رسته‌ها
آذری یا زبان باستان آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 445 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 445 رای
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
53
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/11

کتاب‌های مرتبط

Lexical Categories Verbs, Nouns and Adjectives
Lexical Categories Verbs, Nouns and Adjectives
0 امتیاز
از 0 رای
The Essential Chomsky
The Essential Chomsky
5 امتیاز
از 13 رای
دستور فرخ
دستور فرخ
4.5 امتیاز
از 35 رای
World-Building: Science Fiction Writing
World-Building: Science Fiction Writing
5 امتیاز
از 1 رای
Tense, Aspect, and Indexicality
Tense, Aspect, and Indexicality
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
1324
اما گروههای قومگرا برای بزرگنمایی معضلات موجود و بهره برداری از آن در راستای منافع خود، اصرار دارند اقوام ایرانی را ملیت های ایرانی نامیده و از ظلم و ستم قوم فارس! بر ملیت های ایرانی وامصیبتا سر دهند. اگر هدف آنان دستیابی به حقوق مساوی و رفع تبعیض های قومیتی است و نیت دیگری در سر ندارند، چه اصراری دارند که حتما خود را ملت بنامند و از واژه قومیت دوری جویند؟ کدام تعریف از ملت با تعاریف دوستان ما سنخیت دارد؟ در کجای تاریخ ایران زمین، وحدت اقوام ایرانی و پیوند همزیستی آنان دچار خدشه گردیده که امروز سخن از وجود ملیت های گوناگون در چارچوب تمامیت ارضی خود بر زبان آوریم؟ غیر از این است که هنوز هم آثار هویت و فرهنگ ایران زمین (نه فرهنگ و زبان فارسی) در جای جای فلات ایران نمایان است و تلاش حاکمان خودکامه و دست نشاندگان اجانب نیز نتوانسته عشق به آیین و فرهنگ نیاکانی را از دل ساکنان ایران بزرگ بزداید؟ داستان دفاع جانانه کردهای ترکیه از آیین باستانی نوروز را نیک می دانیم. از عشق مردم نخجوان و خجند و بخارا و… به فرهنگ ایرانی نیز آگاهیم. می دانیم که آیین و فرهنگ ایران بزرگ هنوز هم در قلب و جان ساکنان افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان و عراق و… جاری و ساری است.
حال دوستان ما از ملت نامیدن خود چه هدفی را می جویند که در قوم بودن آنان قابل دسترسی نیست؟ اگر هدف آنان حفظ زبان و فرهنگ شان است و برخورداری از حقوق مساوی و مشارکت در امور کشور با شرایطی یکسان و برابر، ملت بودن با قوم بودن چه تفاوتی دارد؟ نامیدن ملت بر هم میهنان کرد، آذری، بلوچ و… چه سودی عاید این افراد می کند جز تشدید اختلاف و تفرقه و آب ریختن به آسیاب دشمنان تمامیت ارضی ایران؟
در همین باره به لینک ارزشمند زیر بنگرید:
ملیت و قومیت ایرانیان و شناسایی سرزمینهای ایران
پاسخ به Arkal که هنوز هم از پاسخ به پرسش های دوستان طفره می رود و همفکرانش sansiz و suzana که به شکل موذیانه ای اندیشه های ایران ستیزانه خود را در پشت ملت سازی های دروغین پنهان ساخته اند:
یکی از مغلطه های بزرگ گروههای قومگرا تأکید بر وجود ملیت های مختلف (و نه قومیت ها) در ایران است. آنان با تعصب عجیب و غریبی اصرار دارند اقوام کرد، آذری، بلوچ و… را ملیت های ایرانی بخوانند.
بهتر است برای روشن تر شدن این موضوع، به چند تعریف مرسوم از واژه «ملت» نظر بیفکنیم:
* (اصطلاح حقوقی) ملت عبارت است از گروهی از افراد انسانی که بر خاک معینی زندگی می کنند و تابع قدرت یک حکومت می باشند.
* (اصطلاح حقوق بین الملل عمومی) دسته ای از افراد انسانی که عموماً در خاک معینی سکونت اختیار کرده و دارای وحدت نژاد و زبان و مذهب می باشند به طوری که این وحدت برای آن افراد طرز فکر و تاریخ مشترک بدان گونه ایجاد کند که پیوند همزیستی بین آنها پدید آورد.
* در تئوری کلاسیک ناشی از انقلاب کبیر فرانسه ملت عبارت است از شخص حقوقیی که ناشی می شود از مجموعه افرادی که دولت را تشکیل می دهند و دارای حق حاکمیت هستند. (لغت نامه دهخدا)
علاوه بر این دهها تعریف دیگر از واژه «ملت» ارائه گردیده است و تمامی این تعاریف در برخی از موارد با هم اشتراک و در برخی دیگر با یکدیگر افتراق دارند. اکنون این پرسش مطرح می شود که مهمترین وجه اشتراک ملیت ها چیست؟ زبان؟ نژاد؟ مذهب؟ ….؟ شاید برای دوستان قومیت گرای ما اختلافات زبانی یا مذهبی عاملی برای تعریف ملیت های دست ساخته و خیالی باشد، اما حقیقت امر آن است که بیش از همه، دو عامل اساسی، معرف یک «ملت» هستند: «سرزمین مشترک» و «پیوند همزیستی».
این دو عامل لازم و ملزوم یکدیگرند. یعنی نمی توان جمعی از افراد را از نقاط مختلف جهان گردهم آورده و در سرزمینی ساکن کرده و بر آنها نام «ملت» نهاد. زیرا پیوند همزیستی میان این افراد وجود ندارد. تاریخ، فرهنگ و آیین مشترک میان این جمعیت یافت نمی شود. از سوی دیگر نمی توان افرادی را از مناطق مختلف جهان، به صرف داشتن زبان، نژاد یا مذهب مشترک، «ملت» نامید. فارسی زبانان کرمان با فارسی زبانان هند و چین تشکیل یک ملت نمی دهند. آریایی نژادان هند و آلمان را نمی توان گردهم آورد و بر آنان نام یک ملت واحد نهاد. آن مردم سیاه پوست جنوب آفریقا با آن سفیدپوستان ساکن سوئیس یا فرانسه تشکیل یک ملت نمی دهند، ولو اینکه زبان همه شان فرانسوی باشد یا حتی برای مدتی در یک سرزمین واحد سکنی گزینند.
پس دو عامل «سرزمین مشترک» و «پیوند همزیستی» هر دو با هم و در کنار یکدیگر می توانند مبین و معرف یک «ملت» باشند. بارها گفته ایم؛ باز هم می گوییم: «ما یک ملت واحد داریم. آن هم ملت ایران است. اما در دل این ملت اقوام مختلفی از کرد و لر و بلوچ و عرب و… زندگی می کنند که دارای زبان، فرهنگ و رسوم خاص خود هستند. هر یک از این زبان ها و فرهنگ ها گنجینه ای است که همه ما باید در حفظ و حراست از آن نهایت کوشش خویش را به کار گیریم.»
باید از جناب Arkal پرسید امروزه در منزل کدامیک از اقوام و خویشاوندان شان به آزاد می گویند Özgür یا به بخاری Pünc یا به فرهنگ Dürlüq؟!! شاید زبان ترکی ایشان غیر از ما باشد؟!
جناب Arkal! املایتان پر از غلط است. نه به آن واژه چیدن تان، نه به آن ریشه یابی واژگان که در چند سطر خطاهای فاحشی از شما سر زده است. می فرمایید باغچه ترکی است؟!!! اولا «چه» خود پسوندی آشناست در زبان فارسی، دوما واژه باغچه ریشه ترکی ندارد. اگر اندکی در باب معنی و ریشه این واژه تحقیق می کردید چنین به بیراهه نمی رفتید:
«باغ Bagh در زبان پهلوی نیز به همین شکل وجود داشته و پس از ورود اعراب به ایران به زبان ایشان راه یافته است (در جمع معمولا شکل عربی را به کار می برند و می گویند باغات) و هنوز هم در گویش مردمان بسیاری از مناطق مرکزی ایران (که زبان شان کمتر از سایر مناطق دستخوش تغییر شده است به کار می رود) مثلا: نطنزی= باگ، فریزندی (اصفهان)= باک، سرخه ای و شهمیرزادی (سمنان)= باک و... واژه دیگری هم داریم به نام کرت که از ریشه کارت یا گارت به معنای بریدن گرفته شده و همچنان در گویش های مختلف بکار می رود و مثلا مردم کرمان هنوز هم این واژه را به شکل گارت تلفظ می کنند. این واژه هم از زبان نیاکانی ما به زبان های انگلیسی و فرانسه و آلمانی وارد شده است: انگلیسی= گاردن (Garden)، فرانسوی= ژاردن (Jarten)، آلمانی (Garten)»
جناب Arkal بهتر است برای اثبات مدعاهایتان از منابع بی طرف هم بهره بگیریم (به Arkal گفتیم شاهدت کیست؟ گفت دکتر دوزگون!!!) زیرا آن منابعی که نام می برید خود ساخته و پرداخته ذهن معیوب چند فاشیست پان ترک است که ید طولایی در جعل و تحریف حقایق علمی و تاریخی دارند.
باز هم تکرار می کنم تأثیرپذیری زبان ها و گویش های مختلف از یکدیگر امری طبیعی است و دلیل بر برتری یک زبان یا گویش بر زبان و گویش دیگر نمی باشد. افسوس که جناب Arkal و همفکران شان با پیش کشیدن این جدل های بچگانه تلاش می کنند همه اصول و بدیهیات فرهنگ و زبان شناسی را زیر پا بگذارند.
بنده Arkalهرچقدر محترمانه با شما صحبت میکنم ،جسارتتان بیشتر شده وفحاشی و پروریی بیش از پیش ادامه می یابد.

جناب Arkal که دیدگاه های نژادپرستانه و دروغ های بی شرمانه اش دیگر به همگان ثابت کرده سر در آبشخور ایران ستیزان دارد، به جای پاسخگویی به پرسش های دوستان ما، راه فرار در پیش گرفته و بحث را به جدال شخصی تبدیل کرده است.
می گوید محترمانه صحبت می کنم! دوست گرامی گمان کرده ای با دسته کورها طرفی؟! ای دروغگو دیدگاه هایت هنوز در این صفحه موجود است:
نمونه ای از توهین هاArkal
ما ترکان آذربایجان با جمعیتی بالغ بر35 میلیون نفر کاملا از افکار ناسیونالیست افراطی و فاشیستی شما بیسوادان متعصب ،جاهل وجائر و روشنفکر نمای کورش پرست و پان فارسیت که افکار غیر انسانیتان و شرورانه یتان که سر اسر وجودتان فرا گرفته،و با سفسطه و مغالطه در پی اثبات اراجیف و مهملیات تاریخی که آتش آن آز زمان رضا شاه ملعون با تبعیت از رژیم المان نازی روشن شد، را میشناسیم
توجه فرمودید؟ این دیدگاه بسیار محترمانه!!! ایشان به زمانی برمی گردد که من و سایر دوستان در حال مباحثه ای منطقی و علمی بودیم و کاری هم به کار این آقا و همفکران شارلاتانش نداشتیم.
پاسخ بسیاری از دروغ هایشان را دادیم، خشم شان هم از همین روست. با وقاحت خود را ملت می نامند و جسورانه سخن از استقلال به زبان می آورند، نژادپرستی قومی را به حد اعلایش رسانده اند و با نوشتن فحش نامه فضای مباحثه منطقی را آلوده کرده اند، در آخر هم برای مظلوم نمایی و فرار از اصل موضوع نعل وارونه می زنند و به ما انگ های ناشایست می چسبانند.
پاسخی که به sansiz داده بودم و در آن پیرامون مسائل زبان شناسی و دروغ های آشکار وی سخن گفته بودم را مجددا بیان می کنم (چون دیدگاه قبلی حذف شده است و من برخلاف جناب Arkal از سیستم کپی پیست استفاه نمی کنم تا با لجاجت یک دیدگاه توهین آمیز را چندین بار در سایت قرار دهم):
جناب sansiz بسان همفکران دروغ پردازشان با تحریف آشکار حقایق علمی مدعی شدند مادر واژه ای انگلیسی است و من واژه ای ترکی!!! پاسخ دروغ های ایشان را دادیم و ریشه های این واژگان را در زبانهای پهلوی و اوستایی بیان کردیم.
اما ایشان باز هم قانع نشدند (و چنین انتظاری هم از ایشان نمی رود) و مجددا ادعا کردند:
پس کلمه «من» یک کلمه باستانی است نه فقط برای پارسایان چون خودتون گفتید که در زبانهای نمی دون چی ، چی تلفظ میشده !!!؟ که همه تقریبا به «من » نزدیکند ،اما برادری که این واژه رو بکار برد فرمودند که این واژه فارسی است
در پاسخ به این مغلطه ایشان گفتیم زبان فارسی از خانواده زبانهای پهلوی و اوستایی است و چیز جدایی نیست که بتوان چنین ادعایی را پذیرفت.
جناب sansiz مشتی واژه ترکی ردیف کرده بودند و از ما خواسته بودند برایش معادل فارسی بیابیم (به یاد کلاس دیکته و انشاء دوره دبستان افتادم!) و ما با مستندات علمی ثابت کردیم در این میانه هم به خطا رفته اند:
مثلا فرمودند واژه قاچاق ترکی اصیل است. ما گفتیم مغولی است و به معنای ربوده. ایشان می گویند چرا دهخدا نوشته ترکی است؟ نمی دانم آیا دهخدا هم جزو پیامبران معصوم بوده است؟ مگر هرچه دهخدا نوشته الزاما درست است. دهخدا دانشمند قابل احترامی است، اما در باب معنی و ریشه برخی از واژه ها بعضا اشتباهاتی هم داشته است. یک نمونه اش همین واژه «قاچاق» که ریشه مغولی دارد و حتی یکی از نویسندگان پان ترک این موضوع را تأیید کرده است:
http://www.bargejahan.com/article/317-turkish-mongolian-words-in-dialect.html
در پاسخ به این مغلطه ها نوشتیم که تأثیرپذیری زبان ها و گویش های مختلف از یکدیگر امری است اجتناب ناپذیر و این اثرپذیری همواره متقابل بوده است. اینطور نیست که تنها یک زبان بر زبان دیگری تأثیر بگذارد. مثالهایی که نوشتیم به همین سبب بود.
من با arkal موافقم.
جريانات سياسي ايران طوري شده كه بخش مركزي فقط به دغدغه هاي خودش فكر ميكنه و بخش غربي و شمالي ترك هميشه ناديده فرض ميشه. در نتيجه اين بخش هم خودشو درگير مسائلي نمي كنه كه فقط منجر به تفويض قدرت از يك دست نشانده به ديگري ميشه اين سياستمداران براي تركها فقط القاب و شعارهاي متفاوتي دارند و در برابر رنجهاي بي شمار تركان بي تفاوتند. انديشيدن، نوشتن و خواندن و ... به زبان كه براي مادرم بيگانه است.
ضمنا گرفتار آذري يا تركي يا هر لقبي كه خواهان افتراق در اين ملت بين المللي است نشويم نژاد ما، فرهنگ ما گوياي همه چيز است.
مسئله تاريخي و مهم اينه كه ما تركها هميشه رعايت ادب و نزاكت رو مي كنيم احترام توي خونواده هاي ما هميشه بوده اينارو آمار آسيبهاي اجتماعي ميگن. در مقابل برخي سو استفاده گرها تو عرصه هاي مختلف به حريم ما تجاوز كرده و حقوقمان رو پايمال مي كنن.
ما ملتي هستيم كه وقتي بهم مي رسيم ميگيم ساغ اول.
بحث برسر كلمه تركي و يا معادل فارسي آنها نيست.بديهي است كه هر زباني بر حسب نياز هاي خود به واژه سازي دست ميزند ويا از ديگر زبانها وام ميگيرد. به نظر من هر كسي كه زبان تركي را زباني بداند كه از نظر دامنه لغات و گستردگي واژگاني كم مايه است، خود او دچار اين كم مايگي فكري شده است.بحث ما برسر «چه بايد كرد»هاست واينكه چگونه وبا چه تدبيري فرهنگي را در ايران رواج دهيم كه بدون هيچ ترسي از تجزيه طلبي و از هم پاشيدن اين كشور از نظر جغرافيايي، امنيتي، فرهنگي و...بتوانيم براي يكديگر فضاي مناسبي براي زندگي بسازيم.
جناب arkall شما بخاطر تعلق به قوميت خاصي (يعني ترك)ممكن است كه بسياري از حوادث ايران و واكنش هاي متعاقب آن را سركوب در نظر بگيريد. ولي هنگامي كه نيك بدان مينگريم متوجه ميشويم كه بسياري از آنها بخاطر اوضاع آشفته ايران است.در اين كشور كه همه توجهات بر روي يك مشكل دور ميزند،نبايد انتظار داشت كه جريان اومانيستي به شكل كامل آن بوقوع بپيوندد.توجه و تمركز همه ما بر روي رويدادهايي است كه در كشورهاي غربي مدت مدديست كه حل شده است اما ما هنوز درگير نيازهاي اوليه خود هستيم.براي رسيدن به حقوق قوميت ها مدت درازي بايد تلاش كرد وبا "ملت"خواندن بخشي از ايران چيزي حل نخواهد شد.
آقاي arkal66، تو كه اينقدر سمجي كه حتي با وجود چند بار حذف شدن كامنتت دست بردار نيستي و همون كامنت رو بدون حذف كلمات توهين آميزش دوباره ميذاري، چرا به سوالي كه بارها ازت پرسيده شد، جواب نميدي؟
ضمنا من كامنتي رو از rockstone خوندم و راجع بهش هم نوشتم اما ظاهرا مديران سايت حذفش كردن. پس فقط تو نبودي كه كامنتهات حذف شدن. گذشته از اين، اگه مي خواستي كامنتت حذف نشه بهتر نبود به جاي التماس كردن، جملات توهين آميزش رو حذف مي كردي و همونا رو مودبانه دوباره مي نوشتي؟

مدیریت محترم و گرامی سایت!لطفاکامنت آخر بنده Arkal66 را که بدور از توهین میباشد و صرفا نوع ذهنیت و دلیل طرز فکر و دیدگاه های هویت طلبانه ی جوانان حال حاضر آذربایجان را نشان میدهد،برای رعایت عدالت حذف ننمایید.
مدیریت محترم سایت و کاربران سایت کتابناک لطفا با مراجعه به کامنت های قبلی این بخش خودتان قضاوت کنید.در ضمن مدریت وب سایت اقدام به حذف کامنت های زشت و توهین آمیز پان فارس ها که خیلی هم زیاد درج شده اند، نمیکند ولی فقط بنده یکبار آن هم بدلیل اینکه گستاخی این دونفر بیش از حد شده بود ولازم بود جواب قاطعی بگیرند،اقدام به حذف آن میکنند.خود بنده که بیش از 7و 8 مورد توهین و فحاشی سرشار از نفرت و غرض کاربران Persianking و Angilرا مشاهده کرده ولی بازهم ایشان را با الفاظ محترمانه عزیزان،دوستان،کاربران محترم و... خطاب کرده ام.
این خود نشانه ای آشکار از تبعیض و نژاد پرستی در بین سرپرستان وبسایت میباشد.
نقل قول هایی که در هر نوشتار ایشان در هر سطر و جمله بکار گرفته میشود تا شاید کمی از غده های درونیش را رفع نماید:
از Persianking:
1-"خودت را دلقک کرده ای یا ما را ساده می پنداری؟ "
2-"زوزه های مذبوحانه..."
3-"ابله ونادان..."
4-الغ بیگ و ..."
5-بی شرم...
6-دروغ گویی مثل سگ و...
7-فحش و ناسزاهای رکیک دیگر
با این توهین ها وفحاشی ها فقط شخصیت ضعیف و جاهل خود را به نمایش میگذاری. بنده Arkalهرچقدر محترمانه با شما صحبت میکنم ،جسارتتان بیشتر شده وفحاشی و پروریی بیش از پیش ادامه می یابد.حال جواب بنده به شما ها که زبان نرم و انسان وار را درک نمکنید ،چنین است:
آقای پان فارس پررو و پرخاشگر که از دهان مبارکتان فقط بوی ستیزه جویی ،نفرت ،افترا و بی حرمتی به ارزش های انسانی به مشام میرسد!گوش های سنگینت را خوب باز کن و خودت را به جهالت مرکب دچار نکن وبه قول خودتان "مثل سگ زوزه نکش و پارس نکن"،و یادت باشد که امثال شما که هرروز بر شعارذاتا پوچ و واهی "وطنم ایران" و "زبانم پارس" تاکید میکنید و همه ی مسائل را با توسل به این نوع اصول تحلیل و نتیجه گیری میکنید.،آنقدر این کارها رو انجام بدهید تا به اصطلاح خودتان "ما تحت مبارکتانتان پاره شود"و ما ملت "آزاده و انسان دوست و هویت طلب" آذربایجان در راه پر افتخار و ارزشمند خود همچنان فارغ از جریانات مخرب پوپولیستی و فاشیستی و بی اساس دشمنان دوست نما،به راه خود ادامه خواهیم داد تا به سر منزل حقوق و ارزش های آرمانی خویش برسیم..
.
در جواب ادعا های کاذب ونفرت برانگیز کابر فاشیت و جاهل Persianking، در مورد معادل ترکی کلمات:
"نماز٬ روزه٬ چهارشنبه سوري٬ نوروز٬ پياز٬ بادام٬ شلوار٬ جوراب٬ خانه٬ ديوار٬ چنگال٬ ايوان ٬ باغچه٬ دهليز٬ چراغ٬ آينه٬ آزاد٬ كناره٬ سوزن٬ بخاري٬ جشن (بايرام هم سغدي است و ترکي نيست)، فرهنگ٬ دوست٬ دشمن٬ آواز٬ آغاز،..."
عرض کنم که معنی چند کلمه هم اکنون در ذهنم میباشد و به صورت زیر خدمت دوستان عزیز مینویسم:
روزه : Oruc اروج
پیاز: SOĞAN سوغان
فرهنگ : Dürlüq دورلوق
باغچه : کامه کاملا ترکی است مراجعه به کتا بهای ریشه شناسی لغات ترکی رایج در زبان فارسی از دکتر دوزگون
خانه : Ev او
آزاد : Azadliq ، Özgürکامه کاملا ترکی است مراجعه به کتا بهای ریشه شناسی لغات ترکی رایج در زبان فارسی از دکتر دوزگون
سوزن : İnə اینه
بخاری : Pünc پونج
کناره : Palaz،پالاز
دوست :Yoldaş، یول داش
آواز: Mahnı ماهنی
آغاز : Başlanış باشلانئش
و...
بقیه چندتا دیگر را چون با تهاجم فرهنگی پان فارس مواجه هستیم لذا باید دقیقا به منابع معتبر مراجعه کنم تا جواب قاطعانه رو به "ابو جهل پان فارسیست ها "بدهم.
یاشاسئن بوتون اوزگور و آزاد انسانلار کی انسانیتیله چالیشیللار
هله لئخ ساغلیغینان قالاسئز
دوستان عزیز! گوش همه ما از نصیحت پر است و عصر و زمانۀ موعظه و نصیحت تمام شده است! پس نمیخواهم کسی را نصیحت کنم. که بیایید با هم خوب باشیم و ...
فقط میخواهم به این نکته اشاره کرده باشم. که ترکهای ایران تا چه حد دلیرانه و رهبرمنشانه در انقلاب بزرگ مشروطه نقش داشتند. آیا در تاریخ ایران، ترکهای این کشور رهبری این کشور را در دست نداشته اند؟! آیا در خانواده دور ماو نزدیک اکثر ما کاربران سایت ترکهای نازنین خودمان حضور ندارند!؟! یا نزدیک است یا کمی دور... پراکنش و توزیع ترک و فارس در یکدیگر به گونه ای است که ما یک تن واحد هستیم. نیازی به تلقین نیست... ما ملت با هم عجین هستیم. آنها که در شادی و آزادی را از بالا به روی ما بسته اند سرچشمۀ تمام این ناراحتی ها و حقارت ها و کینه ها و کدورت ها هستند. یاشاسون آذربایجان. یاشاسون ایران.
در گفته هاي زير من انگونه گفته ام:در خود اين بحث اگر بخواهيم مليت شركت كنندكنندگان در اين بحث را مشخص كنيم،بي بنياني حرف شما مشخص ميشود. اصلاح مكنم: در خود اين بحث اگر بخواهيم قوميت...............................
آذری یا زبان باستان آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک