منم کوروش، شهریار روشنایی ها
نویسنده:
سید علی صالحی
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
این کتاب نتیجه ی باز خوانی الواح و کتیبه های کهن بویژه سنگ نبشته های دوره ی هخامنشی است که توسط سید علی صالحی بازسرائی شده. کوروش مصلح ترین و دانا ترین رهبر ایران باستان است...این مجموعه متشکل از 4 منشور کوروش هخامنشی به نامهای 1.منشور پارسوماش 2.منشور پرشیا 3.منشور شوشیانا و 4.منشور پاسارگاد است.
کوروش خواهد آمد و مرا نجات خواهد داد "دانیال نبی"
به هرسرانجام این باز سرایی آزاد ، مولود تعبیر من از حیات و حضور و عظمت انسانی است که ستم ستیز بود ، مصلح بود ، عدالت طلب بود و آزادی خواه او پسر ماندانا و کمبوجیه ، جز شکوه و سرافرازی مردم و میهن و مدنیت جهان خویش ، دغدغه ی دیگری نداشت
کوروش خواهد آمد و مرا نجات خواهد داد "دانیال نبی"
به هرسرانجام این باز سرایی آزاد ، مولود تعبیر من از حیات و حضور و عظمت انسانی است که ستم ستیز بود ، مصلح بود ، عدالت طلب بود و آزادی خواه او پسر ماندانا و کمبوجیه ، جز شکوه و سرافرازی مردم و میهن و مدنیت جهان خویش ، دغدغه ی دیگری نداشت
دیدگاههای کتاب الکترونیکی منم کوروش، شهریار روشنایی ها
از پلشت و از پلیدی به دور باد روان ادمی
از کراهت و از مرگ به دور باد زندگانی زمین
و از گول و از گزند
از کژدم و اژدها
از دیو و درنده
به دور باد خان و مان ادمیان
تا هست
خنده شادی خیز کودکان خوش باد
تا هست
شهریاری بانوان و اواز خنیاگران خوش باد
تا هست رمه ها بسیارتر
رودها بسیارتر و
بسیار ....بسیارتر باد
تا هست
هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید
تا هست اندوه ادمیان مرده باشد
تنگدستی و تاریکی مرده باشد
از فرازند تا فروشد خورشید
از کاهلی بگریزید
زیرا تن اسایی سراغاز تسلیم است
تسلیم سر اغاز تاریکی است
و تاریکی سراغاز تباهی است
و این بایسته سرزمین من و ملت من نبوده نیست و نخواهد بود
سرانجام کسی اندیشه های مرا باز خواهد سرود
ومن نشان های بسیاری از پی روزگاران باز نهاده ام
راه ها گشوده
اتش ها افروخته
این دعای من استکودکانتان شیرین زاد
خواب هاتان خوش
رمه هاتان بسیار
رودهاتان جاری
وجهانتان روشن باد.
آره دیگه
تجدیدِ خاطره شد
@
درود بر اسلام
هزاران درود بر کوروش کبیر
ذوالقرنین
به امید ایرانی سربلند وپیشرفته اسلامی
زنده وپاینده باد ایران زمین
درود بر کتابناک8-)8-)8-)8-)8-)8-)
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکیدالبرزلب فروبست
حتی دل دماوند آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند آسان رهید وبگریخت
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رودخشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها بر کام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند اینجا خدا ندارد
آییم به داد خواهی فریادمان بلند است
اما چه سود که اینجا نوشیروان ندارد
سرخ وسپید وسبزست این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش ای مهرآریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
درود بر ائین پاک اریایی 8-):x8-)