رسته‌ها
خانم صاحبخانه
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 77 رای
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 77 رای
✔️ داستایوفسکی خانم صاحبخانه را بعد از مردم فقیر، همزاد و آقای پروخارچین نوشته است. در این رمان با مردی نیمه دیوانه و از دنیا رو گردانده مواجه می‌شویم که درصدد است تلخی شرنگی را که چشیده، سر دیگری تلافی کند و در این میان خود دچار شراره‌ی عشقی می‌شود که معتقد است زن تقدیم او می‌کند.
زن که دنبال چیزی‌ست که سرنوشت از او دریغ داشته است، هستی خود را به‌پای مرد می‌ریزد اما مرد توجه نمی‌کند و دل زن را می‌شکند و در این کشاکش دل مرد هم شکسته می‌شود.
این داستان مورین و کاترین است. اردنیف خاصیت برق را در شب ظلمانی دارد. یک لحظه می‌درخشد تا خواننده در پرتو حضور او صحنه‌ی زندگی مورین و کاترین را خوب ببیند.
داستایوفسکی معلم اخلاق نبود تا خوب و بد تصویری را که کشیده به ناظران نشان بدهد. از همین روی در این کتاب برای مورین و کاترین نه محکومیتی می‌توان یافت و نه تجلیلی. این دو تن راهی از زندگی را برگزیده بودند، که خوب یا بد، به‌رفتن یا زیستن می‌ارزیده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
124
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mahdi214
mahdi214
1389/12/11

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خانم صاحبخانه

تعداد دیدگاه‌ها:
7
می خوام از کسایی که خوندن کمک بگیرم!!
چه جور کتابی ا...............؟

دوسته عزیز من که توضیح دادم!!!!!!!
:Dمی خوام از کسایی که خوندن کمک بگیرم!!
چه جور کتابی ا...............؟
كتاب جالبيست؛اردنيف كه مردى سر گشته افكار خويش است،زني در كنار پيرمدي ميبيند كه شيفته او ميشود و او را تعقيب ميكند و در خانه همين زن اتاقي كرايه ميكند....وشروع داستانى عاشقانه وديوانه وار وجان فرسا از همين جا شروع ميشود...
اين كتاب همان كاور و قالب كتاب هميشه شوهر را داراست و دور همان محور چرخ ميزند ولي با چرخش ١٨٠ درجه اي با اين تفاوت شخصيت اردنيف در اين كتاب عاشق كاترين كه همسر مورين است ميشود،كاترين كه جوان است و مورين پيرمردى به ظاهر صوفى گرا ولي در باطن مردي خبيس،كاترين عاشق اين پيرمرد واز طرفى عصيان گر به اين دليل كه اين پيرمرد به خاطر علم و دانشي كه دارد او را اسير خود كرده واو را به فريب عاشق خود كرده.و به زندگي ديوانه وار خود ادامه ميدهند و مورين نميگذارد كه اردنيف،كاترين را بدست بياورد.ولي در هميشه شوهر(شخصيت داستان يادم نيست)فاسق زن دوستش بوده وتوانسته نقش يك فاسق را بازي كند{تقريبا ميشه گفت دو داستان هميشه شوهر واين كتاب شباهت هايي دارند}
فكر كنم كتاب ناقص باشد... 
كتاب جالبيست؛اردنيف كه مردى سر گشته افكار خويش است،زني در كنار پيرمدي ميبيند كه شيفته او ميشود و او را تعقيب ميكند و در خانه همين زن اتاقي كرايه ميكند....وشروع داستانى عاشقانه وديوانه وار وجان فرسا از همين جا شروع ميشود...
اين كتاب همان كاور و قالب كتاب هميشه شوهر را داراست و دور همان محور چرخ ميزند ولي با چرخش ١٨٠ درجه اي با اين تفاوت شخصيت اردنيف در اين كتاب عاشق كاترين كه همسر مورين است ميشود،كاترين كه جوان است و مورين پيرمردى به ظاهر صوفى گرا ولي در باطن مردي خبيس،كاترين عاشق اين پيرمرد واز طرفى عصيان گر به اين دليل كه اين پيرمرد به خاطر علم و دانشي كه دارد او را اسير خود كرده واو را به فريب عاشق خود كرده.و به زندگي ديوانه وار خود ادامه ميدهند و مورين نميگذارد كه اردنيف،كاترين را بدست بياورد.ولي در هميشه شوهر(شخصيت داستان يادم نيست)فاسق زن دوستش بوده وتوانسته نقش يك فاسق را بازي كند{تقريبا ميشه گفت دو داستان هميشه شوهر واين كتاب شباهت هايي دارند}
فكر كنم كتاب ناقص باشد... 
سلام،دمتون گرم،اگر كتاباى داستايفكى رو بيشتر اپ كنين ممنونتون ميشم.
خانم صاحبخانه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک