رسته‌ها
سایه مرگ
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 209 رای
نویسنده:
مترجم:
رضا رستگار
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 209 رای
کتاب هفتم از مجموعه 10 تایی دموناتا :

1. لرد لاس
2. دزد شیطانی
3. فاجعه اسلاتر
4. بک
5. دیو همخون
6. رستاخیز شیطان
7. سایه مرگ
8. جزیره گرگ ها
9. ندای مرموز
10. دلاوران جهنم

بک که دوباره به دنیا برگشته است ، همراه با درویش در کارشری ویل زندگی می کند و به استعدادی پی می برد که بعد از رجوعش در دنیا به وجود آمده است.در این حال یک شب ناگهانی به خانه ی آنها حمله می شود اما نه توسط هیولا ها . بک ، درویش و مریدان برای پیدا کردن مقصر این کار دست به کار می شوند ولی بک حقیقتی را پیدا می کند ....حقیقتی از جنس مرگ!!
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
216
آپلود شده توسط:
amin420
amin420
1388/02/22

کتاب‌های مرتبط

زیر درخت مقدس
زیر درخت مقدس
3.3 امتیاز
از 3 رای
ابوحامد
ابوحامد
4 امتیاز
از 3 رای
ایزدان خرد
ایزدان خرد
3.9 امتیاز
از 13 رای
قلب فروزان دانکو
قلب فروزان دانکو
4.1 امتیاز
از 39 رای
دزد شیطانی
دزد شیطانی
4.7 امتیاز
از 257 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سایه مرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
110
Armina karimi نوشت:
نقل قول از مبینا 2:نقل قول از noroozi_arman:خیلی باحال بووووووود
بلی بلی...
من 10 جلدشو توی یک هفته اونم تو اردیبهشت و امتحانا خوندم.
خودم فک میکنم میمونم چی جوری!
تو واقعا یک هفته ای 10جلدش رو خوندی!؟

سرم بره اگه دروغ بگم!
neb70 نوشت:
نقل قول از مبینا 2:ای خدا هیچ وخ اونجاشو یادم نمی ره که رفت اون بالا با گروبز و باهم حرف زدن و گروبز بعد از چند دقیقه که برگشت دید....
اه خدا....
من سر اینجاش کلی گریه کردم!
چه قدر زود گذشت باس یه بار دیگه بشینم بخونم...
بیشتر جاهاش رو یادم رفته!
منم یادمه دقیقا سر همین جاش دوتا آدمه مزاحم در اتاق رو باز کردن و اومدن تو! هیچ وقت نمی بخشمشون!

من که هر خطش رو میخوندم مامانم عین جغد سرکنده میومد تو اتاق میگفت مگه تو امتحان نداری؟
ای خدا،این مادرو از ما نگیر!
مبینا 2 نوشت:
نقل قول از noroozi_arman:خیلی باحال بووووووود
بلی بلی...
من 10 جلدشو توی یک هفته اونم تو اردیبهشت و امتحانا خوندم.
خودم فک میکنم میمونم چی جوری!

تو واقعا یک هفته ای 10جلدش رو خوندی!؟
مبینا 2 نوشت:
ای خدا هیچ وخ اونجاشو یادم نمی ره که رفت اون بالا با گروبز و باهم حرف زدن و گروبز بعد از چند دقیقه که برگشت دید....
اه خدا....
من سر اینجاش کلی گریه کردم!
چه قدر زود گذشت باس یه بار دیگه بشینم بخونم...
بیشتر جاهاش رو یادم رفته!

منم یادمه دقیقا سر همین جاش دوتا آدمه مزاحم در اتاق رو باز کردن و اومدن تو! هیچ وقت نمی بخشمشون!(!)
مبینا 2 نوشت:
ولی خداوکیلی خیلی مجموعه ی مالیه!
یعنی واقعا ارزش خوندن داره....
میخوای بهت بگم درویش چش میشه؟
یا میخوای خودت بخونی؟

به نظرم خودم بقیه ش رو بخونم بهتره اینجوری سور پرایز می شم!!
ای خدا هیچ وخ اونجاشو یادم نمی ره که رفت اون بالا با گروبز و باهم حرف زدن و گروبز بعد از چند دقیقه که برگشت دید....
اه خدا....
من سر اینجاش کلی گریه کردم!
چه قدر زود گذشت باس یه بار دیگه بشینم بخونم...
بیشتر جاهاش رو یادم رفته!
:-(
neb70 نوشت:
نقل قول از Armina karimi:قشنگ بود ولی به قشنگیه جلدای دیگه ش خوب نبود
اخرش بک و کریلی درویش وقتی سوار قایق شدن بعدش چی شد؟؟؟؟؟
تونستن نجات پیدا کنن از اون دریا؟؟؟؟؟
آره نجات پیدا می کنند. وقتی پیداشون می کنند:
بک حالش خوبه، کرنلی: آسیب سطحی دیده ولی حالش خوب میشه، و درویش: کار قلبش تمومه!
خبر بد: درویش قراره بزودی بمیره!

اااااااااااااااا...من میخواستم بهش بگم
اه
حس و حالمو به هم زدی!
ولی خداوکیلی خیلی مجموعه ی مالیه!
یعنی واقعا ارزش خوندن داره....
میخوای بهت بگم درویش چش میشه؟
یا میخوای خودت بخونی؟
Armina karimi نوشت:
نقل قول از مبینا 2:نقل قول از Armina karimi:قشنگ بود ولی به قشنگیه جلدای دیگه ش خوب نبود
اخرش بک و کریلی درویش وقتی سوار قایق شدن بعدش چی شد؟؟؟؟؟
تونستن نجات پیدا کنن از اون دریا؟؟؟؟؟
خیلی ببخشید ولی درست یادم نمیاد...اگه یادم میومد بهت میگفتم!
اشکال نداره وقتی جلدا ی بعدیش رو بخونم میفهمم!

اره خوب کاری میکنی!
;-(
Armina karimi نوشت:
قشنگ بود ولی به قشنگیه جلدای دیگه ش خوب نبود
اخرش بک و کریلی درویش وقتی سوار قایق شدن بعدش چی شد؟؟؟؟؟
تونستن نجات پیدا کنن از اون دریا؟؟؟؟؟

آره نجات پیدا می کنند. وقتی پیداشون می کنند:
بک حالش خوبه، کرنلی: آسیب سطحی دیده ولی حالش خوب میشه، و درویش: کار قلبش تمومه!
خبر بد: درویش قراره بزودی بمیره!
سایه مرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک