی باغ مارشال - جلد 2: سرگذشت ناهید و ...