رسته‌ها
کیمیاگر
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 425 رای
نویسنده:
مترجم:
آرش حجازی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 425 رای
ترجمه دیگر

✔️ هرچند دهه، کتابی منتشر می‌شود که زندگی خوانندگانش را برای ابد دگرگون می‌کند. کیمیاگر چنین است. «وقتی کسی به راستی چیزی را بخواهد، تمامی کیهان همدست می‌شود تا او روِ‌یایش را تحقق بخشد.» این رمان شگفت انگیز پائولو کوئلیو، میلیون ها خواننده را در سراسر جهان به شعف آورده است. این داستان که در سادگی و حکمتش خیره کننده است، درباره ی چوپانی اندلسی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اسپانیا رها می کند و به شمال افریقا می رود تا گنجی را مدفون در حوالی اهرام بیابد. در این راه، با زنی کولی، مردی خودش را پادشاه می داند، و یک کیمیاگر آشنا می شود. همه ی این افراد، سانتیاگو را در مسیر جست و جویش هدایت می کنند. هیچ کس نمی داند این گنج چیست و آیا سانتیاگو می تواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟ اما پیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر می رسید، سرانجام به جست و جوی گنجی مبدل می شود که فقط در درون می توان آن را یافت. به جرات می توان گفت که کتاب گیمیاگر از زیرکانه ترین نکات روانشناسی بهره گرفته است و این موضوعات را با مهارت کامل به مخاطب خوب منعکس م نماید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
183
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mana1
mana1
1389/10/25

کتاب‌های مرتبط

اسرار کشتی سنتیا
اسرار کشتی سنتیا
4.5 امتیاز
از 26 رای
قصر سیاه - جلد 3
قصر سیاه - جلد 3
4.8 امتیاز
از 17 رای
Cybernation
Cybernation
0 امتیاز
از 0 رای
The Oregon Files 07 - The Silent Sea
The Oregon Files 07 - The Silent Sea
3 امتیاز
از 1 رای
لاوسون در جزیره وحشت
لاوسون در جزیره وحشت
4.6 امتیاز
از 30 رای
Fair Margaret
Fair Margaret
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کیمیاگر

تعداد دیدگاه‌ها:
88
قسمت هایی از مثنوی معنوی که این داستان از آن اقتباس شده است:
بود یک میراثی مال و عقار
جمله را خورد و بماند او عور و زار
مال میراثی ندارد خود وفا
چون بناکام از گذشته شد جدا
او نداند قدر هم کاسان بیافت
کو بکد و رنج و کسبش کم شتاف
نقد رفت و کاله رفته و خانه‌ها
ماند چون چغدان در آن ویرانه‌ها
گفت یارب برگ دادی رفت برگ
یا بده برگی و یا بفرست مرگ
چون تهی شد یاد حق آغاز کرد
یا رب و یا رب اجرنی ساز کرد
خواب دید او هاتفی گفت او شنید
که غنای تو به مصر آید پدید
رو به مصر آنجا شود کار تو راست
کرد کدیت را قبول او مرتجاست
در فلان موضع یکی گنجی است زفت
در پی آن بایدت تا مصر رفت
چون ز بغداد آمد او تا سوی مصر
گرم شد پشتش چو دید او روی مصر
لیک نفقه‌ش بیش و کم چیزی نماند
خواست دقی بر عوام‌الناس راند
گفت شب بیرون روم من نرم نرم
تا ز ظلمت نایدم در کدیه شرم
اندرین اندیشه بیرون شد بکوی
واندرین فکرت همی شد سو به سوی
ناگهانی خود عسس او را گرفت
مشت و چوبش زد ز صفرا تا شکفت
اتفاقا اندر آن شب‌های تار
دیده بد مردم ز شب‌دزدان ضرار
تا خلیفه گفت که ببرید دست
هر که شب گردد وگر خویش منست
در چنین وقتش بدید و سخت زد
چوب‌ها و زخمهای بی‌عدد
نعره و فریاد زان درویش خاست
که مزن تا من بگویم حال راست
گفت اینک دادمت مهلت بگو
تا به شب چون آمدی بیرون به کو
تو نه‌ای زینجا غریب و منکری
راستی گو تا بچه مکر اندری
انبهی از تست و از امثال تست
وا نما یاران زشتت را نخست
گفت او از بعد سوگندان پر
که نیم من خانه‌سوز و کیسه‌بر
من نه مرد دزدی و بیدادیم
من غریب مصرم و بغدادیم
قصه‌ی آن خواب و گنج زر بگفت
پس ز صدق او دل آن کس شکفت
بوی صدقش آمد از سوگند او
سوز او پیدا شد و اسپند او
گفت نه دزدی تو و نه فاسقی
مرد نیکی لیک گول و احمقی
بر خیال و خواب چندین ره کنی
نیست عقلت را تسوی روشنی
بارها من خواب دیدم مستمر
که به بغدادست گنجی مستتر
در فلان سوی و فلان کویی دفین
بود آن خود نام کوی این حزین
دیده‌ام خود بارها این خواب من
که به بغدادست گنجی در وطن
هیچ من از جا نرفتم زین خیال
تو به یک خوابی بیایی بی‌ملال
گفت با خود گنج در خانه‌ی منست
پس مرا آن‌جا چه فقر و شیونست
بر سر گنج از گدایی مرده‌ام
زانک اندر غفلت و در پرده‌ام
زین بشارت مست شد دردش نماند
صد هزار الحمد بی لب او بخواند
باز گشت از مصر تا بغداد او
ساجد و راکع ثناگر شکرگو
خانه آمد گنج را او باز یافت
کارش از لطف خدایی ساز یافت
3بار این کتاب رو خوندم و هر دفعه مطلب جدیدی اموختم.:x
هرکس بتونه پیام شازده کوچولو رو بگیره پیام این کتاب شگفت انگیز روهم میگیره
دروووووووود
من این کتاب رو 5 بار خوندم و هر بار بنظرم جالبتر اومده....
از دوست عزیز آقا سیامک که نظر دادن میخوام که این کتاب رو حتما بخونن.بعد مطمئنم نظرش عوض میشه.....
کتاب را خواندم . قشنگ بود اما انچیزی نبود که دوستانم می گفتند یعنی شاهکار
به نظر من شاهکار به کتاب هایی می گویند که در ان ها غرق شویم مانند بلندی های بادگیر و یا محاکمه حتی خاطرات روسپیان سودا زده ی من
اما این کتاب شاهکار نیست .
البته ممکن است که اشتباه کنم اگر کسی دلایلی دال بر اینکه شاهکار ادبیات است دارد لطفا بازگو کند
با تشکر
کتاب مفیدی است
پیشنهاد میکنم بخوانید ;-)
کتابهای پائولو کوئیلو مورد پسند همه کس نیست. ولی من عاشقشم. تمام کتابهاش به نظرم حرفهایی داره که می تونه درسهای زندگی رو بهمون یاد بده.
برای من که خیلی موثر بوده.
من یه پیشنهاد به همه ی دوستداران کوئلیو دارم و اون اینه که تو خوندن آثارش خیلی خیلی دقت کنند،شاید تنها کتاب سالمش همین کیمیاگر باشه،اما به نظرم تا کتاب " نگرشی بر آرا و اندیشه های پائولو کوئلیو رو به نویسندگی محمد تقی فعالی نخوندید" به هیچ وجه دست به کتاب های این نویسنده نزنید،و اگر هم زدید واقعا مراقب باشید که در دام نوشته های زیبا و هنریش گیر نیفتید
سریعا به یک مساله ای که مورد توجه عموم قرار گرفته توجه می کنیم و بدون اونکه بخوایم خودمون تجربه کنیم، مثه دیگران در موردش حرف می زنیم، اگه خوب باشه، تعریف خوب و بر عکس.
ما ایرانی ها همیشه یه مشکلی داریم. یه مشکل که نه ... چند تا مشکل اساسی ... یکی از این مسایلی که برام خیلی عجیب اینه که سریعا به یک مساله ای که مورد توجه عموم قرار گرفته توجه می کنیم و بدون اونکه بخوایم خودمون تجربه کنیم، مثه دیگران در موردش حرف می زنیم، اگه خوب باشه، تعریف خوب و بر عکس. من هم همینطور بودم تا مدتی به خاطر تمجید دیگران از این نویسنده خوشم می اومدش، اما با خوندن آثارش دیگه چندان تمایلی به خوندن کتاباش پیدا نکردم و حتی «به گفته دیگران» شاهکار این نویسنده به نام «کیمیاگر» رو نخوندم.
کیمیاگر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک