رسته‌ها
افسون یک نگاه
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 26 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 26 رای
✔️ سرآغاز داستان:
در زندگانی گاه لحظاتی فرا می رسد که انسان خود را به شکل غم انگیزی تنها و تهی احساس می کند. تنها چون تک درخت خشک از یادرفته ای و تهی چون سبوی گلین شکسته ای. آن روزها من چنین حالی داشتم. دلم میخواست دختری از راه برسد و کومه خالی قلبم را بکوبد و آواز سر دهد:
- ای مرد برخیز تا دست در دست هم به صحرای دور رویم. از خوشه زارهای داغ بگذریم و دهانمان را از انگورهای سرخ شده از آفتاب پر کنیم. سینه هایمان را از نسیم کوهستان های سرد و خاموش انباشته سازیم و مویمان را آشفته به دست باد بسپاریم و سپس شن های نرم ساحل را زیر بدن خسته و کوفته خود احساس کنیم و از رطوبت آن لذت ببریم. سر به سینه یکدیگر گذاریم و به آوای خفه اما تند و تب آلود قلب یکدیگر گوش فرادهیم. بگذاریم کبوتران وحشی آسمان زیبا و مرغان دریایی برایمان لالایی سردهند و ما زمان را متوقف کنیم. آنچنان که گویی دیگر ابدیتی وجود ندارد و آنگاه به خواب رویم...
این رویاها از من یک بیمار ساخته بود. بیماری که جز در عالم رویا چیزی نمی بیند و چیزی احساس نمی کند. اما نه... چشمهای من او را دید. او را با همه زیبایی خیال انگیزش، با افسون نگاهش...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
307
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
m13541112
m13541112
1399/07/17

کتاب‌های مرتبط

آلاله
آلاله
5 امتیاز
از 2 رای
The Maiden
The Maiden
4 امتیاز
از 1 رای
در کوچه های خالی عشق
در کوچه های خالی عشق
4.6 امتیاز
از 19 رای
مردیکه دو چهره داشت
مردیکه دو چهره داشت
4.5 امتیاز
از 18 رای
After You
After You
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی افسون یک نگاه

تعداد دیدگاه‌ها:
1
ممنونم بابت آپلود کتاب های آقای قاضی سعید
افسون یک نگاه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک