ماجرای یک شهر
نویسنده:
ژول ورن
مترجم:
عنایت الله شکیباپور
امتیاز دهید
✔️ برگرفته از متن کتاب:
وقتی کودک بودم، خواب هولناکی دیدم که معنای آن برای من نامعلوم بود و بعدها که کتابهای خود را نوشتم، به یادم آمد که قسمتی از این حوادث را در دوران کودکی خواب دیده ام. پدرم هیچ وقت اجازه سفر به من نمی داد ولی یکبار بدون اجازه او با یکی از کشتی های مسافربری روانه آفریقا شدم. در دوران کودکی دلباخته مسافرت به کشورهای ناشناس بودم. در کشورهای آفریقا با بسیاری از عجایب روبرو شدم و هر چه می دیدم قسمتی از خوابهای هولناکی بود که دیده بودم.
تماشای جنگل های آفریقا برای من بسیار لذت بخش بود. روزها برای سیاحت به جنگل ها می رفتم. درختان انبوهی را میدیدم که با شاخ و برگ خود سر به فلک کشیده؛ بعضی از این درختها میوه های درشتی داشت که به مناسبت اینکه کاپیتان هور به من سفارش کرده بود، از خوردن آن خودداری می کردم. او به من میگفت غالب این میوه ها از گیاهان سمی است که بسیار خطرناک است. یک حبه از این میوه ها می تواند فیل بزرگی را با آن قدرت از پا درآورد.
البته توصیه او را همیشه به یاد داشتم. اما از تماشای این درختان در عالمی از رویا فرو می رفتم و با استعدادی که در نقاشی داشتم، بسیاری از این درختها را نقاشی می کردم و نام هر درخت را با خصوصیاتی که داشت در دفتر خود ثبت می کردم...
بیشتر
وقتی کودک بودم، خواب هولناکی دیدم که معنای آن برای من نامعلوم بود و بعدها که کتابهای خود را نوشتم، به یادم آمد که قسمتی از این حوادث را در دوران کودکی خواب دیده ام. پدرم هیچ وقت اجازه سفر به من نمی داد ولی یکبار بدون اجازه او با یکی از کشتی های مسافربری روانه آفریقا شدم. در دوران کودکی دلباخته مسافرت به کشورهای ناشناس بودم. در کشورهای آفریقا با بسیاری از عجایب روبرو شدم و هر چه می دیدم قسمتی از خوابهای هولناکی بود که دیده بودم.
تماشای جنگل های آفریقا برای من بسیار لذت بخش بود. روزها برای سیاحت به جنگل ها می رفتم. درختان انبوهی را میدیدم که با شاخ و برگ خود سر به فلک کشیده؛ بعضی از این درختها میوه های درشتی داشت که به مناسبت اینکه کاپیتان هور به من سفارش کرده بود، از خوردن آن خودداری می کردم. او به من میگفت غالب این میوه ها از گیاهان سمی است که بسیار خطرناک است. یک حبه از این میوه ها می تواند فیل بزرگی را با آن قدرت از پا درآورد.
البته توصیه او را همیشه به یاد داشتم. اما از تماشای این درختان در عالمی از رویا فرو می رفتم و با استعدادی که در نقاشی داشتم، بسیاری از این درختها را نقاشی می کردم و نام هر درخت را با خصوصیاتی که داشت در دفتر خود ثبت می کردم...
آپلود شده توسط:
Pir pesar
1389/11/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماجرای یک شهر