غرور و تعصب
✔️ غرور و تعصب نام کتاب بسیار مشهوری از نویسندهٔ انگلیسی، جین آستن است. این کتاب، دومین داستانش بوده و او آن را در سال ۱۷۹۶، در حالی که تنها ۲۱ سال داشت، نوشت، اما چاپ آن تا سال ۱۸۱۳ به طول کشید. اکثر منتقدین غرور و تعصب را بهترین اثر جین آستن میدانند و خود او آن را «بچهٔ دل بند خود» مینامد. با این حال، این کتاب، که ابتدا با نام «تأثرات اولیه» نوشته شده بود، تا مدتها توسط ناشرها رد میشد. در طول تاریخ سینما، بیش از ۸۰ اثر نمایشی با اقتباس از این داستان ساخته شده است.
داستان پیرامون خانواده بنت شکل میگیرد که پنج دختر دارند. با آمدن دو مرد جوان ثروتمند با نام آقای بینگلی و دوستش آقای دارسی به همسایگیشان، خانم بنت امیدوار میشود تا دخترهایش ازدواج کنند و سامان بگیرند. جین، دختر بزرگ خانواده به آقای بینگلی علاقهمند میشود اما خواهر سرزنده و بانشاطش الیزابت، به خاطر تکبّر و انزوای آقای دارسی از او متنفّر است ولیکن با اینکه، الیزابت بنت، دختری عقلگرا از طبقه متوسط و حومهنشین و چارلز دارسی، مردی خوددار و مغرور از طبقه مرفه و شهرنشین است، این دو به تدریج به خصوصیات اخلاقی خوب هم پی میبرند و با افزایش شناخت و آگاهیشان از یکدیگر، خود نیز با تغییرات مثبت و خوب در بینش و شخصیتشان کاملتر میشوند و عشقی واقعی بین این دو ایجاد میشود، و در این بین اتفاقاتی رخ میدهد که جین و آقای بینگلی از هم دور میشوند و...
بیشتر
داستان پیرامون خانواده بنت شکل میگیرد که پنج دختر دارند. با آمدن دو مرد جوان ثروتمند با نام آقای بینگلی و دوستش آقای دارسی به همسایگیشان، خانم بنت امیدوار میشود تا دخترهایش ازدواج کنند و سامان بگیرند. جین، دختر بزرگ خانواده به آقای بینگلی علاقهمند میشود اما خواهر سرزنده و بانشاطش الیزابت، به خاطر تکبّر و انزوای آقای دارسی از او متنفّر است ولیکن با اینکه، الیزابت بنت، دختری عقلگرا از طبقه متوسط و حومهنشین و چارلز دارسی، مردی خوددار و مغرور از طبقه مرفه و شهرنشین است، این دو به تدریج به خصوصیات اخلاقی خوب هم پی میبرند و با افزایش شناخت و آگاهیشان از یکدیگر، خود نیز با تغییرات مثبت و خوب در بینش و شخصیتشان کاملتر میشوند و عشقی واقعی بین این دو ایجاد میشود، و در این بین اتفاقاتی رخ میدهد که جین و آقای بینگلی از هم دور میشوند و...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غرور و تعصب
سولي جون...
توي اين صفحات جز طرح جلد كتاب هيچي كه نيست؟؟؟؟
:-O:-O:-O
من اصلا قصد حال گيري نداشتم...
نمي دونم چرا اين طور برداشت شده...
العفو العفو...
راس میگه دیگه!!! به جای اینکه کلاس بذاری که چه کتاب و فیلمی داری به فکر تقویت املات باش!!!
احد خدا بهت انصاف بده.اشکم دراومد!:-O:-O اگه بدونی چقدر دنبال بابالنگ دراز گشتم تو این 2 هفته! سفارش دادم ببینم کی میاد میرسه به دستم!!:-( خیلی بدی...
این کتابم به خاطر بهونه گذاشتم.نه تو!!
یادت باشه...امروز 2 بار حالمو گرفتی... :-O
ذوق را با ذال مي نويسند نه ز
اين يك كتاب را ديگر نيازي به خواندن توضيحات نبود...بايد انتظارش را معني كرده باشيد...
:D
معركه است...
از شوقم نمي دونم چي بنويسم...اين كتاب معركه است...اي واي دوبار نوشتم...
راستي اين كتاب ادامه هم داره ...توي يه جلد ديگه اما الان حافظه ام ياري نمي كنه تا اسم جلد دومش كه ادامه همين داستانه يادم بياد...ولي اونم خيلي جالبه...
راستي سولي...ممنون