رسته‌ها

ایرادهایی بزرگی که بکیش بهائی توان شمرد

ایرادهایی بزرگی که بکیش بهائی توان شمرد
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 64 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 64 رای
از دیدگاه کسروی بهائیگری ریشه در بابیگری وبابیگری ریشه در شیعیگری وشیعیگری ریشه در شیخیگری دارد. او اعتقادات بهائی را به نقد کشیده و آن را نفی و باطل دانسته است.

برگرفته از متن کتاب:
بکیش بهایی ایرادهای بسیاری توان شمرد. بلکه باید گفت: این کیش از سر تا پا ایراد است. ولی ما چون فرصت کم می داریم در اینجا نیز بکوتاهی کوشیده جز بچند ایراد بزرگی نخواهیم پرداخت.
نخست: این کیش چنانکه دیده شد پندار بر پندار است. باین معنی این کیش بروی بابیگری و آن بروی شیخیگری و آن بروی شیعیگری و مهدیگری نهاده شده و همه اینها پایه ای جز پندار نمیدارد. ببينيد بهاء الله گفته: من آن «من يظهره اللهم» که سید باب آمدنش را آگاهی داده. سید باب گفته: من آن مهدیم که شیعیان می بوسیدند و شیخ احسایی آنرا معنی کرده.
برای آنکه نیک دانسته شود چه پندارهایی در ریشه کیش بهایی خوابیده فهرست پایین را میآورم:
۱) امام جعفر الصادق که بنیاد گزار شیعیگری بوده چنین گفته: «خلیفه یا امام باید از سوی خدا برگزیده شود».
۲) هم او چنین گفته: «مرا خدا برگزیده». جانشینانش نیز یکی پس از دیگری این دعوی را کرده اند.
۳) امام حسن العسکری که جانشین پنجم جعفر بن محمد بوده چون مرده و فرزندی در بیرون نمیداشته، عثمان بن سعید نامی چنین گفته: «او را فرزندی هست که نهانست و او امام میباشد».
٤) يکداستان مهدیگری از باستان زمان در میان جهودان و ایرانیان میبوده که سپس بمیان مسلمانان نیز آمده و آنان چنین میگفته اند:«کسی در آینده با یک نیرویی بیرون از آیین خواهد برخاست و جهان را بنیکی خواهد آورد».
۵) عثمان بن سعید از این نیز سود جویی نموده و چنین گفته:«آن امام ناپیدا مهدی نیز هست و روزیکه بیرون
آید شمشیر کشیده جهان را بنیکی خواهد رسانید»...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
30
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
236
236
1389/12/07
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ایرادهایی بزرگی که بکیش بهائی توان شمرد

تعداد دیدگاه‌ها:
145
ادامه..............
19. فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّر
19.مرگ بر او باد! چگونه (براى مبارزه با حق) مطلب را آماده كرد
20. ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّر
20.باز هم مرگ بر او، چگونه مطلب آماده نمود.... اگر دقت بفرمائید دوبار ،مرگ بر او باد آمده است.در صور دوم نیز که حضرت بهاءالله اعلان امر فرمودند کسانی به دشمنی با ایشان نبز بر خاستند و کلمات الهی را دوباره رد کردند و برای مقابله با آن نقشه کشیدند .
21. ثُمَّ نَظَرَ
21.سپس نگاهى افكند،
22. ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَر
22.بعد چهره درهم كشيد و عجولانه دست به كار شد ... منظور دشمنان امر الله
23.ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَر
23.سپس پشت (به حق) كرد و تكبر ورزيد،
24. فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
24. و سرانجام گفت: «اين چيزى جز افسون و سحری همچون سحرهاى پيشينيان نيست........یعنی امر را رد میکنند و تهمت سحر میزنند و آنرا به پیامبران دروغین ماقبل تشبیه میکنند و البته مستحضرید که هیچ پیامبری نیامد جز اینکه مردم عام او را رد کنند به طور مثال وقتی حضرت محمد اعلان امر فرمودند یهود و نصاری به مقابله پرداختند و حضرت عیسی موسی نوح و در کل این یک سنت است در تاریخ ادیان..و برای اطلاع بیشتر سوره هود کافیست
25. إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
25.اين فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا...در زمان حضرت محمد نیز یهود و اعراب میگفتند قران شعر است و محمد شاعر و به مقابله بر خواستند در دوره حضرت باب نیز دقیقا همینطور بود و میگفتند حضرت باب دیوانه شده و کلمات او جانب خدا نیست
26.سَأُصْلِيهِ سَقَر
26. بزودى او را وارد سقر ( دوزخ) مى‏كنم
27.وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَر
27.و تو نمى‏دانى «سقر» چيست
28. لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ
28. نه چيزى را باقى مى‏گذارد و نه چيزى را رها مى‏سازد
درود.
سوالی داشتم از rojben عزیز.
من خود با دیانت بهایی آشنایی کاملی دارم.
با عنایت خداوند منان و یاری دوستان بهاییم و کتابهای دیانت بهایی و دوری از تعصب کورکورانه و حتی برخی از علمای دین اسلام و تحقیقات فراوان و یکسری اتفاقاتی که برایم افتاد ،
بنده به حقیقت این دین دست یافتم.
ولی یک موضوع چند وقتی است که ذهن مرا به خود مشغول ساخته.
و آن هم به شرح ذیل است :
من در چند سایت معتبر دیدم که مقاله ای نوشته شده و منبع آن در قرآن سوره المدثر ، :" شخصی که دهنده الواح است و بر اوست 19 نگهبان دوزخ".
آیه درست یادم نیامد. ولی اصل مطلب بدین صورت بود.
و نویسنده های آن سایت ها فرموده بودند که این آیه دروغین بودن دین بهایی و دوزخی بودن پیروان آن را نشان میدهد.
از دوست بهایی تقاضا میکنم که در این باره توضیحی دهند.
با سپاس.
متاسفانه بعضی انسان ها همواره با هر چیزی که روبرویشان باشد مخالفت میکننند و در صدد خصم ورزیدن به آن موضوع میشوند.
دوستان بهایی عزیز!
یادمان باشد که ایمان نوریست که در هر قلبی جای ندارد.
درست مانند صدر اسلام.
این مخالفت نه تنها در دین اسلام بلکه در همه ادیان الهی بوده و خواهد بود.
انسان ذاتا موجودی سرکش است وگرنه از بهشت رانده نمیشد...!!!!!!!!!!!!!!!!
و تنها نور ایمان است که میتواند انسان را رام کند.
من در پيامهاي گذشتم گفتم كه واقعا رفتم پي اين مسلئه و بهم اثبات شد كه بهاييت با اون همه چيزي كه تو كشورمون مي گن نيست لطفا بريد كتاب طلوعي ديگر خانم مريم صفايي رو بخونيد.
برای ردِّ وجودِ خدا و صحّتِ ادیان بایستی گام به گام عمل کنیم و در هر مرحله .. گام های پیشین رو در خاطر حفظ کنیم
طبیعی ست که ما نمیتونیم یکباره تمامِ ادیان رو نقض کنیم و این کار احمقانه به نظر میرسد
اما یک راه وجود دارد
اگر تا به حال دقّت کرده باشید .. در بسیاری از ادیانِ الهی (یا به اصطلاح الهی!) بقیهء ادیان را بر حقّ شمرده اند و آنها را تجلّیِ دیگری از دینِ خودشان دانسته اند
پس وقتی که ثابت کنیم یکی از این ادیان حقّانیت ندارد .. طبعاً اثبات میشود که آن مذهبی که این یکی را برحق دانسته نیز از درستی و صحّت ساقط میشود
مثلاً بهایی گری
در این مذهب .. بهاء الله را تجلّیِ حق دانسته و وی و دیگر پیامبرانِ الهی و از جمله بودا!!!! را نیز از کسانی که به لقبِ « من یظهره الله » مشرّف شده اند به حساب میآورد
طبیعی ست که زمانی که ثابت کنیم کسی مثلِ بودا در حقیقت نمادِ یک نوع طریقتِ معنوی ست و وجودِ خارجی ندارد (به عنوانِ یک شخصیتِ تاریخی) و یا اینکه مردی به نام زردشت در تاریخ وجود نداشته!! ..
این مذهبِ بهایی گری نیز متزلزل شده و حقانیتِ آن زیرِ سؤال میرود
چه آنکه اگر این مذهب .. از حقانیتی الهی و آسمانی برخوردار میبود .. پیامبرِ این آیینِ الهی .. حتماً میبایست این دروغ های آشکار را تشخیص میداد و دامانِ دین را بدانها نمی آلود
پس راه و روشِ علمی .. چیزی فراتر از سفسطه .. و در حقیقت یک نوع روش برای طبقه بندی کردنِ حقایق ست
ما حقایق را کشف و دسته بندی میکنیم و بر اساسِ کلّیات یا جزعیاتِ آن ها .. تحلیل و تصمیم گیری میکنیم
حتی با همین روش میشود اثبات کرد که خدا وجود ندارد!!
طبیعی ست
وقتی هیچ دینی حقانیت نداشته باشد .. خدایی را که تبلیغ میکند نیز بر حق نخواهد بود
دوستان ..
علم تنها گوهری ست که میتواند ما را در رویارویی با مصائب و نشیب های ویران کنندهء زمانه .. پیروز گرداند
عالمانه اندیشه کنید
@
چرا میگیم اسلام
چرا میگیم شیعه گری
چرا میگیم زردشتی گری
چرا میگیم یهودی گری
چرا میگی بهایی گری
این « گری » از کجا میاد؟
میدونید از کجا؟
از اونجا که اسلام یک دینِ مشخص هست ..
اما بقیه همه فرقه هستند
همه دروغین هستند
هیچکدام رو نمیشه توجیه کرد
یهودی ها هیچ پیغمبری ندارند!!! شاید باور نکنید .. اما برخی پیامبرهای یهودی ها اصلاً وجودِ خارجی ندارند .. (مثلاً جرجیس و آدم و ادریس و شیث و یونس و نوح و...)
بعضی هم پادشاه بوده اند (مثل شمعون و یعقوب و سلیمان و داوود و ...)
یعضی هم کاهن های بت خانه بوده اند (ازقیال و دانیال و ...)
واسه همینه که هیچکدوم پیامبر نیستند و اینها همه قصه ست
اسلام اما یک نفر رو داشت که ادعای پیامبری کرد
در صورتی که میدونیم پیامبر بایستی موجّه باشه ...
این پیامبر اومد و برای توجیهِ خودش از پیامبر های اسرائیلی نام برد .. در صورتی که میدونیم اونها هیچکدوم پیامبر نبودند!!!
پس این دروغ یکجورایی لو دهندهء این واقعیت بود که اسلام هم دروغین ست
البته اسلام یک ماهیتِ جداگانه داره .. یکجور اصالت که اون رو از بقیه جدا میکنه .. و اون هم شکلِ منسجم ترِ اون هست
واسه همین هم اسلام یک دین به حساب میاد
اما زردشتی گری .. چی؟
زردشت هم که اصلاً پیامبر نبوده و فقط و فقط لقبی بوده که یونانی ها به مردمِ ایران میدادند
همین
پس این هم فرقه ای سیاسی بیش نیست
بهایی گری هم همینطوره
یک آدمِ بدبخت و خرف که گرفتند و اسیرش کردند و کشتند
حالا شده « من یظهره الله!!!!! »
واقعاً باید به حالِ اون « الله » گریست که این موجودِ مفلوک تجسّمِ دنیویِ اون باشه! (!)
یک مشت اراجیفِ به هم بافته شده رو به عنوانِ کتابِ الهی و آسمانی معرفی کرده
یک سری احکام هم قرار داده
همگی کپی برداری های احمقانه از اسلام هستند!!!!
نماز و ماه هایی که همگی نامشان به عربی ست!!!! (شهر اقدس و شهر الجمال و شهر الفلان!!! و ...)
یک سری عید های احمقانه بر مبنای سالهای خورشیدی!!!! (ایامِ هاء!!!!)
اصلاً معلوم نیست در این دورانِ علم و تکنولوژی برای چی مردم هنوز وجودِ خدا رو باور میکنند؟
حالا این به کنار
چطور میشه که مردم این خزعبلات رو باور میکنند!! این ایقان و آداب و مسخره بازی ها رو واقعاً چطور میتونند توجیه کنند؟
وقتی بزرگانِ سنّی و شیعه توی توجیه کردنِ اصالتِ دینِ اسلام .. مثلِ (...) مانده اند!! چطور میشه اصالتِ مذهبی دروغین رو اثبات کرد که برای بقای خودش لازم باشه به مذاهبِ دیگر چنگ بزنه؟!!!!
بهایی گری .. هیچ ماهیتِ مستقلی نداره
بزرگترین عیبش هم همینه
اگه مستقل میبود .. شاید میشد از اون دفاع کرد
شاید
شاید!! (این یعنی نمیشه!)
@
پایه آیین بهاییت بر حروفیه بعد نقطویه و بعد هم شیخیه و بعد از اونم بابیه هست

حروفیه ؟؟؟؟؟ نقطویه ؟؟؟؟ در باب این مکاتیب توضیحات مختصر ارائه بفرمائید تا با هم بحثی هم در این راستا داشته باشیم .
البته این بهاالله هم حق برادرش صبح ازل رو پایمال کرد و آیین بهایی بنا شد

قبلا هم به این مسئله اشاره شد لطف کنید و بفرمائید این حق از کجا و از طرف چه کسی به یحیی ازل داده شده است ؟؟؟؟
البته با استناد به اثار حضرت باب .
شما نباید بگی باب به بها چه مربوطه این یعنی که صندلی رو از زیر یای بهاءالله داری میکشی که باسر بخوره زمین

محیط مجازی است و بیشتر بحث ها با احترام دنبال میشه .. بر خلاف برخورد شما با غیر مسلمانان در خارج از دنیای مجازی
اصلا خودت فکر کن چرا عدد 19 مقدسه و چرا باید ماه و سال و حتی برجهای دفاعی قلعه احبا در مازندران 19

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من...وین حرف معما نه تو خوانی ونه من
تقدس اعداد در دوره اسلام هم بوده مثلا عدد هفت در اسلام مقدس است .
مطمئا عدد به خودی خود هیچ تقدسی ندارد به کار گرفتن اعداد در جاها و موقعیت های خاص است که معنی پیدا میکند .
به طور مثال به عدد 19 اشاره فرمودید .. بله در دیانت بهائی سال به 19 ماه 19 روزه تقسیم شده است .
دوست عزیز دیانت بهائی برای رفع نیازهای انسان امروزی نازل شده است و باید با منطبق باشد با امروز .. اگر به صورت فوق العاده سطحی و ساده بنگریم میبینیم در بسیاری از کشورهای پیشرفته مثل امریکا استرالیا یا بسیاری از کشورهای اروپایی دستمزد ها به صورت 2 هفته یکبار پرداخت میشود .. چرا ؟؟؟؟ چون 30 روز برای هر ماه زمان بسیار زیادی است و برای همین در کشورهای مثل ایران برای یک کارمند یا کارگر که مزد بگیر است و اخر هر ماه پول دریافت میکند مشکلات فراوانی بوجود میاید . اما کشورهای پیشرفته زودتر به این موصوع پی بردند ... .. از کمترین فواید 19 روز بودن هر ماه این است .
آخه در عرض 6 ساعت 1000 بیت ( احتمالا برابر خط ) مطلب نوشتن هم معجزه به حساب میاد خوب یه شب من رفتم توی اصفهان منزل یه عالم دینی ایشون به من میگه من در وجنات شما نور الهی میبینم شما باشی چی میگی / مقتدا و رئیس فرقه بابی که مقتدای بهاء الله هم بوده یعنی جناب باب هم شروع کرد به نازل کردن آیه و کار بابیت شروع شد

این دیگر چیست ؟؟؟؟ واضح تر بفرمائید لطفا
عذر میخوام، در شعر حافظ اشتباه تایپی داشتم ....
شیراز پر غوغا شود، شکر لبی پیدا شود . . . ترسم که آشوب لبش، برهم زند بغداد را
"لسان الغیب، حافظ"
همین کتاب نقطه کاف رو برای شروع مطالعه که ترجمه ادوارد برون انگلیسی هست توی همین سایت هم موجوده دانلود کن بخون ببین میتونی جواب قانع کننده بدی دینی که پایه اش روی اعداد و حروف ونقطه و علم جفر و سایر استدلالات دوران پارینه سنگی بنا شده چه جای دفاع داره

در مورد کتاب نقطه الکاف بحثی جدا و در مورد مقدمه ای از جناب براون بر این کتاب بحثی جداگانه است که بنده فکر میکنم بیشتر مقصد شما از دعوت به خواندن این کتاب با ترجمه ادوارد براون بر مقدمه ای از قلم براون باشد که از شما دعوت میکنم هر کجای این مقدمه برای شما جالب است که شکافته شود لطفا مرقوم بفرمائید تا هم پاسخ شما را بدهم هم پاسخ پرفسور ادوارد براون را .
ایرادهایی بزرگی که بکیش بهائی توان شمرد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک