سمفونی مردگان

mohbarati:
به نظر من که آیدین نه بگیم خیلی زیاد ولی گزینه هایی برای انتخاب پیش رو داشت که خودش نخواست،زمانی که پدرشون مرد چرا نباید اصرار برادر رو بر تقسیم مال و اموال قبول کنه و برود سر زندگی که خودش می خواهد،چرا زمانی که در کارگاه نجاری کار می کرد و پول هاشو جمع میکرد نباید برود دنبال اون مطلوبی که می خواست درسته شک ناشی از مرگ خواهرش زیاد هست ولی خوب بالاخره که باید بیرون بیاد از این شوک...خودش نخواست
ولی اطرافیانش هم خیلی در حقش کوتاه کردند که نشان دهنده تفکرات کوتاه مردم اون دوره است البته همین زمان هم آدم هایی هستند که همه چیز رو در پول و مال و منال می بینند ولی دیگه این جور نیست که پدری بتونه به فرزندش تحکم کنه و زور بگه...
جناب معروفی کتاب هایی دیگری مثل " سال بلوا"و "پیکر فرهاد" هم دارند ولی من اونها رو نخوندم که بدونم فضای اونها چه طوره ولی خوب قبول دارم که فضای گرفته و سیاهی به تصویر کشیده شده ولی چرا داستان نباید قابل باور باشه؟چون به نظر شما زیادی سیاهه؟خیلی از آدم ها زندگی خیلی بدی دارند.

hasty jon:
چرا شما گفتید ضد مذهبی؟من که چیزی که ضد مذهب باشه درش ندیدم حالا فضای تاریکی مجسم شده آره اون هستش،شاید آدمهای خیلی مذهبی یا دین داری نبودند ... چند جایی از کتاب بود که حتی درمورد نماز آیات صحبت شد

درووود.به راستی از سایت ارزشمندتان شپاسگذارم.و مثل همیشه امیدوارم
نتابهای چاپ قدیم که دور از تیغ سانسور مانده اند استفاده نمایید.
خرد نگهدار تان

راستش من منظورم از سیاهی، جنبه دینی قضیه نبود.
حس امیدواری به آینده رو میگفتم.
من به شخصه چیزی در مورد جریان سیال خیال و نقد ادبی و فضاسازی و ... نمیدونم
راستش یکی از دوستانم که ادبیات میخونه بهم چند تا کتاب معرفی کرده که به قول خودش برا کسانی که تازه کارند (در نقد) خوبه. اگه خوندم چشم، به شخصه هر چی یاد گرفتم میام میگم. یه نکته جالب در مورد بچه های رشته ادبیات اینه که من فکر میکردم اینا با گرفتن لیسانس یا فوق لیسانس کلی راه برای شعر گفتن و داستان نویسی بلدند و دکتراهاشون دیگه نویسنده ای میشن برا خودشون!!! اما اینطور نبود. با همین دوستم که صحبت میکردم متوجه شدم اینها بیشتر رو جنبه های تحلیل و نقد و بررسی روانشناختی و تاریخی و فلسفی و .... اثر تمرکز دارند و این که شاعر یا نویسنده بشن به ذوق شخصی خودشون برمیگرده و به بیان دیگه چیزی تو دانشگاه بهشون درس داده نمیشه! من نمیدونستم اینجوریه، گفتم تا شما هم بدونید.

گرچه در کتابناک کتاب های پر اهمیت تری موجود می باشد ولی :
1. به دلیل بحث روی نحوه دانلود
2.یحث روی شرعی بودن دانلود این کتاب یا نبودن
3.وتشکرات بعضی ذوستان
و در کل به علت پیام های متنی شما دوستان(اسپم سازی مفید در جهت افزایش رتبه سایت) در بحث هفته قرار گرفته نه به خاطر راه یافتن به مرحله آخر داوری کتاب سال نه به خاطر ترجمه شدن به زبان های دیگر نه به خاطر این که آقای عباس معر..کارگاه داستان نویسی دارند.(تکرار مکررات)
من نسخه کتابناک رو نخوندم ولی نسخه ای که در دست من بود با یک آیه شروع شده بود که کل موضوع کتاب تقریبا روی اون میگرده چرا میگین ضد دین.
فضا پردازی ، نثر نو گرا ،شخصیت های قابل ملموس و... رو ول کردیم دم از جریان سیال ذهن میزنیم یکی بیاد معرفت بزاره این مقوله رو برای من باز کنه تا علاوه بر من کسی که بحث ومی خونه یک چیزی یاد بگیره.(از پایه کتاب رو نقد کنید)
حالا که بعد از سالی یک کتاب از شاخه ادبیات مورد بحث است از تمام کسانی که در ادبیات دستی دارند به شخصه دعوت میکنم همکاری کنند.(گرچه من کسی نیستم)
تازه آقای معروفی اگر یخواهند میتوانند از سایت شکایت کنند و از سایت های دیگر پس .......

فایلی که دانلود میکنم خرابه. ولی خوب مهم نیست.چون من این کتابو قبل خوندم. با کتاب ضد مذهبی و سیاهی طرفیم. راستش کتاب دوست نداشتنی. فقط جریان سیال ذهن که نویسنده خیلی خوب ازش استفاده کرده باعث شد تا تشو بخونم که از حق نگذریم نویسنده مهارت خوبی در استفاده از جریان سیال ذهن به خرج داده.
کتابناک سایت فوق العاده ای. اما راستش داشتم به این فکر میکردم که دانلود کتابا از نظر قانونی و شرعی درسته یا نه؟؟؟؟؟؟؟
من که دانلود میکنم ایشالا که موردی نداره. اگه یکی حکمشو میدونه به مام بگه
تشکراتتتتت فراوان از همه دوستان

من احساس میکنم آقای معروفی کمی بدبین هستند. فضایی که ایشون خلق کردند، بیش از حد سیاه شده.
البته ایشون میخوان آیدینشون رو به عنوان کسی نشون بدن که زندگیش به خاطر کوته فکری های افراد جامعه، از نزدیکترین اعضای خانواده بگیر تا دوستان خانوادگی ، نابود شده. استعداد هایی که به آتش کشیده شده و ....
ولی ایشون نتونسته حس امید به تغییر این وضع رو در خواننده به وجود بیاره. بر عکس، همون موقع که فکر میکنی آیدین داره به یه زندگی ایده آل میرسه (ماجرای کلیسا و ...)، یک دفعه با روانپریشی ناشی از مرگ نامزدش روبرو میشود (اسم اون دختر رو یادم نمیاد. کتاب رو چندین ماه پیش خوندم). بماند که به نظر من اون فصلی که بعد از این حادثه نگاشته میشه زیباترین قسمت کتاب هستش! (جریان سیال ذهن)، ولی خواننده با چنین اتفاقی ناباوری بیشتری پیدا میکنه نسبت به کل روند داستان. باور پذیر بودن خیلی مهمه.
گویا اکثر کتابهای ایشون اینطور هستش. من که ترجیه میدم تا وقتی وضعیت روحی خوبی پیدا نکردم سراغ کتاب دیگه ای از ایشون نرم.
نکته دیگه این که من و چند تا از دور و بری هام بعضی از چنین مشکلاتی رو در روند زندگیمون داشتیم (نه به این غلظت)، اما برای حلش همیشه راه حل هایی بوده (گاهی خیلی واضح نمیشد اون راهها رو دید، ولی همیشه اونجاست)، ولی در این رمان شما شاهد این هستید که راه های پیش روی آیدین بسیار کم، به جاش اورهان میتونه تصمیم گیری های بیشتری بکنه که اکثراً به خطا میره، همین خودش نوعی تبعیض هستش که نویسنده داره بین شخصیت هاش قائل میشه! چرا ؟ برای این که بدبختی آیدین رو بیشتر به رخ بکشه؟ از نظر من این یک ضعف هستش. نمونه بارز این مشکل رو برای برادر بیمارشون هم میبینید.
نتیجه من از این حرفا اینه که: این رمان برای اورهان ها و پدر و مادر ها و ... هر کسی نوشته شده که میتونه زندگی کسانی رو شبیه به زندگی آیدین کنه. مشکلش هم اینجاست که حرف زیادی برای ایدین ها نداره. این سکوت خیلی تلخ تر از سرنوشت نامعلوم آیدین هستش. یعنی معروفی عقیده داره راهی نیست؟ یا جامعه و فرهنگ اجتماعی عوض میشه و یا هیچ؟ من بعید میدونم. شما چی؟

کار عجیب و جالبی بود. راوی داستان و زمان داستان مدام تغییر می کردن. گاهی گیج کننده بود ولی تیکه تیکه بودن داستان ادم رو جذب می کرد تا بلکه بتونه یه جای دیگه کتاب، ادامه ی تیکه قبلی رو پیدا کنه. نویسنده کتاب باید ادم خیلی عجیب و جالبی باشه، مثل کتابش.

دو ستان عزيز از عرفي وقانوني وشرعي درست نيست كه كتابي كه حاصل دسرنج ديگران است را به صورت رايگان دانلود كنيم
ما جويندگان علميم نه دزدان علم

هنوز دنیام خاکستری ست