رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
شازده کوچولو
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 4876 رای
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 4876 رای
✔️ داستان "شازده کوچولو" نوشته اگزوپری توسط چند تن از مترجمان توانای فارسی از جمله محمد قاضی، ابوالحسن نجفی و احمد شاملو به فارسی برگردانده شده و بارها تجدید چاپ شده است.
«دوسنت اگزوپری این کتاب را در سال 1943 یعنی یک سال قبل از مرگش و در بحبوحه جنگ جهانی دوم، آن زمان که در آمریکا حضور داشت نوشت؛ شاید خود او هم باور نمیکرد که روزی کتاب کوچکی که نوشته بعد از انجیل کتاب مقدس مسیحیان به عنوان پرخواننده ترین کتاب جهان شناخته شود.»
در ۱۹۴۳ شاهکار سنت‌اگزوپری به نام "شازده کوچولو" Le Petit Prince انتشار یافت که حوادث شگفت‌آنگیز آن با نکته‌های دقیق و عمیق روانی همراه است. شازده کوچولو یکی از مهم‌ترین آثار اگزوپری به شمار می‌رود که در قرن اخیر سوّمین کتاب پرخواننده جهان است. این اثر از حادثه‌ای واقعی مایه گرفته که در دل شنهای صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده است. خرابی دستگاه هواپیما خلبان را به فرود اجباری در دل آفریقا وامی‌دارد و از میان هزاران ساکن منطقه؛ پسربچه‌ای با رفتار عجیب و غیرعادی خود جلب توجه می‌کند. پسربچه‌ای که اصلاً به مردم اطراف خود شباهت ندارد و پرسشهایی را مطرح می‌کند که خود موضوع داستان قرار می‌گیرد. شازده کوچولو از کتابهای کم‌نظیر برای کودکان و شاهکاری جاویدان است که در آن تصویرهای ذهنی با عمق فلسفی آمیخته است. او این کتاب را در سال ۱۹۴۰ در نیویورک نوشته است. او در این اثر خیال انگیز و زیبایش که فلسفه دوست داشتن و عواطف انسانی در خلال سطرهای آن به ساده‌ترین و در عین حال ژرفترین شکل تجزیه و تحلیل شده و نویسنده در سرتاسر کتاب کسانی را که با غوطه ور شدن و دلبستن به مادّیات و پایبند بودن به تعصّبها و خودخواهیها و اندیشه‌های خرافی بیجا از راستی و پاکی و خوی انسانی به دور افتاده اند، زیر نام آدم بزرگها به باد مسخره گرفته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1386/06/05
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شازده کوچولو

تعداد دیدگاه‌ها:
722
- تو که می‌دانی... آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد، غروب خورشید را دوست می‌دارد...
- پس تو آن روز که چهل‌وسه‌بار غروب خورشید را تماشا کردی، زیاد دلت گرفته بود؟;-(
تعجب می کنم از اینکه این کتاب محبوب ترین کتاب این سایت شده!!!!!!::stupid:
هربار این کتابو میخونم،نمیدونم چرا....گریه ام میگیره...بنظرمن هرکس زیر این ظاهر کودکانه اگه بتونه معنای عمیق کتابو درک کنه،امکان نداره هیچ حس و هیجانی بهش دست نده:x
شازده کوچولو برای من یه دنیا حرفه بعده بارها خوندن هنوز برام تازگی داره !!!
آروم میشم وقتی میخونمش... هر بار که میخونمش... یه دنیا حرف توش هست... یه دنیا ی تموم نشدنی مثه دنیای کودکی!
هر مقع می خونمش چیزای جدیدی از زندگی دستگیزم میشه!
یکی از بهترین کتاب هایی هستش که آدم هر وقتی بخونتش از خوندنش لذت میبره
- می فهمی! آنجا خیلی دور است. من نمی توانم این جسم را با خود به آنجا بکشم. خیلی سنگین است.
من ساکت بودم.
- ولی این جسم مانند قشر کهنه ای خواهد بود که به دورش بیندازند. قشر کهنه که غصه ندارد.
من ساکت بودم.
او کمی دلسرد شد ولی باز تقلایی کرد تا مرا قانع کند:
- این خوب خواهد شد، می دانی...؟ من هم به ستاره ها نگاه خواهم کرد. همه ستاره ها برای من چاه خواهند شد با یک چرخ زنگ زده، و همه ستاره ها برا ی من آب خواهند ریخت که بنوشم...
من ساکت بودم.
- وای که چقدر جالب خواهد بود! تو پانصد میلیون زنگوله خواه ی داشت و من پانصد میلیون چشمه...
و او نیز ساکت شد، چون گریه می کرد.
ترجمه محمد قاضی، چاپ 16، صفحات 79 و 80
شازده کوچولو: خودت که درک می کنی . راه خیلی دور است. نمی توانم این جسم را با خودم ببرم. خیلی سنگین است.
من ساکت ماندم.
_ گیرم عین پوست کهنه یی می شود که دورش انداخته باشند؛ پوست کهنه که غصه ندارد ، ها؟
من ساکت ماندم.
کمی دلسرد شد اما باز هم سعی کرد:
_خیلی بامزه می شود؛ نه؟ من هم به ستاره ها نگاه می کنم. همه شان به صورت چاه هایی در می آیند با قرقره های زنگ زده. همه ستاره های بم آب می دهند بخورم...
من ساکت ماندم.
_خیلی بامزه میشود. نه؟ تو صاحب هزار کرور زنگوله می شوی من صاحب هزار کرور فواره...
او هم ساکت شد، چرا که داشت گریه می کرد...
ترجمه احمد شاملو، چاپ 17، صفحات 97 و 98
شازده کوچولو
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک