رسته‌ها
دزد شیطانی
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 596 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 596 رای
کتاب دوم از مجموعه 10 تایی دموناتا :

1. لرد لاس
2. دزد شیطانی
3. فاجعه اسلاتر
4. بک
5. دیو همخون
6. رستاخیز شیطان
7. سایه مرگ
8. جزیره گرگ ها
9. ندای مرموز
10. دلاوران جهنم

کرنل ارباب نورهاست . نورهایی که مرز بین دنیای انسانها و شیاطین را مشخص می کند .
این کتاب درباره پسری است که نورهای زیادی را می‌بیند خیلی‌ها به این خاطر که او قضیه نورها را فاش کرده او را یک انسان دیوانه می‌دانند.به همین علت او بسیار تنها شده‌است. تا روزی به طوری اتفاقی نورها را کنار یکدگر می‌چیند و ناگهان دروازه‌ای به سوی سرزمین دیمونتاها باز می‌شود و اربابی شیطانی از آن بیرون آمده و پسر را با خود می‌برد. پسر که از موضوع تنهاییش خیلی ناراحت بوده با استفاده از استعداد خود در جادوگری یکی از شیاطین را با استفاده از جادوی دگردیسی تغییر می‌دهد و به یک کودک تبدیل می‌کند و اسم او را از آرتری به آرت تغییر می‌دهد.اما صفات او همچنان در او باقی مانده.او باور می‌کند که آرت برادرش می‌باشد. تا روزی آن ارباب شیطانی آن موجود دگردیسی شده را توسط موجود شیطانی به نام کاداور به سرزمین دمونتاها بر می‌گرداند ولی پسرک دست از تلاش بر نمی‌دارد و به دنبال کسی که فکر می‌کند برادر کوچکش است پا به دنیای شیاطین می‌گذارد (دموناتا) در بین راه با جادوگری بسیار قوی به نام برانابوس بر می‌خورد.برانابوس که از جنگنده‌های بسیار قوی بود پسرک را بعد از ماجرایی در گروه خود راه می‌دهد پس از یک جنگ برانابوس به پیمی برد که او می تواند تکه‌های نوری که پنجره‌ها (وسیله ای برای عبور و مرور از سرزمین‌های مختلف) را می سازد ببیند و سریع تر از هر کس دیگری پنجره بسازد با او عهد می بندد اگر او پنجره ای به سمت کا - گاش (که سلاح افسانه ای است که قادر است دنیا را از بین ببرد؛ چه دموناتا، و چه دنیای انسان ها) باز کند برانابوس به او کمک می‌کند که برادرش آرت را پیدا کند و او را با خود می‌برد. تا بعد از ماجراهایی پسرک که راز برادرش را از یاد برده بود به یاد می‌آورد و به خانه پیش خانواده اش باز می‌گردد ولی پس از برگشت به خانه می‌فهمد که هفت سال از زمانی که خانه را ترک کرده می‌گذرد در حالی که او فکر می‌کرده تنها چند هفته از آن روز گذشته کمی بعد متوجه می‌شود که جز دردسر برای خانواده اش چیزی نیست پس دوباره نزد برانابوس باز می‌گردد در آن هنگام پی می‌برد که خودش قطعه‌ای از کا - گاش بوده است .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
314
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
amin420
amin420
1388/02/03

کتاب‌های مرتبط

گربه ای که عاشق من شد!
گربه ای که عاشق من شد!
4 امتیاز
از 3 رای
آکادمی خون آشام  - جلد 1
آکادمی خون آشام - جلد 1
4.8 امتیاز
از 123 رای
با کفش های برفی
با کفش های برفی
4.5 امتیاز
از 12 رای
Pants on Fire
Pants on Fire
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دزد شیطانی

تعداد دیدگاه‌ها:
133
من اگه یه روزی دارن شان رو ببینم ازش میپرسم :تو از کجا میدونستی گودزیلاها چی دوست دارن؟!:D
[quote='ramoona']این کتاب عاللییییییییه..
حرف های زیادی برای گفتن دارم:
می دونین چیه؟توی این مجموعه این نکته که هر کتاب از زبون یکی از شخصیت هاست باعث می شه که آدم بتونه سرنخ ها رو به هم ربط بده و حقیقت رو کشف کنه...من همین که گفت اسم دادشش آرت هست به فکر آرتری افتادم ولی بقیه رازهای کتابو تا قبل از اینکه یه سرنخ درست و حسابی به کرنل می دادند نمی فهمیدم...ولی خییلی باحال بودها..تصور کنین! درویش گریدی و پانک ها! به قول گروبز در کتاب پنجم(، اشکالی ندارد، من هم به یک عالم دیگر رفته ام...حرفها دیگر دارد خیلی توهمی می شود.)[/quote]
اره کتابش خوبه ولی در مقایسه با بقیه ی جلداش از همه بد تر بود!(!)(!)(!)
من جلد 5و1 رو از همه بیشتر دوست دارم:x:x:x
این کتاب عاللییییییییه..
حرف های زیادی برای گفتن دارم:
می دونین چیه؟توی این مجموعه این نکته که هر کتاب از زبون یکی از شخصیت هاست باعث می شه که آدم بتونه سرنخ ها رو به هم ربط بده و حقیقت رو کشف کنه...من همین که گفت اسم دادشش آرت هست به فکر آرتری افتادم ولی بقیه رازهای کتابو تا قبل از اینکه یه سرنخ درست و حسابی به کرنل می دادند نمی فهمیدم...ولی خییلی باحال بودها..تصور کنین! درویش گریدی و پانک ها! به قول گروبز در کتاب پنجم(، اشکالی ندارد، من هم به یک عالم دیگر رفته ام...حرفها دیگر دارد خیلی توهمی می شود.)
[quote='sagaro']البته تشخیصش با بنده و همکارمه ولی گلم پروفایل شخصی برای همین بحث هاست ، ممکنه همه کاربرها از این بحث لذت نبرند[/quote]
من باگفته ی شما کاملان موافقم ولی گاهی وقط ها موقعیت ایجاب میکنه که سریع واکنش نشون داد مثل خود من....در مورد کتاب جلاد لاغر ...باتشکر و ببخشید که در کار شما دخالت کردم
البته تشخیصش با بنده و همکارمه ولی گلم پروفایل شخصی برای همین بحث هاست ، ممکنه همه کاربرها از این بحث لذت نبرند;-)
[quote='sagaro']الان دقیقن بحث شما راجع به کتابه عزیزان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/quote]
میشه گفت تقریبا...ولی خوب نوه ی من یکم دل نازکه...میخواد بزنه تو سر یکی از شخصیتای کتاب!!
منم دارم نصیحتش میکنم!
:D
الان دقیقن بحث شما راجع به کتابه عزیزان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[quote='ramoona']حرفت درسته مادربزرگ مبینا ولی حالا من مگر بهش توهین کردم. لرد لاس هم باحاله ولی همون جور که گفتی نقش منفی هست دیگه....[/quote]
نوه ی عزیزم...تو باید از وجود من استفاده کنی ولی خوب انگار علاقه ای نداری پس بیخی...
باشه؟
یا اگه میخوای ادامه بدی منم پایه ام!
حرفت درسته مادربزرگ مبینا ولی حالا من مگر بهش توهین کردم. لرد لاس هم باحاله ولی همون جور که گفتی نقش منفی هست دیگه....
[quote='ramoona']بچه ها مرسی از اطلاعاتتون باید برم بخونم ببینم چی میشه.....راستی من از جلد یکش اونجا که برده بودن گروبز رو به بیمارستان خیلی بد بود...اشکم در اومد. دلم می خواست بزنم تو سر اون پرستاره لی ا در بهش بگم:دخترجون اگه می دونستی این بدبخت چه ذجرهایی کشیده.. این جوری قضاوت نمی کردی.[/quote]
:-|
یعنی...چی بگم دیگه؟؟
ببین یکم مسلط باش...شاید اشکت دراد ولی خوب عزیزم فیلم نیست که فحش رو بکشی به یارو!
بالاخره یکی از شخصیت های کتابه دیگه...
منکه خودم خیییییییلللییییییییی لردلاس رو دوس دارم...با اون همه بدی عاشقشم....
اینا دلیل مناسبی نیست عزیزم...حالا بعدا میفهمی چی میگم!
دزد شیطانی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک